در این مختصر، ابتدا، توضیحی در باب عزاداری از دیدگاه متون دینی خواهیم داد. سپس «عزاداری و سوگ (1) واقعی» و «مراسم عزاداری»(2) را از دیدگاه روانشناسی معرفی میکنیم؛ بعدازآن از منظر یک روانشناس اجتماعی (3) آن مراسم را یک گروه اجتماعی (4) تلقی کرده و به آثار و پیامدهای آن مینگریم و در انتها به هیجانهای روانی ناشی از عزاداری، مثل غم و اندوه (5)، افسردگی (6)، شادی (7)، عزتنفس (8) و... پرداخته از این رهگذر به بعضی اشکالات علمی مطرحشده، در این موضع خواهیم پرداخت. درنهایت به آسیبشناسی مراسم عزاداری نیز اشارهای مختصر خواهیم کرد.
مراسم عزاداری از دیدگاه متون دینی
در قرآن، آیاتی که بهطور صریح و مستقیم، بیانکنندهٔ حکم عزاداری باشد، وجود ندارد؛ امّا آنچه اکنون تحت عنوان مراسم عزاداری انجام میشود، دست تأیید چند گروه از آیات را بالای سر خود دارد:
الف) آیاتی که به فریاد کردن علیه ظلم، امر میکند یا مجوز میدهد (9)
ب) آیاتی که تحکیم ولایت را هدف خود قرار دادهاند (10)
ج) آیاتی که مودّت اهلبیت را تأیید کردهاند (11)
د) آیاتی که دلالت بر سوگواری بعضی از انبیا یا دیگر اولیای الهی داشتهاند، مثل سوگواری حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف (12)
هـ) آیاتی که بزرگداشت شعائر الهی را تأکید میکنند. (13)
آیات بسیار زیادی از قرآن نیز هست که از طریق روایات معصومان، بهگونهای دربارهٔ امام حسین است؛ امّا ازآنجاکه در باب نیست، به آن نمیپردازیم؛ مثل آیهٔ مباهله که آن حضرت (علیهالسلام) یکی از مصادیق آن هستند، یا آیهٔ نفس مطمئنه (14) که به امام حسین (علیهالسلام) تفسیر میشود؛ یا آیهای که خداوند از بندگانش، دربارهٔ خونریزی و... پیمان میگیرد (15)، در تفسیر برهان در ذیل این آیه آمده است که: وقتی این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: «یهود، عهد خدا را نقض و رسولان او را تکذیب کردند و اولیای الهی را کشتند؛ آیا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از یهود این امت؟» گفتند: «بله یا رسولالله» حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «قومی از امّت من که خود را از اهل ملّت من میدانند، افاضل ذریّهٔ مرا میکشند، شریعت و سنت مرا عوض میکنند، فرزندانم حسن و حسین را میکشند، همانطور که یهود، زکریا و یحیی را کشتند.»(16)
روایات زیادی نیز داریم که دلالت بر جواز گریه و عزاداری میکنند؛ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «بانوان در مصیبتها، نیاز به نوحهسرایی و شیون و زاری دارند و باید اشکهایشان جاری شود، امّا نباید سخنان باطل و بیهوده بگویند...». (17)
آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: «گریه کنندگان پنج نفر بودند: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمهبنتمحمد و علیبنالحسین. گریهٔ آدم به جهت خطا و اخراج از بهشت، یعقوب در فراق یوسف و یوسف در دوری از پدر و حضرت زهرا برای پدرش و امام سجاد (علیهالسلام) نیز بری شهادت پدرش گریه میکردند». (18) امام صادق (علیهالسلام) به فرزندش سفارش میکند که برایش مجالس عزاداری برگزار نماید. (19) روایاتی از این نوع، بسیار فراوان است و مهمترین اهدافش، مبارزه با ظلم و ستم بنیامیه و بنیعباس بوده است. (20)
البته بعضی از روایات اهل سنت با عزاداری مخالفت کردهاند، امّا از خود روایات اهل سنت، پاسخ آنها نیز داده شده است. پاسخ این است که این روایات جمع شدنی هستند و وجه جمع آنها این است که روایات مختلف، برای نفی بعضی از کارهای ناصحیح که در عزاداری انجام میشود، آمده است؛ مثل دادوفریاد کردن، گریبان دریدن، سخن باطل گفتن و...، امّا آنها که موافق هستند، نظر به اصل عزاداری دارند. (21)
در سیرهٔ معصومان (علیهمالسلام) و سیرهٔ مسلمانان نیز عزاداری دارای سابقه بوده است. مسلمانان در جنگ اُحد 70 شهید دادند؛ در مدینه هرکسی برای بستگان شهید خود گریه میکرد. چشمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با دیدن این صحنه، پر از اشک شد و فرمودند: «اما عمویم، حمزه، گریه کننده ندارد». (22) ابنمسعود میگوید: «پیامبر در سوگ حمزه بسیار گریه کرد، جنازهٔ حمزه را روبهقبله نهاد و ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد.» (23)
اسماء همسر جعفربنابیطالب که از زنهای باایمان و وفادار صدر اسلام بوده است، میگوید: «جعفر در جنگ موته به شهادت رسید؛ بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) وارد شدم، ایشان فرمودند: ای اسماء، فرزندان جعفر کجا هستند؟ آنان را پیش آن حضرت آوردم، آنان را در آغوش کشید و گریه کرد و گفت: جعفر امروز به شهادت رسید.» (24)
پیامبر بهدفعات فراوانی در سوگ یارانش گریه کردهاند. ازجمله: در عیادت آخر و بیماری احتضار سعدبنعباده، رئیس قبیله خزرج، در کنار مزار دختر خود در مدینه، در سوگ فرزندش ابراهیم، (بابیان این سخن که قلب از شدت اندوه میسوزد، امّا سخنی برخلاف رضای حق نمیگویم)، در سوگ عثمانبنمظعون در مدینه، در کنار مزار مادرشان در ابواء، (پس از گذشت سالیان دراز و مبعوث شدن آن حضرت به نبوت)، به هنگام یادآوری شهادت امام علی (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) حتّی در هنگام ولادت امام حسین (علیهالسلام) و در مکانهای مختلف؛ مثل منزلهای امسلمه، امالمؤمنین زینب، عایشه و در خانهٔ امام علی (علیهالسلام) و...
پس از پیامبر نیز، صحابه عزاداری میکردند، علاوه بر گریهٔ مستمر حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) کسان دیگری مثل بلال، قیس، امایمن، خلیفهٔ اول و دوم نیز در سوگ پیامبر گریه کردند. (25)
زنان بنیهاشم در شهادت امام حسن و امام حسین، عزاداری و گریه کردند؛ امسلمه، امالمؤمنین، در رؤیا از شهادت امام حسین باخبر میشود و پس از بیداری به عزاداری میپردازد و زنان هاشمی را نیز به عزاداری بر حسین دعوت میکند؛ جابربنعبدالله انصاری، پس از غسل در فرات و پوشیدن لباس تمیز، بهصورت پابرهنه و اندوهگین بهسوی مزار امام حسین میرود و گریهٔ فراوان میکند؛ انسبنمالک و زیدبنارقم، از یاران پیامبر، در سوگ امام حسین گریه کردند؛ مختار ثقفی در عزای امام حسین گریه کرد و قسم خورد که انتقام بگیرد؛ توابین با شعار «یا لثارات الحسین» به رهبری سلیمانبنصرد خزاعی، برای انتقام جمع شده، بر مزار امام حسین رفته، گریه و ناله میکنند؛ مردم کوفه و شام و مدینه، پس از شهادت امام حسین عزاداری میکنند؛ شعرا و سرایندگان عرب، اشعار فراوانی در سوگواری سرودهاند.
یادآوری میشود که بعضی از موارد ذکرشده از سیرهٔ معصومان و مسلمانان، ناظر به مراسم عزاداری نبوده است بلکه سوگ و داغدیدگی واقعی بوده است؛ امّا موارد متعددی هم بوده است که سوگ واقعی نبوده است، بلکه مراسم عزاداری بوده و با هدف تبلیغی و سیاسی انجام میشده است. ائمهٔ پس از امام حسین (علیهالسلام)، همهٔ آنان، برای آن حضرت عزاداری کردهاند و مصیبت آن حضرت را تازه نگهداشتهاند؛ بهویژه امام صادق مجلس میگرفت و افراد جمع میشدند و ذکر مصیبت میشد و گریه میکردند. (26)
پس از زمان ائمه (علیهمالسلام) نیز توسط شیعیان عزاداری امام حسین انجام میشد، امّا تا پیش از قرن چهارم بهصورت پنهان بود، همانطور که جشن و سرور در روز عید غدیر (18 ذیالحجه) نیز پنهان بود و ازآنپس آشکار شد.
معز الدولهٔ دیلمی، از سلاطین بزرگ و مقتدر آلبویه بود که در آشکار ساختن شعائر شیعه، نقش اساسی داشت و مردم بغداد را به عزاداری حسین تشویق میکرد. در سالهای بین 352 تا اواسط قرن پنجم مراسم عاشورا، مهم تلقی میشد و اجرا میشد. در همین سالها فاطمیه و اسماعیلیه، مصر را به تصرف درآوردند و شهر قاهره را بنا نهادند و مراسم عاشورا در مصر نیز برگزار میشد. مراسم عزاداری، به سایر کشورهای اسلامی، شمال آفریقا، ایران و برخی کشورهای عربی رسوخ کرد. در ایران از قرن اول و دوم، تعزیه رایج بود، ولی گسترش بیشتر یافت. اکنون نیز نهتنها شیعیان، بلکه حتّی بسیاری از غیر شیعیان و غیرمسلمانان نیز، امام حسین و مراسم عزاداری حسینی را بهخوبی میشناسند و برای آن احترام قائلاند. امروزه به برکت جمهوری اسلامی ایران، مراسم عزاداری، به همان شیوههای مرسوم در ایران (سخنرانی، روضهخوانی، مدّاحی و سینهزنی تشکیل دادن دستههای عزاداری و...) به زبانهای مختلف دیگری مثل انگلیسی، آلمانی، چینی، ژاپنی و...، نیز رواج یافته است.
ملتهای دیگر، حضور و اثرگذاری این مراسم را، در پدیدههای اجتماعی و سیاسی شیعیان مشاهده کردهاند. هر کس اندک تأملی کرده باشد، نقش حسین و عزاداری حسینی را در دفاع مقدّس، بهخوبی میشناسد. حسین در انحصار شیعیان نیست؛ رهبر فقید هند، گاندی، از حسین بهره گرفته؛ نهضتهای بوسنی و هرزگوین، لبنان، فلسطین و... از حسین بهره گرفتهاند.
کسانی میتوانند بهخوبی، مراسم عزاداری را درک کنند که اولاً شناختهای لازم دربارهٔ آن را داشته باشند و ثانیاً در آن شرکت کرده و آثار عاطفی آن را تجربهٔ درونی کرده باشند. برای شناخت این پدیده، علم حصولی و تحلیل عقلی لازم است، امّا بسنده نیست.
چیستی عزاداری
عزاداری در عرف عام به دو معنا اطلاق میشود:
الف) داغدیدگی و عزاداری شخصی و بالفعل؛
ب) مراسم عزاداری که بهصورت سنّتی برای بزرگان دینی و دیگران برگزار میشود.
این دو، از دیدگاه روانشناسی کاملاً متفاوت هستند. داغدیدگی واقعی، امری است غیر اختیاری و افراد داغدار، از مدار زندگی عادی خارج میشوند و باید بهتدریج به زندگی عادی برگردند؛ امّا مراسم عزاداری، کاملاً اختیاری و برنامهریزی شده است و بخشی از برنامههای زندگی عادی افراد محسوب میشود. داغداری، حالتی روانی و درونی است؛ ولی مراسم عزاداری معمولاً بهصورت اجتماعی صورت میگیرد. برای عادی شدن زندگی فرد داغدار، عواملی به کمک میآیند که ازجملهٔ آنها مراسم عزاداری است.
داغدیدگی ممکن است بهصورت ناگهانی و بدون آمادگی باشد؛ مثلاینکه عزیزی را در تصادف اتومبیل از دست بدهند و ممکن است با پیشبینی و آمادگی قبلی باشد، مثلاینکه عزیزی پس از یک دورهٔ سخت بیماری لاعلاج، از دنیا برود. در هر دو صورت، داغدیدگی صدق میکند، امّا ناگهانی بودن سختتر است.
داغدیدگی (27)
فقدانهای مختلف، بار داغدیدگیهای متفاوت دارند. (28) مرگ همسر، یکی از پرفشارترین وقایع زندگی است؛ هم برای زنان و هم برای مردان. «بونل» و «برنل» (1989) بر اساس مصاحبههایشان با بیش از 100 خانوادهٔ داغدیده، راهنماییهای زیر را با فرد داغدیده کردند:
1) حداقل تا شش ماه از تصمیمات ناگهانی پس از فقدان، خودداری کنند (مانند خریدوفروش خانه و وسایل آن، تغییر شغل، ازدواج مجدد و...).
2) فرد داغدیده، باید اطمینان داشته باشد که تجربهٔ فقدان، مراحلی دارد و طی خواهد شد.
3) در حالتهای خیلی شدید روحی در روزهای اولیه، استفاده از آرامبخشهای ضعیف در هنگام خواب، اشکال ندارد.
4) توسط یک مشاور، در یک فضای همدلانه، فرایند مرگ برای داغدیده بیان شود.
5) در مواردی که لازم است، از مددکار اجتماعی استفاده شود؛ مانند مردی که همسر خود را از دست داده و فرزند خردسال دارد.
پینوشتها:
Mourning.1.
Mourning ceremonies.2.
Social Psychologist.3.
Social Group.4.
Grief.5.
Depression.6.
Happiness.7.
Self_esteem.8.
9. مثل سورهٔ نساء، آیهٔ 148 و آیات دیگر.
10. مثل سورهٔ مائده، آیهٔ 55 و آیات دیگر.
11. سورهٔ شوری، آیهٔ 23 و آیات دیگر.
12. مثل سورهٔ یوسف، آیهٔ 84 و 85 و آیات دیگر.
13. مثل سورهٔ حج، آیهٔ 32 و آیات دیگر.
14. سورهٔ فجر، آیات 27 تا 30.
15. سورهٔ بقره، آیهٔ 84.
16. برای مطالعهٔ بیشتر در باب اینگونه آیات که بسیار زیاد هستند، مراجعه شود به کتاب «الحسین (علیهالسلام)، من خلال القرآن الکریم»، تألیف «دکتر عبدالرسول الغفار».
17. وسایل الشیعه، ج 12، ص 90، باب جواز الکسب النائمه الحق بالباطل.
18. وسایل الشیعه، ج 2، ص 922.
19. بحارالانوار، ج 44، ص 289، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین (علیهالسلام).
20. حسین رجبی؛ پاسخ به شبهات عزاداری، ص 87.
21. همان، ص 90-101.
22. سیرة الحلبیه؛ ج 2، ص 206.
23 همان، ص 60.
24. ابنسعد، طبقات، ج 8، ص 282.
25. حسین رجبی؛ پاسخ به شبهات عزاداری، ص 50-61.
26. همان، ص 111-120.
Bevavement.27.
28. زهره خسروی؛ رواندرمانی داغدیدگی.
منبع: مجله خیمه