خانواده آسمانی
  • 3776
  • 144 مرتبه
آسیب‌های اعتقادی خانواده منتظر (2)

آسیب‌های اعتقادی خانواده منتظر (2)

1399/03/31 10:31:23 ب.ظ

مقدمه

در شماره قبل گفتیم که: یک خانوادهٔ منتظر، شکل تکامل‌یافته خانوادهٔ اسلامی و شیعی است که باید الگوی سایر خانواده‌های اسلامی قرار گیرد. خانواده‌های اسلامی ممکن است با آسیب‌هایی در حوزه مهدویت روبه‌رو شوند که به دو مورد آن، یعنی برداشت‌های انحرافی از مفهوم غیبت و برداشت از مفهوم انتظار، پرداختیم.

در این شماره به چند آسیب دیگر در این حوزه اشاره می‌کنیم:


آمیختگی نشانه‌های ظهور با شرایط ظهور

ظهور امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، شرایط و نشانه‌هایی دارد که از آن‌ها به‌عنوان زمینه‌های ظهور و علائم آن یاد می‌شود. تفاوت این دو آن است که شرایط و زمینه‌ها در تحقق ظهور تأثیر واقعی دارند، به‌گونه‌ای که با فراهم شدن آن‌ها ظهور امام اتفاق می‌افتد و بدون آن‌ها ظهوری نخواهد بود؛ ولی علائم در وقوع ظهور نقشی ندارند، بلکه تنها نشانه‌هایی هستند که به‌وسیله آن‌ها می‌توان به اصل ظهور و یا نزدیک شدن آن پی برد.

یکی از آسیب‌های فکری در خانواده منتظر، خلط بین این دو مقوله است؛ یعنی خانواده منتظر دچار برداشت غلط می‌شوند و به‌جای فراهم نمودن شرایط و زمینه‌های ظهور، به دنبال پی گیری علائم ظهور می‌باشند که تنها جنبهٔ اِعلام و معرفی دارند، درحالی‌که هر پدیده‌ای در جهان با فراهم آمدن شرایط و زمینه‌های آن به وجود می‌آید و بدون تحقق زمینه‌ها امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود؛ یعنی باید شرایط را ایجاد کنیم تا مشروط بیاید؛ مانند فراهم نمودن شرایط لازم برای به دست آمدن محصول خوب.

قیام و انقلاب جهانی امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ـ که بزرگ‌ترین حرکت جهانی است ـ پیرو همین قاعده است؛ یعنی نباید تصور شود که حرکت اصلاحی امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از راه معجزه و بدون اسباب و عوامل مادی به سرانجام برسد؛ بلکه بر اساس تعالیم قرآن و پیشوایان معصوم، سنت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مسیر طبیعی و علل و اسباب عادی انجام گیرد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «خداوند امتناع دارد از این‌که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد.»(1)

اینکه ظهور حضرت پس از پر شدن دنیا از ظلم و جور اتفاق می‌افتد، ارتباط منطقی با عملکرد منتظران ندارد؛ زیرا مقصود از این احادیث آن است که ظهور وقتی است که همه جای دنیا پر از ظلم و جور شود؛ اما عکس این گزاره صحیح نیست و نمی‌توان معتقد شد که راه تحقق ظهور حضرت، گسترش ظلم و جور است و بر این اساس بایستی با ترویج ظلم و فساد به استقبال ظهور شتافت

همچنین در روایتی شخصی به امام باقر (علیه‌السلام) عرض می‌کند: «می‌گویند زمانی که امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) قیام می‌کند همه امور بر وفق مراد او خواهد بود و خونی ریخته نخواهد شد. حضرت فرمودند: هرگز چنین نیست! قسم به آن‌کس که جانم در دست اوست، اگر بنا بود برای کسی کارها خودبه‌خود درست شود، همانا برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین می‌شد.» (2)

بنابراین خانواده منتظر باید زمینه‌های ظهور را بشناسد و در راه تحقق آن گام بردارد؛ زمینه‌هایی همچون طرح و برنامه، اعتقاد به رهبری دینی، پرورش یاران شایسته که برخوردار از معرفت و اطاعت، عبادت و صلابت، جان‌نثاری و شهادت‌طلبی، شجاعت و دلیری، اتحاد و همدلی، زهد و پارسایی باشند، نه آنانی که وقت خود را صرف پیدا کردن تعدادی از حوادث کنند؛ مانند خروج سفیانی، خسف بیداء، خروج یمانی، صیحه آسمانی، دجّال، قتل نفس زکیه که هیچ نقشی در وقوع ظهور ندارند؛ بنابراین بین شرایط و علائم ظهور، فرق‌های زیادی وجود دارد.


زمینه‌سازی از راه گسترش ظلم و فساد

شبهه دیگر اینکه در روایات آمده است؛ «ظهور امام موعود با اصلاح جهان از فسادها و ظلم‌ها همراه خواهد بود و پایان این تباهی‌ها و نابهنجاری‌ها به دست ایشان رقم خواهد خورد»(4). این دسته اخبار سبب شده است تا برخی گمان برند قبل از ظهور حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هر تلاش و کوششی نسبت به اصلاح امور و مقابله با ظلم و فساد بی‌نتیجه بوده و ازاین‌رو نباید نسبت به این‌گونه بی‌عدالتی‌ها حساسیتی نشان داد. این بی‌توجهی سبب شده تا این ذهنیت به وجود آید که منتظران ظهور امام (علیه‌السلام)، احساس کنند در برابر تباهی‌ها و ناهنجاری‌های پیش‌آمده در عصر غیبت و فتنه‌های آخرالزمان، وظیفه‌ای ندارند و این روند تا آنجا ادامه یافته که شایعه‌ای مبنی بر ترغیب به ترویج بدی‌ها و زشتی‌ها برای ایجاد زمینهٔ ظهور موعود از سوی عده‌ای از افراد جاهل و منحرف شنیده شود.

 

آخرالزمان

این آسیب مربوط به اشتباهی است که میان واقعیات و وظیفه‌ها رخ می‌دهد؛ درواقع، اینکه ظهور حضرت پس از پر شدن دنیا از ظلم و جور اتفاق می‌افتد، ارتباط منطقی با عملکرد منتظران ندارد؛ زیرا مقصود از این احادیث آن است که ظهور وقتی است که همه جای دنیا پر از ظلم و جور شود؛ اما عکس این گزاره صحیح نیست و نمی‌توان معتقد شد که راه تحقق ظهور حضرت، گسترش ظلم و جور است و بر این اساس بایستی با ترویج ظلم و فساد به استقبال ظهور شتافت.

برای بررسی و توضیح این آسیب، باید میان علائم و شرایط ظهور تفکیک قائل شد. آنچه به وقوع ظهور می‌انجامد و برای آن به‌منزله شرط تلقی می‌گردد، با آنچه همراه آن رخ می‌دهد و نشانه هشدار و آگاهی‌بخشی در نظر گرفته‌شده، تفاوت است و ازاین‌رو نمی‌توان با تکیه‌بر علائم یک پدیده، به وقوع قطعی آن دل بست؛ به عبارت بهتر باید گفت که پر شدن دنیا از ظلم و جور، جزو علائم و نشانه‌هایی است که برای ظهور ذکر شده و ارتباطی با علت ظهور ندارد. به‌راستی، در صورت رضایت و مشارکت در ظلم و گناه، چه تفاوتی میان به‌اصطلاح منتظران و افراد آلوده به معاصی و مظالم وجود خواهد داشت؟ در این صورت، امام با افرادی که در سیاهی‌ها و ظلمت‌های عصر غیبت مشارکت جسته‌اند، چگونه برخوردی خواهد داشت؟


طرح مباحث غیرضروری

ازجمله آسیب‌هایی که ممکن است جریان آموزشی و تربیتی خانواده مهدوی را تحت تأثیر قرار دهد، طرح مباحث و جزئیات غیرضروری و اصرار بر پی‌جویی آن‌هاست. به‌طورکلی ازآنجاکه گستره علوم و دانش‌ها بسیار وسیع و عمر و ظرفیت آدمی محدود است، به‌حکم عقل باید تنها به مهم‌ترین و مفیدترین علوم پرداخت و درصدد کسب آن‌ها برآمد؛ ازاین‌رو دسته‌ای از علوم و آگاهی‌ها برای انسان مفید نبوده و اگرچه به کسب مجموعه‌ای از دانستنی‌ها می‌انجامد، اما در مقایسه با مسائل اصلی و کلی، پیگیری آن‌ها نه‌تنها سودی نداشته که ممکن است سبب اتلاف وقت و آسیب‌زا باشد. در روایت آمده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد مسجد شدند و مشاهده کردند که جماعتی گرد مردی جمع شده‌اند. فرمودند: چه خبر است؟ گفتند: این شخص علامه است. پیامبر فرمود: منظور از علامه چیست؟ گفتند: داناترین مردم به دودمان عرب و حوادث ایشان و نیز به روزگار جاهلیت و اشعار عربی است. حضرت فرمودند: «این‌ها علمی است که نادانش را زیانی ندهد و عالمش را سودی نبخشد...»(4) در روایت دیگر نیز آمده که رسول خدا از علم بی‌فایده (علم لاینفع) به خدا پناه برده‌اند. (5)

با غیبت آن وجود لطیف آسمانی، فترت و فاصله‌ای از حجت الهی به وجود آمد. این فاصله به دنبال خود حیرت‌زایی خواهد داشت و خانواده‌های منتظر را در گرداب و سرگردانی‌ها به بازی خواهد گرفت و تا سرحد تهاجم (فتنه‌ها) خواهد کشاند؛ به‌گونه‌ای که انبوه فتنه‌ها، او را به حصار خود درخواهد آورد و به بند خواهد کشید و تا او را به تاریکی‌ها و «یأس» نکشاند، آرام نگیرد.

این سخنان، اشاره به مباحثی دارد که پرداختن به آن‌ها مانع از پرداختن به مسائل مهم و اساسی خواهد شد و ازاین‌رو به بروز آسیب‌هایی منتهی می‌شود؛ مسائلی که نه‌تنها ثمره عملی ندارد، بلکه پرداختن به آن‌ها، اذهان خانواده منتظر را به مسائل غیرضروری و انحرافی هم می‌کشاند. برای نمونه، پرداختن به مباحثی چون مکانِ زندگی امام (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در عصر غیبت، جزئیات مربوط به ازدواج و خانواده ایشان، اصرار بر ملاقات و دیدار امام (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در این زمان و پیگیری جزئیات مربوط به سلاح و ادوات جنگی و شکل و شمایل یاران و دشمنان ایشان و مسائلی از این قبیل، فرهنگ انتظار را از روح اصلی خود ـ که بر اساس معرفت امام و اراده الهی در هدایت تاریخی بشر شکل گرفته ـ جدا می‌کند؛ حال‌آنکه در هیچ روایتی از معصومان به شناخت این مسائل و اصرار در پرداختن به آن‌ها اشاره نشده است و برعکس به لزوم کسب معرفت نسبت به امام و ارتقای بصیرت نسبت به فتنه‌ها و شرایطی که در زمان غیبت به وجود آمده، تأکید شده است.


کوتاهی در ارتباط با علمای دین

با غیبت آن وجود لطیف آسمانی، فترت و فاصله‌ای از حجت الهی به وجود آمد. این فاصله به دنبال خود حیرت‌زایی خواهد داشت و خانواده‌های منتظر را در گرداب و سرگردانی‌ها به بازی خواهد گرفت و تا سرحد تهاجم (فتنه‌ها) خواهد کشاند؛ به‌گونه‌ای که انبوه فتنه‌ها، او را به حصار خود درخواهد آورد و به بند خواهد کشید و تا او را به تاریکی‌ها و «یأس» نکشاند، آرام نگیرد.

خانواده‌ها باید با مشورت عالمان در عصر غیبت، ضمن کسب بصیرت و آگاهی، به روشنگریِ فرزندان خویش همت گمارند، قبل از آن‌که منحرفانِ کژاندیش، دل و فکر آن‌ها را بربایند. بدین‌سان، نظام راهبردی خانواده دینی در عصر غیبت، بر اساس تکلیف آنان شکل می‌گیرد. به تعبیر امام صادق (علیه‌السلام): «بادِرُوا أولادَکم بِالحَدیثِ قَبلَ أنُ یَسبِقکُم إلیهمِ المُرجِئة (6)؛ بشتابید به‌سوی فرزندانتان، قبل از آنکه گروه منحرف از شما پیشی بگیرند (و فرزندانتان را منحرف کنند).»


پی‌نوشت‌ها:

1. «یأبی الله الا ان یجری الامور باسبابها» شرح اصول کافی، ج 3، ص 178.

2. الغیبهٔ نعمانی، ص 284؛ بحارالانوار، ج 52، ص 358.

3. من لایحضره‌الفقیه، ج 4، ص 177.

4. الکافی، ج 1، ص 33.

5. کنزالفوائد، ج 1، ص 385؛ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 70.

6. فروع کافی، ج 4، ص 47، روایت 5.

منبع: مجله امان شماره 40

اخبار مرتبط