خانواده از دیدگاه پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)
وحی و سنت نبوی اساساً جداییناپذیرند؛ آنچه در کتاب خدا بر پیغمبر نازل شده است با تبلیغ در جامعه گسترش مییابد و هر چه پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برای مردم میگوید، بهحکم «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» مورد تأیید و حمایت خداوند جهانیان است.
پس ناگزیریم هرگاه سخن از دیدگاه حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) به میان آید به قرآن کریم مراجعه کنیم.
أ) سفارش به ازدواج:
در اینکه نکاح نهادی است مورد توصیه و سفارش اسلام هیچ تردیدی وجود ندارد.
فقیهان بر استحباب نکاح در اسلام سه دلیل اقامه کردهاند: اجماع، کتاب و سنت.
بر اساس سنت قطعیه تمام مذاهب اسلامی، ازدواج نهاد مقدسی است که سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بر آن تأکید بسیار دارد. روایات زیادی از پیامبر در مجامع و منابع روایی شیعه و اهل سنت وارد شده است که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «ما بنی فی الاسلام احب الی الله عزّ و جل من التزویج؛ هیچ نهادی محبوبتر از ازدواج نزد خداوند بزرگ نیست.»
نیز فرمودهاند که هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ نموده، ازدواج کنید که در روز قیامت به شما مباهات میکنم و تأهل گزینید که روزیرسانتر است.
از علی (علیهالسلام) روایت شده است: ازدواج کنید که سنت رسول خداست و همو فرمود: هر کس خواهد از سنت من پیروی کند ازدواج کند و فرزند بخواهد.
امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ سؤالی که از رفتار شخصی پرسیده بودند که عبادت میکند و غذا و زن و بوی خوش را کنار گذاشته مرقوم فرمود: زن داشتن سنت رسول خدا بود و همواره گوشت و عسل میل میفرمود.
دستورهای اخلاقی چون گذشت و مهرورزی اساس و بنیاد خانواده را تشکیل میدهد.
سست شدن بنیاد خانواده نیز دورنمای آینده بشر و ارزشهای انسانی را تار و مبهم میسازد. بر اساس این واقعیت است که گفتهاند:
«سست شدن بنیان خانواده در قرن حاضر تهدیدی برای آینده بشریت و ارزشهای انسانی است.»
همچنین فرمود: هر کس دوست دارد که خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند، باید زن بگیرد. دو رکعت نماز متأهل برابر با هفتاد رکعت نماز فرد بیهمسر است.
ب) فواید و آثار نکاح:
امام محمد غزالی، فیض کاشانی و ملااحمد نراقی ضمن اشاره به روایات و سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فواید بسیاری برای نکاح برمیشمارند که بهطور خلاصه به آنها اشاره میکنیم.
1. پیدایش فرزند و بقای نسل منظور اصلی از تشریح نکاح است.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: به زیادی امتم مباهات میکنم و دعای فرزند صالح تبرک دارد و بهواسطه کودکی که بمیرد، طلب شفاعت میشود.
2. محفوظ ماندن از شیطان و دفع طوفان شهوت و چشم پوشیدن از حرام.
3. راحتی نفس و انس آن به همنشینی با همسر و فرزند که موجب آسودگی خاطر و تقویت آن بر بندگی خداوند است.
4. فراغت دل از امور منزل و خانهداری.
5. جهاد با نفس و ریاضت آن در قیام به حقوق اهلوعیال و صبر بر اخلاق آنها و احتمال اذیت آن و کوشش در اصلاح و ارشاد آنها.
آنچه در کلام بزرگان درباره اهداف ازدواج بیان شد، نشانگر آن است که اسلام برای ازدواج جنبه عبادی قائل شده، طبیعی است که اهداف معنوی ازدواج بر اهداف مادی آن برتری دارد.
جالب این است که از میان اهداف فوق، قرآن کریم ابتدا به آرامش دهندگی ازدواج تصریح میفرماید: «هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکُن الیها ...؛ اوست که همه شما را از یکتن بیافرید و از آنیک تن، زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد ...»
پسازآن میفرماید:
«فلما تغشیها حملت حملاً خفیفا فمَرّتْ به فلما اثقلت دعو الله ربهما لئن آتیتنا صالحا لنکونن من الشاکرین؛ چون با او درآمیخت، به باری سبک بارور شد و مدتی با آن سر کرد و چون بار سنگین گردید، آن دو، پروردگار خویش را بخواندند که اگر ما را فرزندی صالح دهی از سپاسگزاران خواهیم بود.»
بهاینترتیب میتوان گفت ازدواج پیوند عاطفی و حقوقی است که بهموجب آن کامجویی جنسی میان زن و مرد مشروع میگردد؛ بنابراین دستیابی به آرامش و آسودگی، اولین فایده و ثمره ازدواج است. چنانکه از روایت منقول از پیامبر فهمیده میشود:
«حبّبت الی مِن دنیاکم النساء و الطیب و جعلت قرة عینی فی الصلاة؛ از دنیای شما نزد من، اینها دوستداشتنی است: بوی خوش و زن و نور چشمم در نماز است.» ویژگی مشترک این سه چیز جدای از اثر معنوی، آرامش بخشی آنها است.
سخن و سیره رسول معظم (صلیاللهعلیهوآله) علاوه بر توصیه به تشکیل نهاد خانواده، بر استحکام آن نیز تأکید دارد. سفارشهای حضرت بر رعایت نکاتی درباره گزینش همسر و بیان ملاکهای آنهمه حکایت از این مهم دارد. انتخاب شایسته همسر و از روی حساب، پیش از ازدواج قطعاً از مشکلات و اختلافات خانوادگی پس از ازدواج میکاهد.
ابوحمزه ثمالی از جابربنعبدالله انصاری روایت میکند: روزی همنشین رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) بودیم. حضرت فرمود: میخواهید شما را از بهترین زنان آگاه سازم؟ جمع گفتند: بلی،
از میان روشهای گوناگون انجام اصلاحات در حوزه حقوق خانواده بیشک اصلاح معطوف به کتاب و سنت و بهاصطلاح «درون دینی» مطمئنترین و بینقصترین روشهای اصلاح است که ضرورت آن غیرقابلانکار میباشد.
یا رسولالله. فرمود: بهترین زنانتان آنی است که فرزندآورتر و محبوبتر، پوشیدهتر و پاکدامن و عزیز در خانواده، فروتن و عشوهگر برای شوهر و متین در پیش دیگران باشد. همچنین سفارش شده است که با فرد همشأن خود در دین و ایمان ازدواج نمایید. سیره شخصی حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) این بود که هرگاه اراده ازدواج با زنی مینمود، ابتدا کسی را نزد او میفرستاد تا به او نیک بنگرد و گریبانش را ببوید. حضرت فرمود:
«اذا القی الله فی قلب امرئخطبة امرأة فلا بأسان ینظر الیها؛ زمانی که خداوند خواستگاری از زنی را در دل مردی اندازد، نگاه نمودن به زن برای وی حلال است.» طبیعی است دیدن زنی که مرد میخواهد از وی خواستگاری کند و تحقیق از اخلاق و خصوصیات ظاهری و باطنی وی بر پایداری نهاد خانواده مؤثر است.
ج) سلامت و نشاط خانواده:
پیامبر بر سلامت روانی و نشاط در خانواده نیز تأکید کردهاند. این مهم در نهاد خانواده وقتی تحقق مییابد که اولاً شخصیت و احترام متقابل میان زن و مرد در خانواده حفظ گردد. ثانیاً: نیازهای گوناگون هر یک از آن دو در این نهاد مقدس برآورده شود. در صورت تحقق این دو، خانواده تبدیل به کانون مهرورزی و محل آرامش و سکون زوجین و فرزندان خواهد شد. در غیر این صورت هر یک از زوجین نیازهای خویش را در خارج از خانه خواهند جست و خانه به محلی برای کشمکش و نزاع میان آنها تبدیل خواهد شد که سلامت روانی و نشاط هر یک از اعضای خانواده بخصوص فرزندان به خطر خواهد افتاد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی ما أکرم النساء إلا کریم و ما أهانهن إلا لئیم؛ بهترین شما بهترین فرد برای اهلوعیالش است و من بهترین شما برای خانوادهام میباشم. جز بزرگوار زن را گرامی و جز فرومایه وی را خوار نمیدارد.»
اسلام به روابط صمیمی میان زن و شوهر اهمیت میدهد و پاداش اخروی برای وی مقرر میدارد؛ و بر دوست داشتن و اظهار آن تأکید شده است و گفتهاند هر چه بر ایمان بنده افزوده شود، بر محبت او به همسر افزوده میشود. برای انسان مستحب است که از اشتباهات همسرش چشمپوشی کند و هر کس که بداخلاقی همسرش را تحمل کند به او اجر معنوی عظیمی تعلق میگیرد.
در کشاکش میان سنت و تجدد، ناگزیر از اصلاح و ایجاد سازگاری میان آن دو هستیم. این اصلاح در سایه سنت نبوی باید صورت گیرد، چراکه در سنت نبوی نهتنها اصلاحات تاریخی در حوزه حقوق خانواده و زن انجام شد که بنیادها و روشهای صحیح اصلاح نیز نمایانده گردیده است.
مردی که زنش را بیازارد پروردگار نه انفاقش را میپذیرد و نه نماز مستحبی و نه نیکیاش را ... زنی که شوهر اولش مرده و مجدداً ازدواج کند روز قیامت با خوشاخلاقترین آنها زندگی میکند.
نیز حضرت فرمود:
«کفی بالمرأ اثما ان یضیع من یعول؛ بر گناهکاری مرد همان بس که حقوق اهلوعیالش را ضایع نماید.» حضرت در آخرین لحظههای عمر شریفش فرمود:
«... الله الله فی النساء فانهن عوان عندکم و فی ایدیکم اخذتموهن بعهدالله ...؛ خدا را خدا را! در حق زنانتان (ستم روا ندارید)، آنها همسران شما و در دست شمایند بر اساس پیمان الهی با آنها رفتار کنید.»
غزالی حکایتی از منابع اهل سنت میآورد که: میان حضرت و عایشه اختلافی به وجود آمد. ابوبکر بهعنوان داور (حَکَم) و شاهد تعیین گردید. رسول خدا رو به عایشه نمود و فرمود: سخن میگویی یا من بگویم؟ عایشه گفت: شما سخن گویید ولی جز حق نگویید. ابوبکر ناگهان سیلی بهصورت عایشه زد! سپس گفت: ای دشمن (خدا) تو یا رسولالله ناحق میگوید؟! عایشه به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پناه برد و پشت سر حضرت نشست. پیغمبر به ابوبکر گفت: «تو را برای این کار نخواندیم و این رفتار را از تو نخواستیم. بهترین مردان امت من آنهایی هستند که با خانواده با تکبر رفتار نمیکنند و با ترحم و مهربانی سلوک میکنند و به آنها ظلم نمینمایند.»
همچنین برآوردن نیازهای مادی و معیشتی خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، مرد مسئول رفاه و آسایش خانواده و همسرش است. روایات بسیاری برای بیان اجر و پاداش کسی که برای رفاه و تأمین خانوادهاش تلاش میکند وارد شده است. تأمین نیازهای معیشتی همسر و فرزندان از تکالیف مرد است و وی به خاطر انجام تکلیف حق ندارد بر اهلوعیالش منت بگذارد.
یکی دیگر از اسباب نشاط آرایش و ایجاد جاذبه در زن و مرد است که پیامبر به نکات مهمی در این باب اشاره میفرماید: استعمال بوی خوش خضاب کردن (حنا گذاشتن)، مستحب است. امام صادق (علیهالسلام) فرمود که پیامبر فرمودهاند: برای زنان بوی خوش مناسب است که بوی خوش آب و رنگ داشته باشد و رایحهاش پنهان باشد اما برعکس برای مردان بوی خوش مناسب است که رایحه داشته باشد و آب و رنگش پنهان.
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: رسول خدا حنا میبست و موی مبارکش نزد ما موجود است.
همچنین سرمه کشیدن در روایات برای زن و مرد مستحب دانسته شده است.
بنابراین استحکام نهاد خانواده و برآوردن نیازهای عاطفی و معیشتی در این نهاد از مواردی است که اسلام بخصوص رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر آن تأکید فراوان دارد.
حضرت نهتنها مؤمنان را به حسن معاشرت و مهربانی با همسرانشان دعوت میفرمود که خود نیز مهربان بود. شهید مطهری در این مورد میگوید:
در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچگونه خشونتی نمیکرد و این برخلاف خلقوخوی مکیان بود. بدزبانی برخی از همسران خویش را تحمل میکرد تا آنجا که دیگران از اینهمه تحمل رنج میبردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید میکرد و میگفت: همه مردم دارای خصلتهای نیک و بد هستند. مرد نباید تنها جنبههای ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند. چه هرگاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودی اوست و این دو را باهم بهحساب آورد.
از انس نقل شده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مهربانترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.
از عایشه همسر رسول خدا نقل شده است که حضرت رسول خدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمیداد، بلکه با انس و ملایمت بسیار رفتار میکرد. چندان نرم رفتار و گرمخوی بود که گاهی بعضی از همسرانش به او با درشتی سخن میگفتند. در کارهای خانه دستیار زنان بود و خدمت به زن را نوعی صدقه و کار نیک میدانست.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همچنان که خود مهربان بود و بر مهربانی مردان مؤمن با زنان تأکید میورزید، همچنان زنان مؤمن را به خوشرفتاری و خوشخویی با همسرانشان فرامیخواندند و زنان را موظف میساختند که به خواستههای مشروع شوهرانشان گردن نهند و بر کمبودها و نداری آنها صبور باشند. نیز خویشتن را برای شوهرانشان بیارایند و با شوهرانشان حسن سلوک داشته باشند.
د) حفاظت از نهاد خانواده:
همچنان که پیشازاین گفتیم پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم در ایجاد نهاد نکاح کوشیدهاند و هم در پایداری و مانایی آن. انحلال نکاح از دید رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بهعنوان مبغوضترین حلال یاد شده، تمام احکام، شرایط و وظایف در نظام خانواده بهگونهای تنظیم شده است که نظم عادلانهای بر این نهاد اجتماعی حاکم گردد.
مسئولیت عمده اداره این نظام دیرپای انسانی بر عهده مرد نهاده شده، این مسئولیتها در کتب فقهی و اخلاقی بهتفصیل بیان شده است.
خداوند بزرگ نیز جهت حفظ حقوق زن در خانواده میفرماید: «و عاشروهنّ بالمعروف» و به خاطر عظیم داشتن حق آنها میفرماید: «و اخذن منکم میثاقا غلیظا»
چنانچه ملاحظه میشود خداوند در قرآن کریم از نهاد ازدواج به «میثاق غلیظ» (پیمان استوار) تعبیر میکند. طبیعی است چنین پیمانی نباید بهآسانی بگسلد.
حُسن خُلقی که در اسلام بر آن تأکید شده است، نقش اساسی در تحمل ناملایمات زندگی و درنتیجه پایداری و استحکام خانواده دارد.
سخن و سیره رسول معظم (صلیاللهعلیهوآله)
علاوه بر توصیه به تشکیل نهاد خانواده، بر استحکام آن نیز تأکید دارد.
سفارشهای حضرت بر رعایت نکاتی درباره گزینش همسر و بیان ملاکهای آنهمه حکایت از این مهم دارد.
اسلام به روابط صمیمی میان زن و شوهر اهمیت میدهد و پاداش اخروی برای وی مقرر میدارد.
و بر دوست داشتن و اظهار آن تأکید شده است و گفتهاند هر چه بر ایمان بنده افزوده شود، بر محبت او به همسر افزوده میشود. برای انسان مستحب است که از اشتباهات همسرش چشمپوشی کند و هر کس که بداخلاقی همسرش را تحمل کند به او اجر معنوی عظیمی تعلق میگیرد. مردی که زنش را بیازارد پروردگار نه انفاقش را میپذیرد و نه نماز مستحبی و نه نیکیاش را ...
حضرت فرمود:
«مَن صبر علی سوء خُلق امرأته اعطاه الله مِن الاْءجر مثل ما أعطی ایّوب علی بلائه و مَن صبرتْ علی سوء خلق زوجها أعطاها الله مثل ثواب آسیة امرأة فرعون؛ هر مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند، خداوند پاداشی برابر با اجر حضرت ایوب بر بلایش به او میدهد و هر زنی که بر بداخلاقی همسرش بردباری پیشه کند خداوند ثوابی همانند اجر آسیه همسر فرعون به او میدهد.»
همچنین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: جبرئیل آنقدر درباره زن به من سفارش نمود که گمان بردم طلاق دادن او جز در موردی که کار بسیار بدی از او سر زند جایز نیست.
و نیز حضرت در مورد طلاق فرمود:
«أبغض الحلال الی الله الطلاق؛ مبغوضترین حلالها نزد خداوند طلاق است.» و فرمود: زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانی را که مکرر زن گیرند (و طلاق دهند) و زنانی را که مکرر شوهر کنند (و طلاق بگیرند) دوست ندارد. ازدواج کنید. طلاق ندهید که عرش خدا با طلاق به لرزه میافتد.
ابتکارات دین مبین اسلام برای پایداری خانواده و نجات این نهاد مقدس از فروپاشی، جالب و منحصربهفرد است. امروز در جوامع مختلف، طلاق و فروپاشی خانواده به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شده است. قانونگذاران، حقوقدانان، روان شناسان، جامعه شناسان و ... هرکدام با روش خود سعی میکنند بنیان ازدواجها را استوارتر و پایدارتر و خللناپذیرتر سازند؛ اما آمارها نشان میدهد که سالبهسال آمار طلاق رشد فزایندهای را نشان میدهد.
اسلام نهتنها با طلاق و جدایی زن و شوهر مبارزه کرده است و آن را مبغوض خداوند میداند بلکه با علتهای طلاق و آنچه که زمینه پیدایش آن میباشد، مبارزه نموده است. هرچند از سوی دیگر طلاق را تجویز نموده و آن را راهی برای نجات زن یا مرد از ازدواجهای ناموفق قرار داده است.
اگر به هر دلیلی ازدواج میان زن و مرد ناموفق بود و کانون گرم خانواده به سردی گرایید، اسلام خانه را برای زن و مرد زندان ابد قرار نداده، بلکه اگر با همه سفارش و توصیه برای شکیبایی و تحمل زندگی، برای زن و مرد زیر یک سقف زندگی کردن تلخ شد اسلام راه گریز و چارهای برای این مشکل مقرر کرده است.
شهید مطهری با اشاره به اینکه ازنظر طبیعی انجام طلاق تابع قانون خاصی است که طبیعت به وجود آورده است تصریح میکند:
«وقتی طبیعت پایه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلی قرار داده نه بر همکاری و رفاقت ... پیمانی که اساسش محبت و یگانگی است نه بر همکاری و رفاقت قابل اجبار و الزام نیست. با زور و اجبار قانونی میتوان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند اما ممکن نیست با زور و اجبار قانونی دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صمیمیت داشته باشند؛ برای یکدیگر فداکاری کنند، هرکدام از آنها سعادت دیگری را سعادت خود بداند.»
اسلام بهرغم به رسمیت شناختن طلاق در مواقع ضروری، موانع و تشریفاتی در اجرای طلاق در نظر گرفته است که برای کاهش طلاق و احیا و استحکام نهاد خانواده مؤثرتر است. در عمل چهبسا شرایط و مقررات موجب انصراف از طلاق میشود. شرایط و تشریفات را در محل خود بررسی میکنیم.
روایات بسیاری برای بیان اجر و پاداش کسی که برای رفاه و تأمین خانوادهاش تلاش میکند وارد شده است. تأمین نیازهای معیشتی همسر و فرزندان از تکالیف مرد است و وی به خاطر انجام تکلیف حق ندارد بر اهلوعیالش منت بگذارد.
آخر این بحث را به روایتی درباره سیره پیامبر عظیمالشأن که در فروع کافی آمده است، خاتمه میدهیم:
رسول خدا به مردی رسید و از او پرسید: با زنت چه کردی؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: آیا کار بدی از او دیدی؟ گفت: نه از او کار بدی ندیدم. مدتی گذشت و آن مرد بار دیگر ازدواج نمود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از او پرسید: زن دیگر گرفتی؟ گفت: بلی. پس از مدتی باز از او پرسید: با این زن چه کردی؟ گفت: طلاق دادم. فرمود کار بدی از او دیدی؟ گفت: نه کار بدی ندیدم.
این قضیه گذشت و آن مرد بار سوم ازدواج کرد. پیغمبر اکرم از او پرسید: باز زن گرفتی؟ گفت: بلی یا رسولالله. مدتی گذشت و پیغمبر باز از او پرسید: با این زن چه کردی؟ گفت: او را هم طلاق دادم. فرمود: بدی از او دیدی؟ گفت: نه. رسول اکرم فرمود: خداوند دشمن میدارد و لعنت میکند مردی را که دلش میخواهد مرتب زن عوض کند و زنی را که دلش میخواهد مرتب شوهر عوض کند.
بررسی حقوق خانواده در عصر پیغمبر
اسلام چون جهانبینی و ایدئولوژی نوی به بشر ارائه نمود، تمام نهادهای موجود ازجمله نهاد خانواده را معطوف به تعالیم و ارزشهای متعالی خود قرار داد.
عدالت اجتماعی، ارج نهادن به حقوق ذاتی بشر، احترام به کرامت انسانی زن، حمایت از نظم و نظام پایدار اجتماعی، حمایت از نهاد خانواده ... در یک کلمه هدایت انسان بهسوی زندگی سالم و حیات طیبه از ارزشهای متعالی اسلام بود.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) با تمام توان کوشید ارزشهای والای اسلام را در لایههای مختلف ارائه دهد و اهداف کلی و نظام مطلوب را بهصورت برنامههای جزئی و کاربردی به جامعه عرضه نماید:
أ) آزادی زن در انتخاب همسر:
آزادی زن در انتخاب شریک زندگی (که در حقوق و فقه از آن بهقصد و رضای زن در عقد تعبیر میشود) از مهمترین اصلاحات صورت گرفته درزمینهٔ حقوق و هویت زنان است که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد؛ زیرا دین برای زن شایستگی کامل قائل است که بهموجب آن میتواند طرف عقد قرار گیرد.
قصد و رضا (که از آن به اراده طرفین تعبیر میشود) از ارکان هر عقد ازجمله نکاح است. در زمان جاهلیت و در بعضی جوامع سنتی رضایت و قصد زنان برای بستن پیمان ازدواج لحاظ نمیشود. پدر و برادر و سایر افراد در مورد ازدواج زنان تصمیم میگرفتند و به خواست و اراده زنان هیچ توجه نمیشد.
شهید مطهری حدیثی از حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را در ضمن گفتگو آوردهاند که نقل میکنیم:
«دخترک نگران و هراسان آمد نزد رسول اکرم:
ـ یا رسولالله، از دست این پدر ...
ـ ... مگر پدرت با تو چه کرده است؟
ـ برادرزادهای دارد و بدون آنکه قبلاً نظر مرا بخواهد مرا به عقد او درآورده است.
ـ حالا که او کرده است، تو هم مخالفت نکن، صحه بگذار و زن پسرعمویت باش!
ـ یا رسولالله، من پسرعمویم را دوست ندارم. چگونه زن کسی بشوم که دوستش ندارم؟
ـ اگر او را دوست نداری، هیچ. اختیار با خودت، برو هر کس را که خودت دوست داری به شوهری انتخاب کن!
ـ اتفاقاً او را خیلی دوست دارم و جز او کس دیگری را دوست ندارم و زن کسی غیر از او نخواهم شد؛ اما چون پدرم بدون آنکه نظر مرا بخواهد این کار را کرده است، عمداً آمدم با شما سؤال و جواب کنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همچنان که خود مهربان بود و بر مهربانی مردان مؤمن با زنان تأکید میورزید، همچنان زنان مؤمن را به خوشرفتاری و خوشخویی با همسرانشان فرامیخواندند و زنان را موظف میساختند که به خواستههای مشروع شوهرانشان گردن نهند و بر کمبودها و نداری آنها صبور باشند. نیز خویشتن را برای شوهرانشان بیارایند و با شوهرانشان حسن سلوک داشته باشند.
این پس پدران حق ندارند سرخود هر تصمیمی که میخواهند بگیرند و دختران را به هر کس که دل خودشان میخواهد شوهر دهند.»
روایت فوق که از ابنعباس نقل شده و در منابع اهل سنت وارد شده، موردتوجه و استناد فقیهان شیعه نیز قرار گرفته است.
وقتی خنساء دختر خذام ابنخالد انصاری پیش پیغمبر میآید و از اینکه پدرش در امر ازدواج وی با او مشورت نکرده و وی را به عقد کسی که او را دوست ندارد درآورده است، حضرت فرمود: «أمرکِ بیدک؛ اختیارت با خودت هست.»
نظیر این روایت در منابع حدیثی مکرر آمده است. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) بهصورت مطلق فرمود:
«لا تنکحوا النساء حتی تستأمروهنّ فإذا سکتن فهو اذنهن؛ زنان را پیش از اینکه با خودشان رایزنی کنید شوهر ندهید. هرگاه از آنان در مورد خواستگارانشان نظر خواستید و سکوت کردند، سکوت علامت رضایت است.»
سیره عملی پیامبر بر این استوار بود که رضایت دختر شرط صحت عقد است. در تاریخ بر این نکته تصریح شده است که قبل از حضرت علی (علیهالسلام) چند تن از بزرگان صحابه به خواستگاری حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) رفتند ولی هر بار که پیامبر نظر حضرت زهرا را جویا شد، وی نپذیرفت؛ اما وقتی حضرت علی به خواستگاری آمد حضرت محمد فرمود: علی، پیش از تو کسانی به خواستگاری او آمده بودند اما دخترم نپذیرفت. بگذار ببینم وی چه میگوید.
سپس به خانه رفت و به دخترش گفت: علی تو را از من خواستگاری کرده است. تو پیوند او را با ما و پیشینه او را در اسلام میدانی و از فضیلت او آگاهی.
زهرا (سلاماللهعلیها) بیآنکه چهره خود را برگرداند خاموش ماند. پیغمبر چون آثار خشنودی را دید گفت: اللهاکبر، خاموشی او علامت رضاست.
بهاینترتیب رضایت زن برای ازدواج و ابراز آن از مسلّمات سیره نبوی است. هرچند اظهار و اعلام رضایت با سکوت نیز پذیرفته است. لحاظ رضایت زن هم برای اعراب جاهلی (که زنان را به ارث میبردند و گاهی نیز میربودند)، کار سادهای نبود، همچنان که اکنون در برخی جوامع اسلامی (که اسیر سنتهای قبیلهای هستند) به رضایت دختر چندان اهمیت نمیدهند. متأسفانه برخی افراد ناآگاه و مغرض این رسوم غلط مسلمانان را به اسلام و پیغمبر روشناندیش منتسب مینمایند!
ب) داشتن حق مالکیت
زن از دید اسلام دارای استقلال مالی است. درصورتیکه پیش از قرن بیستم در حقوق اروپا زن در برابر شوهر استقلال مالی نداشت.
مهر و نفقه از آثار نکاح است و اساساً عقد نکاح یک عقد معوّض نیست تا مبادله و معاوضهای در کار باشد. به این معنا که اسلام در تنظیم روابط زن و شوهر در نهاد خانواده در برابر تکالیفی که بر عهده زن نهاد حقوقی نیز برای وی قائل شد. به این معنا که بار اقتصادی خانواده و تأمین هزینههای خانواده را بر عهده شوهر گذاشت.
پدیدههایی پیرامون پیوند زناشویی
1 ـ مهر:
کلمه مهر در قرآن کریم نیامده، اما کلماتی نظیر «صداق»، «نحله»، «فریضه» و «اجر» استعمال شده است. مهر ازنظر کمی و زیادی محدودیتی ندارد هرچند مستحب است که مقدار آن از «مهر السنة» ـ مهری که پیامبر کابین زنان خود قرار داد و پانصد درهم (پنجاه دینار) ـ افزون نباشد.
مهر فقط جنبه مادی ندارد بلکه جنبه اخلاقی و معنوی نیز دارد. قرآن کریم از آن به «صداق» که نشانه صداقت مرد میباشد و «نحله» که به معنای تحفه و هدیهای است از جانب مرد به زن، یاد کرده است. از تعبیرات قرآن کریم فهمیده میشود مهر جهت تعظیم و تکریم زن قرار داده شده است. اگر زن از حقش میتواند بگذرد، بدان معنا نیست مهر بهایی است که مرد در مقابل انتفاعی که از زن میبرد، میپردازد. این تصور غلط را برخی فمینیستها کردهاند. آنان مهریه را بقایای عصر تیولداری و بردهداری میدانند که به زن به دیده کالا نگریستهاند.
غربگرایانی که برداشت مادی از پدیدههای اجتماعی، اساس و جوهر اندیشه و نواندیشیشان است میان «مهریه» با «کالا بودن زن» که اسلام با آن مخالف است، آمیختهاند. اسلام مهریه را در نظام معنوی خویش جنبه اخلاقی داده است.
تأکید بر جنبه معنوی مهر در اسلام و بخصوص در سنت نبوی
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم در ایجاد نهاد نکاح کوشیدهاند و هم در پایداری و مانایی آن. انحلال نکاح از دید رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بهعنوان مبغوضترین حلال یادشده، تمام احکام، شرایط و وظایف در نظام خانواده بهگونهای تنظیم شده است که نظم عادلانهای بر این نهاد اجتماعی حاکم گردد.
فراوان است. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«خیر الصداق أیسرُه؛ بهترین مهرها آن است که سبکتر باشد.» نیز فرمودهاند: «از خوشیمنی زن آن است که خواستگاریاش بیتکلف و مهرش کمتر باشد.» در زمان حضرت و به توصیه وی برخی اصحاب، آموزش سورهای از قرآن را توسط شوهر کابین زن قرار دادهاند.
نکته مهمی شهید مطهری در باب مهر گفتهاند: مهر زنان در زمان ما با مهر در زمان پیغمبر، جدای از کموزیادیاش تفاوت عمدهای پیدا کرده است. در زمان ما مهریهای که در عقد نکاح قرار میگیرد بهصورت دین بر ذمه شوهر میماند. زن معمولاً آن را مطالبه نمیکند مگر مشاجره و اختلافی پیش آید. به تعبیر ایشان مهر در این فرض جنبه وثیقه به خود میگیرد: در صدر اسلام معمول بود که مرد هر چه بهعنوان مهر متعهد میشد، نقد میپرداخت. علیهذا بههیچوجه نمیتوان گفت که نظر اسلام از مهر این بوده که وثیقهای در اختیار زن قرار دهد.
بنابراین مهر نه بهای زن است و نه وثیقه.
مهر هدیه و پیشکشی است از سوی مرد که خریدار محبت و عشق زن است و این دقیقاً مطابق با خصوصیات روحی و روانی زن و مرد و خلقت آنهاست.
2 ـ نفقه
یکی از آثار مالی عقد نکاح قرار گرفتن نفقه بر عهده زوج است. منشأ این حکم آیات و روایات است. نفقه عبارت از
حُسن خُلقی که در اسلام بر آن تأکید شده است، نقش اساسی در تحمل ناملایمات زندگی و درنتیجه پایداری و استحکام خانواده دارد.
مسکن، لباس، غذا و لوازم منزل است که با توجه به عرف محل زندگی و وضع همسر تعیین میگردد و باید بهاندازهای باشد که احتیاج زن مرتفع گردد.
نفقه زوجه بر نفقه سایر افراد واجب النفقه مثل پدر و مادر و اولاد مقدّم است.
روایات وارده از نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) تأکید بسیاری بر ادای این حق دارد و از پرداخت نکردن نفقه به بزرگترین گناهان در نظر خداوند تعبیر فرموده؛ و گفتهاند:
نخستین چیزی که در ترازوی بنده میگذارند خرجی است که برای کسان خود کرده است.
در روایت دیگر دیناری را که خرج اهلوعیال میشود، بالاتر از دیناری میداند که در راه خدا و آزادی بنده و دادن به مسکین خرج میگردد. پیامبر فرمود:
هر کس خدا بدو گشایش دهد و باز بر عیال خود سخت گیرد از ما نیست. خرجی که مرد برای کسان خود کند صدقه است.
چنانچه ملاحظه میشود حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نفقه را که مسئله حقوقی و از آثار نکاح است، به چه زیبایی با اخلاق میآمیزد و یک قاعده خشک حقوقی را چگونه لطیف میفرماید.
همچنان که در مقدمه این مقاله اشاره کردیم این شیوه از خصوصیات و ابتکارات نظام حقوقی اسلام است که قواعد و احکام آن صرفاً جنبه حقوقی ندارند بلکه با اخلاق و معنویت آمیختهاند. بسیاری از حقوقدانان این خصوصیت را از امتیازات و مزیتهای نظام حقوقی اسلام دانستهاند، چه اینکه قواعد اخلاقی دارای ضمانت اجرای درونی است برعکس قواعد حقوقی که با الزام بیرونی تضمین میگردد. فشاری که در قواعد حقوقی، شخص احساس میکند و همواره به گریز از آن میاندیشد، در قواعد اخلاقی چنین فشاری شخص بر خود احساس نمیکند بلکه با جانودل آن را میپذیرد. در فلسفه تشریح نفقه بحثهای بسیار صورت گرفته است که نیاز به تکرار نیست. نفقه نهتنها از منزلت زن نکاهیده، بلکه منزلت و حقوق زن را بیشتر تأمین و تضمین نموده است.
با توجه به اینکه جوهره آموزههای اسلام را عدالت اجتماعی تشکیل میدهد سعادت جامعه و خانواده درگرو اجرای عدالت است و عدالت این است: زنی که نه ماه حمل را تحمل میکند و مدت طولانی از فرزند خود پرستاری و نگهداری میکند باید مسئولیتی در قبال مخارج خود و فرزندش نداشته باشد و مرد باید مخارج زندگی خانوادهاش را تأمین کند.
بر اساس سنت نبوی این وظیفه نهتنها یک قاعده حقوقی است و در صورت خودداری شوهر، زن میتواند به حاکم مراجعه و الزام او را بخواهد بلکه قاعده دینی و اخلاقی است که اگر مرد از دادن نفقه سر باز زند گرفتاری وجدان و عذاب اخروی را به جان خریده است.
د) طلاق:
طلاق یا رها شدن از الزامات نکاح از مباحث مهم حقوق خانواده است. در طلاق چون مسئله انحلال نکاح و به پیروی آن حقوق طرفین و کودکان مطرح میگردد بسیار موردعنایت شریعت و فقه اسلامی قرار گرفته است.
در متون دینی و روایی بر پرهیز از طلاق و ادامه زندگی بسیار تأکید شده و از آن بهعنوان مبغوضترین حلال یاد شده ولی درنهایت بهعنوان آخرین راهحل پایان یافتن اختلاف میان زوجین پذیرفته شده است.
اسلام کوشش کرده است طلاق در فضای غیراحساسی و دور از هیجان صورت گیرد تا مشخص شود که واقعاً تفاهم در زندگی مشترک وجود ندارد. اسلام برای طلاق یک نهاد خانوادگی داوری را تأسیس کرده است که در صورت اختلاف و تصمیم بر جدایی، هر یک از زن و شوهر، از کسان خیرخواه خود، فردی را تعیین نمایند تا به مشکل رسیدگی نمایند. قبل از آنکه مسئله به محکمه قضایی بکشد و اسرار خانوادگی فاش شود، هیئت خانوادگی میکوشد سازش و آشتی را به خانواده بازگرداند.
گذشته از آن حضور دو شاهد عادل در طلاق شرط دانسته شده است. فلسفه تشریح این قانون، حمایت از نهاد خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن است، چه این شرط اولاً از طلاقهای احساساتی و هیجانی جلوگیری میکند،
ثانیاً با حضور و اطلاع دو مرد عادل و خیرخواه، پیامدهای منفی در جلسه طلاق بار دیگر بررسی و به طرفین گوشزد میگردد. به این وسیله ممکن است طرفین دست از اختلاف بکشند و به صفا و صمیمیت بازگردند و از طلاق پشیمان گردند. اینکه امروز معمول شده است که حضور دو شاهد عادل و اجرای طلاق بهصورت تشریفاتی درآمده، چهبسا شاهدان و مجری طلاق اصلاً زن و شوهر را نشناسند، خلاف حکمت تشریع حضور دو شاهد است.
طلاق در روزهای عادت ماهیانه زن واقع نمیگردد، همچنین طلاق در طهر مواقعه واقع نمیگردد و سه طلاق در یک مجلس، یک طلاق بهحساب میآید.
دقت رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآله) بر رعایت مسائل طلاق به حدی بود که طلاق عبداللهبنعمر را به این دلیل که زنش را در عادت ماهیانه طلاق داده بود باطل اعلام فرمود و به او دستور داد که دوباره با همسرش ارتباط برقرار کند.
هـ ) ارث:
در عرب جاهلی، نسب از اسباب ارث بود و تنها کسانی ارث میبردند که میتوانستند اسبسواری کنند و شمشیر و اسلحه حمل نمایند. بهاینترتیب زنان و کودکان از ارث محروم بودند و زن متوفا نیز از ترکه بهحساب میآمد! اقربای مرد متوفا که به آنها «عصبه» میگفتند بر اساس درجه قرابتشان از متوفا ارث میبردند.
در شأن نزول آیه ارث آمده است: مردی از انصار مُرد و چهار دختر و زنش از او بر جای ماند. پسرعمویش تمام اموالش را تصاحب نمود. زن متوفا نزد پیامبر آمد و از تنگدستی و رفتار پسرعموی شوهرش شکوه نمود، وحی نازل شد که: «برای مردان ازآنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جای گذاشتهاند سهمی است و برای زنان [نیز] ازآنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جای گذاشتهاند سهمی خواهد بود. خواه آن کم باشد یا زیاد، نصیب هر کس مفروض شده است.»
هر مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند، خداوند پاداشی برابر با اجر حضرت ایوب بر بلایش به او میدهد و هر زنی که بر بداخلاقی همسرش بردباری پیشه کند خداوند ثوابی همانند اجر آسیه همسر فرعون به او میدهد.
شهید مطهری:
با زور و اجبار قانونی میتوان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند اما ممکن نیست با زور و اجبار قانونی دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صمیمیت داشته باشند؛ برای یکدیگر فداکاری کنند، هرکدام از آنها سعادت دیگری را سعادت خود بداند.
درباره فرزندانتان سفارش میکند: سهم پسر چون سهم دو دختر است ...
وقتی آیه فرایض نازل شد که به زن ارث دهید و کودک همانند بزرگسالان ارث میبرد، اعراب برآشفتند و گفتند: این سخن را بازگو نکنید! شاید رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را فراموشی عارض شده و اگر چنین مطلبی صحیح باشد به او میگوییم آن را تغییر دهد.
برخی از ایشان آمدند و به پیامبر اعتراض نمودند که: آیا ما، به کنیزکی، نصف ارث پدرش را بدهیم درحالیکه نمیتواند بر مرکب نشیند و با دشمن بجنگد؟! آیا به کودک میراث دهیم که هیچ کاری از وی برنمیآید؟!
پس مقرر نمودن ارث برای زنان از ابتکارات اسلام است که دگرگونی بزرگی در حقوق زن و خانواده به وجود آورد و استقلال اقتصادی زن در خانواده را بنیان نهاد. این حکم شریعت (که با وحی الهی تشریح شد) با پایمردی و زحمتهای طاقتفرسای حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) اجرا و نهادینه شد.
مهر و نفقه از آثار نکاح است و اساساً عقد نکاح یک عقد معوّض نیست تا مبادله و معاوضهای در کار باشد. به این معنا که اسلام در تنظیم روابط زن و شوهر در نهاد خانواده در برابر تکالیفی که بر عهده زن نهاد حقوقی نیز برای وی قائل شد. به این معنا که بار اقتصادی خانواده و تأمین هزینههای خانواده را بر عهده شوهر گذاشت.
مهر فقط جنبه مادی ندارد بلکه جنبه اخلاقی و معنوی نیز دارد. قرآن کریم از آن به «صداق» که نشانه صداقت مرد میباشد و «نحله» که به معنای تحفه و هدیهای است از جانب مرد به زن، یاد کرده است. از تعبیرات قرآن کریم فهمیده میشود مهر جهت تعظیم و تکریم زن قرار داده شده است.
منبع: مجله پیام زن