خانواده آسمانی
  • 3270
  • 118 مرتبه
پیش به‌سوی خانواده مشارکتی

پیش به‌سوی خانواده مشارکتی

1399/03/31 01:01:06 ب.ظ

در این مقاله قصد داریم با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و خانوادگی زنان در داخل و خارج از خانه، به سراغ نقش پدر و تأثیر وی در شکل‌گیری شخصیت کودک و انسجام خانواده برویم؛ و از زاویه‌ای دیگر آن را موردبررسی قرار دهیم.


مشکلات مادران اجتماعی

سپردن وظیفه مادری و ندیده گرفتن امتیازات اجتماعی زنان و مادران، هم برای خودشان و هم برای جامعه مضر است. در سال 1986 تحقیقی در مورد وضعیت سلامتی جسمانی زنان و ارتباط آن با فعالیت‌های اجتماعی آن‌ها در مرحله فعال مادری صورت گرفت. این تحقیق شامل زنانی بود که در سال 1956، یعنی در مرحله فعال مادری خود موردبررسی قرار گرفته بودند و در سال 1986 بار دیگر همین زنان ازلحاظ وضع سلامتی در سنین بالا موردبررسی قرار گرفتند.

نتایج تحقیق مشخص کرد، مادرانی که در دوران فعال مادری علاوه بر نقش مادری، دارای سرگرمی‌ها و فعالیت‌های اجتماعی نیز بودند (تعدد نقش‌ها) در سنین بالا، ازلحاظ سلامت جسمانی در شرایط بهتری از زنانی قرار داشتند که تنها به دو نقش مادری – همسری اکتفا کرده بودند.

اینجا بر این نکته تأکید می‌شود که «مادری» اثر مهمی در سرنوشت زن‌ها، جامعه و نسل آینده دارد به همین سبب با توجه به نتایج تحقیق بالا، جامعه باید امکاناتی برای زنان فراهم آورد که هم مادری سالم باشند و هم نقش شغلی و اجتماعی خود را به‌خوبی انجام دهند تا عمر مفید زندگی این گروه از جامعه که حداکثر 20 سال از زندگی آن‌هاست، به آن‌ها امکان دهد هم مادر باشند و هم در صورت لزوم شاغل باشند و هم بتوانند در سایر فعالیت‌های اجتماعی شرکت مؤثر داشته باشند.

در این زمینه طبیعتاً باید اقدامات قانونی مانند افزایش مرخصی‌های زایمان و غیره انجام پذیرد. فعلاً مرخصی زایمان در ایران شش ماه است و بسیاری از زن‌ها چون امکانات رسیدگی به نوزاد را ندارند و می‌خواهند مادری نمونه و مؤثر باشند، از کار دست می‌کشند. در اکثر کشورها مرخصی یک سال است و در برخی از موارد تا سه سال نیز مادر می‌تواند با حفظ سمت شغلی خود، در کنار فرزند خود بماند و او را سرشار از عاطفهٔ مادری نماید؛ یعنی جامعه او را در تربیت و رسیدگی به کودک همراهی می‌کند و درعین‌حال به او اجازهٔ اشتغال به کار هم می‌دهد.

در بسیاری از کشورها هم‌اکنون زنان و حتی مردان (پدران) هنگام بیماری کودکشان، حق استفاده از مرخصی (استحقاقی) دارند که به معنای همراهی جامعه با خانواده‌ای است که فرزند بیمار دارد و مادر یا پدر باید نزد کودک بیمار باشد.

مجموعه‌ای ازاین‌گونه تسهیلات و قوانین، نشان‌دهنده انجام‌وظیفه دولت و جامعه نسبت به مادران شاغل است. «کار نیمه‌وقت» و «دورکاری»، یکی از اقدامات مثبتی است که در ایران صورت گرفته، اما مشکلاتی دارد که باید رفع شود.

حال به سراغ نقش پدر در خانواده می‌رویم:


جامعه بی‌پدر

تأکید جامعه بر نقش مادری و فراموش کردن نقش پدری به‌قدری است که در جامعه‌شناسی مبحث «جامعه بی‌پدر» به وجود آمده است. درحالی‌که باید دانست کودک در کنار خود به فردی محبوب و صمیمی نیاز دارد که این فرد الزاماً و همیشه مادر نیست. پدر نیز وظایفی را به عهده دارد. در جوامعی که آشکار یا پنهان نقش نان‌آوری مرد به‌عنوان مهم‌ترین نقش او مطرح می‌شود، نقش پدری فراموش می‌شود.

نقش پدر، تنها در سال‌های نوجوانی و جوانی فرزندان، به‌صورت عامل هدایتگر پذیرفته شده است. درحالی‌که کودک از همان نوزادی به الگوی پدر، رابطه با او در نظافت و تغذیه، حمام کردن، در آغوش گرفتن، صحبت کردن نیازمند است. تأکید بر نقش پدر به معنای آزادی زن از وظایفش نیست بلکه برای ایجاد رابطه‌ای میان پدر و کودک است که اگر در همان کودکی ایجاد نشود، در دوره نوجوانی و جوانی چندان موفق نیست.

رهایی پدر از مسئولیت کار خانه و رسیدگی به فرزندان، نگرشی است که در تمام کشورها وجود دارد. مردها به‌عنوان پدر نه‌تنها نقش و مسئولیت برجسته‌ای نسبت به نوزاد و کودک ندارد، بلکه در انجام فعالیت‌های خانه نیز به همسر خود کمکی نمی‌کند. به‌طورمعمول کمک آن‌ها به دنبال درخواست مستقیم یا هنگام مشغلهٔ زیاد همسر است.

اگر در جامعه نگرش مرد نان‌آور، زن کدبانو رواج داشته باشد و مردها حیطه وظایف خود را در خارج از خانه و مسئولیت خانواده را تنها بر دوش همسران خود بگذارند، نمی‌توان از وجود یک خانواده هسته‌ای با ویژگی صمیمیت، محبت، همکاری و مشارکت، در آن نام برد؛ زیرا این نگرش، خود مانعی در جهت رشد نقش پدر و همچنین مسئول دانستن مرد در برابر وظایف خانگی است.

نتیجه این پدیده برقرار ماندن اقتدار مرد در خانه است. روان شناسان در بررسی‌های خود راجع به خانواده، بدین نتیجه رسیدند که مردها، به سبب عدم شرکت در امور خانه، چه زن خانه‌دار باشد چه شاغل، قادرند موقعیت اقتداری خود را در خانواده حفظ کنند.

به همین سبب، زمان کار مصرف‌شده برای انجام کار منزل را به‌خوبی می‌توان به‌عنوان مقیاس روابط قدرتی در خانواده در نظر گرفت؛ بنابراین اگر هدف، رسیدن به خانواده مشارکتی است، این نگرش عمومی را باید.

تقویت کرد که «پدری» نیز مانند «مادری» در زندگی کودک اهمیت دارد. علاوه بر این باید مردها به مشارکت در امور خانواده، بر عهده گرفتن وظایف و مسئولیت‌های خانگی ترغیب شوند.


تغییر نقش مردان در خانواده

هرچند که در دوران گذشته مردها در خانواده صاحب اقتدار بودند، اما اقتدار آن‌ها همواره در طول تاریخ دگرگون شده است.

قوانین خانواده، ازدواج و طلاق و همچنین قوانین مدنی بسیاری از کشورها نیز با دادن حقوقی بیشتر به زنان و کودکان و همچنین محدودیت حقوق مردان از قدرت مرد کاستند. حتی در قوانین خانواده بعضی از کشورها الزام نان‌آوری و مسئولیت خانواده تنها برای مرد نیست؛ زن و شوهر هر دو موظف به انجام این وظیفه هستند.

به‌تدریج و به آهستگی نگرش‌های جدید در مورد نقش مرد و نقش پدر در جامعه به وجود می‌آید. پدر دیگر تنها ازلحاظ عقلی و منطقی با فرزندان ارتباط ندارد، بلکه ارتباط او مانند مادر، ابعاد احساسی و عاطفی شدید دارد. در چنین رابطه‌ای طبیعتاً اقتدار معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد.

منبع: تبیان

اخبار مرتبط