افزایش لذت از زندگی
چه میشد اگر هر روز صبح شوق زندگی در جانمان موج میزد و بالندگی در تنمان میدمید تا روز را بانشاط و پویایی به شب پیوند میزدیم آنچنانکه هنگام خواب با تبسم و اطمینان و خرسندی میگفتیم (روز فوقالعادهای بود)
چه میشد اگر میپذیرفتیم بسیاری از سختیهایی که رودرروی ماست برخی جانکاه طاقت سوز است، همه مفید، حلشدنی و رفتنی هستند. آنوقت چه قدر احساس تمرکز، آرامش و رهایی میکردیم.
چه میشد چنان اعتمادبهنفس و خودآگاهی در درون ما میجوشید که میتوانستیم همیشه آن را مثل یک منبع قدرت و انگیزه شگفت در اختیار داشته باشیم.
چه میشد اگر میدانستیم که چگونه میتوانیم هرلحظه زندگیمان را با خوشحالی، خوشبختی و آرامش درونی همراه سازیم.
چه میشد اگر...
آنچه گفتیم، رؤیاهایی دستنیافتنی و غیرممکن نیست. میتوان به آنها رنگ واقعیت زد، آنگونه که بخشی از واقعیتهای روزمره زندگی ما باشند.
پیش بهسوی زندگی لذتبخش
در گام اول باید موانعی را که خودتان در مسیر شادمانی و لذت از زندگی گذاشتهاید، بردارید، اما شما برای شاد کردن فعالانه و مثبت، چهکارهای دیگری میتوانید انجام بدهید؟ پاسخ، خیلی کارهاست! بهطور طبیعی چون شما انسان بینظیری هستید که ازنظر زیستشناسی و اجتماعی با هر انسان دیگری تفاوت دارید، بهتر است خیلی به فرضیات نپردازیم و سعی کنیم به شما بگوییم چه طور میتوانید از زندگی، بیشترین لذت را ببرید و اصول شادمانی را دنبال کنید در بیشتر موارد، این کشف به شما بستگی دارد نه هیچکس دیگر.
من از چه چیزی خوشم میآید؟
باید درک کنید چه چیزهای را دوست دارید و از چه چیزهایی بیزارید؟ حرف و نظر دیگران چنان مهم نیست یا اینکه در چند درصد آنها در این لذت بردن با شما مشترکاند. شما هرگز مجبور نیستید احساساتی شبیه آنها داشته باشید. دلیلی هم وجود ندارد که چون میلیونها نفر از فوتبال لذت میبرند، شما نیز مثل آنها باشید. اگر در کل جهان تنها فردی باشید که از انجام یک کار خوشحال و ذوقزده میشوید، تا وقتی با چنین انتخابی به دردسر نیفتند و منع عقلایی و شرعی نداشته باشید، آن کار خوب و درست است.
رخداد شب عروسی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را به خاطر بیاورید وقتی زنی به ایشان گفت: تو در حالی به خانه بخت میروی که لباس نو به تن کردهای، اما من در حالی به خانه شوهرم میروم که لباس نو ندارم. حضرت در حلقهای که از زنان تشکیل شد، لباس عروسی از تن درآورد و آن را به بانوی فقیر بخشید. اگر ما در چنین موقعیتی بودیم، چه میکردیم؟ با خود نمیگفتیم در چنین موقعیتی و در چنین زمانی، این بخشش خطاست؟
میدانیم که حضرت اینچنین نیندیشید، به دل خود نگاه کرد، زندگی را اینگونه لذتبخشتر دید، چراکه لذتی زیباتر و والاتر را در نظر داشت.
دیگران از چه چیزهایی لذت میبرند؟
به شما توصیه کردیم که در جستجوی شادمانی شخصی خودتان باشید، اما این عجیب نیست که بگوییم یکی از بهترین راههایی که بهوسیله آن میتوانید کشف کنید چه میخواهید و چه چیزهایی لذت زندگی شما را افزون میکند، این است که بیاموزید چه چیزهای باعث خشنودی دیگران میشود. اینکه شوهری بداند چه چیزهایی ضرباهنگ قلب همسرش را به شادی میکشاند و او را خشنود میکند، لذت زندگی را دوچندان میکند، همه ما این سخن پیامبر را شنیدهایم که زنها چقدر خرسند میشوند که از شوهرشان بشنوند (دوستت دارم) و ادامه روایت را خواندهایم که چنین سخنی هیچگاه از ذهن آنها پاک نمیشود. جالب آن است که با گفتن یک جمله کوتاه که هیچ خرجی هم ندارد، میتوان چه قدر زندگی را لذتبخشتر کرد و زن را با آرامشی که میباید، به سمت مدیریت بهتر مسائل خانه رهنمون ساخت؟
اجازه دهید چند توصیه نیز داشته باشیم درباره اینکه چگونه میتوان بهگونهای مؤثر به بعضی از این لذتهای مهم دست یافت و شوق و رغبت را در زندگی فراهم کرد:
راهکارهای افزایش لذت از زندگی
1. ایمان به خدا
رهآورد ایمان، آرامش، اطمینان و وسعت یافتن عمق و میدان زندگی است. پرهیزکاران به با بسیاری از لذتهای درونی مأنوساند، برخلاف بیدینان و سست باوران که قرآن دربارهشان میگوید (هر کس از یاد من روی برگردان شود، زندگی (سخت) و تنگی خواهد داشت.) مثلاینکه خدا میخواهد بگوید هر کس ایمان ندارد، حتی اگر همهچیز داشته باشد، هیچ لذتی ندارد و آنکس که خدا را دارد، حتی اگر هیچچیز نداشته باشد، همهچیز دارد.
قلبهای انسانها در تلاطم اقیانوس دنیا تنها در ساحل ایمان به خدا و مناجات اوست که به آرامش میرسد. در بیان زیبایی از حضرت امیر میخوانیم: بار الها! این عزت برای من کافی است که بنده تو باشم و این افتخار برای من کافی است که تو خدای من باشی. تو آنگونه هستی که من میخواهم، من را نیز چنان قرار بده که تو دوست داری.
شیرینی ایمان فراتر از حلاوت همه لذتهاست. بر اساس مفاهیم اسلامی اگر ما کارهایی چون کسب دانش، پیجویی برای رزق و خدمت به دیگران را با نگاه دین بیامیزیم و همه را برای رضایت خدا انجام دهیم، پیوسته مشغول عبادت بودهایم. دنیای کنونی پر از اضطرابهایی است که منشأ همه آنها نبود ایمان به خداست و بالاترین و بهترین تأثیر لذتهای معنوی، کاستن از این استرسها و زدودن عوامل درونی و بیرونی اضطراب است.
2. اراده (خواستن)
هر وقت برنامهای در زندان داشتهام، بارها این جمله را که ناشی از یک باور غلط است، شنیدهام که (من هرگز پیشرفت نمیکنم، زیرا همیشه محکوم به شکستم!) من اما در پاسخ به این جمله داستان مردی را میگویم که پس از آزادی از زندان یک شغل موقت گرفت و بهعنوان شوینده اتومبیل در یک فروشگاه خودرو مشغول کار شد. او بعد از مدتی برای تلاشها و تواناییهایی که نشان داد، به ریاست بخش خدمات ارتقاء یافت. ازآنجا به قسمت فروش رفت و مدیر آن بخش شد. امروز او معاون آن سازمان است. سپس از آنها میپرسم چه کسی از شما شخصی را میشناسد که پس از آزادی از زندان توانسته است زندگیاش را روبهپیشرفت، حرکت دهد؟ برخی دستشان را بلند میکنند و ... سپس به آنها توضیح میدهم که اگر باور کنند که میتوانند موفق شوند، حتماً موفق میشوند.
یکی از نکتههای مهم در رسیدن به لذت و رضایت از زندگی این است که انسان خودش بخواهد که از زندگی لذت ببرد و این انگیزه را در خودش ایجاد کند. بهطورکلی سه عامل در رسیدن افراد به اهدافشان وجود دارد که عبارتاند از: انگیزه، انگیزه و انگیزه.
3. توکل
هرگاه انسان در ژرفای قلب خویش به حقیقت توکل دست یابد، همه هراسها، ناخرسندیها و کشمکشها از روان او رخت میبندد. آنکه با تمام وجود احساس کند که همهکاره هستی، خداست و اوست که شاهد بر اعمال بندگان است، با خاطری آسوده در روزهای زندگی گام برمیدارد. امام حسین (علیهالسلام) در ظهر عاشورا بعد از چشیدن آنهمه داغ و آن مصیبتهای گران بار، در گودال قتلگاه میگوید: الهی راضیام به رضای تو. خداوند نیز به او میفرماید: (یا ایتها النفس المطمئنه * ارجعی الی ربک راضیه مرضیه * وادخلی جنتی)
توکل بر خداوند متعال به تقویت شخصیت و افزایش توانایی انسان در ستیز با سختیها و مشکلات کمک میکند. زمینهساز اعتدال روانی و زداینده تلخیها و ناملایمات است. انسانی که توکل را شناخته، میداند که خالقی دانا و توانا، آگاه بر همه این امور است.
4. هدفدار بودن
(این زندگی شماست نه لباس عاریه) کمی به این جمله بیندیشید و سپس ادامه مطلب را بخوانید. اگر برای یک مسافرت معمولی تلاش و برنامهریزی بسیاری میکنید، پس چرا زندگیتان را به شانس و اقبال میسپارید؟
چرا هر روز صبح پس از انجام کارهای معمولی، بدون هیچگونه برنامهریزی یا آمادگی از خانه بیرون میروید؟ آیا زندگیتان در مقام مقایسه با تعطیلاتتان نیازمند توجه بیشتری نیست؟! در سخنان امیر مؤمنان (علیهالسلام) آمده است (اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم). در این کلام گهربار، امام بعد از سفارش به تقوای الهی، به نظم و هدفدار بودن در کارها توصیه میکنند. این تأکید بدین معناست که زندگی بدون نظم و هدف مشخص، در تلاطم است و انسان از آن هیچ لذتی نمیبرد. خانوادهای که زیستنی مقدس و هدفمند دارند، همه رفتارها، کردارها و گفتارهایشان، در راستای همان هدف، تعریف و انجام میشود و چون بدین شیوه آسانتر و آسودهتر به موفقیت میرسند، بهتر و بیشتر لذت میبرند.
5. یار موافق
در برخی روایات، هیچ لذتی در دنیا همسان داشتن یار همراه و موافق نیست. و از همین روی در احادیث، با معرفی معیارهای دقیق، توصیه و تأکید بر ازدواج با پاکان و خوبان شده است. در حدیثی آمده است (موافقه الزوج کمال سرور) و با قرار گرفتن در کنار چنین همسر همراه و همدلی است که انسان مشمول رحمت الهی (... لتسکنو الیها) میشود.
6. پرهیز از مقایسه بازدارنده
مقایسههای افراطی و نامعقول خود با دیگران، همیشه زمینهساز آسیب و شکست است و نتیجهای جز بازداری از لذتهای زندگی ندارد. وقتیکه فرد، خود را با افراد بالادست درزمینهٔ برخورداری از مادیات مقایسه میکند، ناخواسته سطح رضایت و لذت از زندگی خود را پایین میآورد. چنین مقایسهای فقط عطش رسیدن به دنیا را در وجود فرد شعلهور میکند. عطشی که عذابآور و سیریناپذیر است. ابوذر غفاری میفرماید: پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) مرا به هفت چیز سفارش کرد که از آن توصیههاست: بنگرم به کسی که پایینتر از من است و ننگرم به کسی که بالاتر از من است. اینگونه مقایسهها با این دست پیامدها همراه است:
الف) اندوه
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید (هرکس به آنچه در دست دیگران است، چشم بدوزد، اندوه او طولانی میشود و خشم او آرام نمیگیرد.)
روشن است که رنج اندوه، فقط انسان غمگین را متأثر نمیکند و چون یک بیماری مسری، شادی دیگران را نیز تباه میسازد. ازآنجاکه مرد خانواده، رهبر و الگوی اول و برتر خانواده است، باید با طبع بلند و رفتار و گفتار حاکی از عزتنفس و منش قناعتجویانه، درسآموز دیگر اعضای خانواده باشد.
ب) حسرت
آنان که اهل مقایسه هستند، فهرست بلندی از نداشتهها را برای خود تهیه میکنند و با دیدن و به خاطر آوردنش پیوسته کاسه افسوس سر میکشند. چنین کسانی بیتوجه به لذتهای زندگی، فقط به حسرتها میاندیشند. اگر این مقایسهها و حسرتها به غبطه تبدیل نشود، آثار زیان باری برای فرد در پی دارد و ممکن است به افسردگی تبدیل شود و خانواده را بهطور ناخودآگاه تحت تأثیر قرار دهد.
ج) ناسپاسی و بیتابی
ناسپاسی مربوط به نعمتهاست بیتابی مربوط به سختیها. انسان موفق کسی است که از سویی به آنچه دارد، آگاه بوده و نسبت به آن شاکر باشد و از سوی دیگر نسبت به سختیها بردبار بوده و از بیتابی کردن بپرهیزد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دراینباره میفرماید: کسی که در دنیای خود به کسی که بالاتر از اوست بنگرد و نسبت به آنچه ندارد افسوس بخورد، خداوند نه او را شاکر مینویسد و نه بردبار.
در برابر مقایسه بازدارنده که سطح رضایت و لذت از زندگی را کاهش میدهد، مقایسه دیگری داریم که نهتنها لذتهای زندگی را نمیکاهد، بلکه آن را افزایش میدهد. هنگامیکه انسان در امور مادی، به افراد پایینتر از سطح خود مینگرد، متوجه میشود که داشتههای بسیاری دارد که حسرت خیلیهاست و شاید تاکنون از آنها غافل بوده است. این امر یکی از عوامل افزایش شادکامی و لذت از زندگی است. این مقایسه، رهآوردهایی دارد که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
الف) سپاسگزاری
اگر نعمتها بهدرستی شناخته و قدر دانسته شود، سپاسگزاری پدید میآید. در مقایسه با کسانی که از مواهب کمتری بهرهمندند، الطاف خدا به ما بیشتر رخ نشان میدهند و این، اسباب سپاسگزاری فرد خواهد شد. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: (به کسانی که بر آنها برتری داده شدهای، بسیار نگاه کن که این دروازه شکر است.) و انسانها معمولاً زمانی شکر میکنند که از زندگی خود راضی و از آن لذت میبرند.
ب) افزونی نعمت
هر انسانی خواستار افزایش بهرهمندی است و تمایل دارد که زندگی خود را توسعه دهد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (اگر سپاسگزار باشید بر نعمت شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید عذاب من شدید است.)
بر اساس این آیه شریفه، شکر نعمت باعث افزونی آن میشود، اما یکی از عواملی که باعث افزونی آن میشود، اما یکی از عواملی که باعث شکر این نعمت میشود، نگاه به دیگرانی است که از این نعمت محروماند.
7. تفریحات سالم
مقتضای فعالیت و کار مداوم، وارد آمدن فشار جسمی و روحی بر فرد است. باید در کنار کار و تلاش روزمره، تقویتکنندههایی باشند که به فرد، روحیه دهند و به او آرامش بخشند. این امور، که آنها را «تفریحات سالم» مینامیم، دامنه گستردهای دارند که از مصاحبت و شوخی با دوستان تا ورزش و مسافرت و مانند آن را شامل میشوند. داشتن برنامهریزی منظم برای اینگونه تفریحات، یکی از امور مهمی است که باعث افزایش لذت در زندگی و همچنین تخلیه هیجانات به شکلی سالم خواهد شد و آرامش نسبی بر سیستم روانی فرد حاکم میکند. این آرامش باعث میشود که ذهن و روان انسان، به یک سازمانیافتگی مناسب دست یابد. نتیجه این امر آن است که فرد در روبهرو شدن با تعارضات و کشمکشها، دچار تعارض نشده و بهراحتی مسیری صحیح را انتخاب میکند که به بهرهوری بیشتر از لذات زندگی میانجامد. برای مثال، مسافرت بهاتفاق همسر و فرزندان، در روحیه فرد و خانوادهاش تأثیری مثبت میگذارد. صفا و صمیمیت را در آنها ایجاد میکند. دراینباره نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند: مسافرت کنید تا سلامت باشید.
گفتنی است تفریحات سالم نقش مؤثری نیز در بهداشت و سلامت جسمانی دارند و هم عاملی برای پیشگیری از آسیبهای روحی و روانی فرد و جامعه هستند. اصولاً یکی از دلایل فرسودگی زودرس جسمانی و روانی افراد، استفاده نکردن ازاینگونه تفریحات است.
منابعی برای اطلاعات بیشتر:
1- پل پیرسال، نسخه لذت از زندگی، ترجمه توران دخت تمدن، تهران، انتشارات نقش و نگار، 1389.
2- جیم داناوان، این لباس شماست نه لباس عاریه، ترجمه الهام آرام نیا، تهران، انتشارات آرامش نواندیش، 1387.
3- آلبرت آلیس، مسیری بهسوی شادمانی، ترجمه شمسالدین حسینی، تهران، انتشارات نواندیش، 1387.
4- خانواده پویا، معاونت تربیتی موسسه امام خمینی، قم، انتشارات موسسه امام خمینی، 1378.
پینوشتها:
1. کافی/ج 5/ص 569.
2. طه/124.
3. بحارالانوار/ج 74/ص 400.
4. فجر/30-27.
5. نهجالبلاغه/ترجمه انصاری/ص 895.
6. بحارالانوار/ج 76/ص 303.
7. اعراف/189.
8. الخصال/ج 2/ص 345.
9. تفسیر القمی/ج 2/ص 66.
10. کنزالعمال/ج 3/ص 255.
11. نهج البلاغه/نامه 69.
12. ابراهیم/7.
13. مکارم الأخلاق/ترجمه میرباقری/ج 1/ص 458.
*از مجموعه بروشورهای مرکز مشاوره مأوا