خانواده آسمانی
  • 3781
  • 202 مرتبه
مدیریت خانواده

مدیریت خانواده

1399/03/31 10:34:44 ب.ظ

همان‌گونه که جامعه باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد، خانواده هم به‌عنوان یک واحد کوچک اجتماعی نمی‌تواند دو یا چند رهبر داشته باشد. اساساً در انجام هر کاری برای دور ماندن از هرج‌ومرج باید یک نفر مدیر باشد و سایرین از او پیروی کنند. هرچند ممکن است هر فردی که مسئولیت به او سپرده می‌شود دچار غرور و اشتباهاتی هم باشد، اما مجموعه بی مسئول بسیار زیان‌بارتر از صدمات مدیر نالایق است. تصور خانواده‌ای که هریک از اعضای آن به راه خود می‌روند و کسی به حرف سایرین توجه نمی‌کند و مسئولیتی در قبال زندگی وجود ندارد، حتی وجود این خانواده را بی‌معنی جلوه می‌دهد!

در اینجا مهم‌ترین مسئله این است که چه کسی باید این مسئولیت را بر دوش بگیرد؟ شرایط مدیر یا سرپرست خانواده کیست؟

آیه شریفه ۳۴ سوره نساء دراین‌باره بیان روشنی دارد:

الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض

فراز اول آیه شریفه اشاره به حکمی با توجه به ویژگی‌ها و تفاوت‌های زن و مرد دارد. ازآنجاکه در نوع مردان روحیه تفکر و تعقل، بر عواطف و احساسات آن‌ها غلبه دارد و به عبارتی وجهه غالب شخصیت مرد تعقل اوست؛ و در زنان عکس این مطلب صادق است؛ یعنی عواطف و احساسات شدید آن‌ها نسبت به عقل و تفکر آنان برجستگی بیشتری دارد؛ و از طرفی مردان ازلحاظ جسمی و برحسب طاقتی که بر اعمال دشوار و سخت دارند و همچنین آنان عهده‌دار تأمین مخارج زندگی هستند، لذا خداوند فرموده است که مردان بر زنان، قیمومیت و سرپرستی داشته باشند.

مرد، با داشتن قوه تفکر و نیروی بدنی بالاتر می‌تواند از حریم خانواده دفاع کند، به‌علاوه تعهدی که او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزندان دارد این حق را به او می‌دهد که وظیفه سرپرستی را بر عهده گیرد. این حکم در نظام خانواده قطعی است، ولی بعضی به دلیل عمومیت تعلیل، آن را اعم از خانواده دانسته و به همه نظام‌های اجتماعی تعمیم داده و ولایت را خاص مردان می‌دانند.

البته باید توجه داشت که این قیمومیت نوع مردان بر زنان در اجتماع بشری تنها مربوط می‌شود به مسائل عامه‌ای که زنان و مردان هر دو در آن جهت مشترک‌اند. مثل قضاوت، حکومت، جنگ و…، بدون این‌که بر استقلال زن در اراده شخصی و عمل فردی او خدشه‌ای وارد شود.

بنابراین، قیمومیت مرد بر زن به معنای سلب آزادی اراده زن و منع او از تصرف در اموال و همچنین سلب استقلال از زن، در حفظ حقوق فردی و اجتماعی و دفاع از منافعش نیست.

البته شایسته ذکر است که سیره نبوی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم بر این بوده که امور اجتماعی و کارهایی که نیاز به تعقل جدی‌تر و قوت و قدرت بیشتری داشته، مانند قضا، جنگ، حکومت و… را به مردان می‌سپردند و از سپردن آن‌ها به زنان نهی می‌فرمودند؛ ولی از واگذاری کارهایی که دخالت عواطف در آن‌ها منافاتی با کارایی عمل ندارد، مانند تعلیم و تعلم همه رشته‌های علوم و فنون، کسب‌وکار، تربیت، پزشکی و … نهی نمی‌فرمودند.

این برداشت با روایات متعدد معصومین تأیید می‌شود و همان‌طور که می‌بینید، برداشتی از فضای کلی آیه نیست، بلکه التزام به مفاد جزئی آیات قرآن و تعمیم آن برای همه اعصار است. ۱

البته ناگفته نماند قیمومیت و برتری مردان در این زمینه، نشانه کمال و تقرب الی الله نیست، بلکه تنها اشاره به حق و وظیفه مدیریت و مسئولیت اجرایی آنان دارد.

بنابراین سپردن این وظیفه به مردان نه موجب برتری شخصیت انسانی آنان و نه امتیازشان در جهات دیگر است؛ زیرا برتر بودن به تقوا او پرهیزگاری بستگی دارد. از نگاه دیگری می‌توان گفت: اینکه مرد سرپرست خانواده است یک علت طبیعی محض است و نه قرارداد و اجبار. این علت طبیعی نتیجه همان مقاومتی که غالب مردان در مقابل موانع و عوامل مزاحم و رویدادهای خشن و سخت دارند و آمادگی بیشتری در گرداندن گردونه اقتصاد و اجتماع دارند. از طرفی محدودیت‌هایی که زن در دوران قاعدگی و چه در دوران شیردهی دارد، معمولاً مانع انجام مسئولیت‌هایی است که از سرپرست انتظار می‌رود؛ بنابراین مرد در این نهاد واسطه انتقال مزایای زندگی اجتماعی به درون خانواده است و زن ملزم به پذیرش موجودیت مرد در تشکل خانواده با تمام آگاهی و صمیمیت است.

اسلام آزادی زنان را در بسیاری از مسائل امضا کرده و استقلال آن‌ها را در امور مخصوص به خود و نیز در اداره ملک و اموال، در امور تجاری و تعلیم و تعلّم، پرستاری بیماران و… معتبر دانسته، درعین‌حال زعامت و منصب قضا را به زنان نسپرده و از آنان برای جنگیدن دعوت نکرده و در شئون خانوادگی و مسائلی که مربوط به حقوق شوهر می‌شود قیومت همسر را لازم دانسته است. ممکن است این سؤال پیش آید که راه جلوگیری و مقابله با خودخواهی سرپرست خانواده چیست؟ و اعضای خانواده چگونه می‌توانند مطمئن شوند او مانع رشد و دستیابی سایرین به حقوق شرعی آن‌ها نمی‌شود؟

اسلام در عین واگذاری سرپرستی به مرد، حقوق و وظایف متقابلی برای زن و شوهر و فرزندان در نظر گرفته که تعهد به آن ضامن عدالت و رشد مادی و معنوی خانواده است. بررسی و طرح دقیق موارد حقوق خانواده مجال بزرگ‌تری می‌طلبد اما در اینجا به برخی از مهم‌ترین آن اشاره می‌شود.

 

حقوق زن: تأمین زندگی، رفتار نیکو

اولین و مهم‌ترین وظیفه مرد در برابر خانواده‌اش با نفقه و تأمین زندگی خانواده روشن می‌شود. گشاده‌رویی، تحمل مشکلات، در نظر گرفتن مصلحت خانواده در تصمیم‌گیری و توضیح و حل مسائل با مهربانی، از وظایف مرد است. دقت در برخی روایات این وظایف را بیشتر تبیین می‌کند:

«حق زن بر مردش این است که خرج خوراک و پوشاک او را بدهد و برای او روی ترش نکند.» ۲

«مرد در میان خانواده‌اش سه چیز را باید مراعات کند: معاشرت نیکو، گشاده‌دستی به‌اندازه، غیرت ورزیدن به نگهبانی کردن» ۳

 

حقوق مرد: اطاعت زن، پاسداری زن از عفت خویش و مال همسر در غیاب او

زن نیز وظایف مهمی در برابر خانواده و همسر خود دارد. عدم مخالفت و رعایت سلامت روانی و اخلاقی خانواده و توجیه فرزندان به اهمیت نقش پدر از وظایفی است که همسر باید انجام دهد.

اگر زنان و مردان به وظایف و حقوقی همدیگر عنایت داشته باشند چنین خانواده‌هایی به‌سوی پاکی و اهداف والایش خواهد رفت.

 

۱) نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۷۸ البرهان، ج ۱، ص ۳۶۷

۲) بحارالانوار، ج ۱۰۳، صفحه ۲۵۴

۳) بحارالانوار، ج ۷۸، صفحه ۲۳۶

۴) وسائل الشیعه، ج ۱۴، صفحه ۱۲۱

منبع: مجله شمیم مهر، شماره ۶، صفحه ۵ (با اندکی تلخیص)

اخبار مرتبط