گفتگو با خانم دکتر سمانه موهبتی (پزشک عمومی و کارشناس ارشد طب سنتی)
پذیرش این باور که کاهش جمعیت با نوع تغذیه افراد ارتباط داشته باشد، سخت نیست. همانطور که توطئه غرب و اسرائیل برای کاهش جمعیت در ایران نباید تعجببرانگیز باشد. دکتر موهبتی با بیان مثالهایی از چین و ژاپن، از تغییر برنامهریزیشده فرهنگ کشورهای غربی خبر میدهد. ارتباط تغذیه با بحث بارداری، سلامت جامعه و کاهش جمعیت و تشریح نیرنگهایی که در این زمینه کشورهای غربی و بهویژه اسرائیل در ایران به کار بستند و دلایل بیحوصلگی این روزهای بسیاری از جوانان، از دیگر بخشهای این گفتوگو هست.
خانم دکتر شما نظریهای را با عنوان ارتباط تغذیه با جمعیت را مطرح کردهاید. بر چه اساسی به این نظریه دست یافتهاید؟
به اعتقاد من اول باید ببینیم ریشه اینگونه مسائل در کجاست. در گذشته، داشتن فرزند بیشتر برای خانوادهها بهتر بود و آنها در کشاورزی و دامداری و هر کار دیگری به خانواده خود کمک میکردند. دختر و پسر هم فرقی نمیکرد. آنها کمککار والدینشان بودند تا روند زندگی بهتری داشته باشند. این سیستم دران دوران تبدیل به یک الگو شده بود؛ که فرزند بیشتر افتخاری برای خانواده است و ناباروری موضوع خیلی دردناکی بود. البته موضوع کاهش جمعیت در آن دوران شایع نبود و فرهنگ مردم به گونهای بود که همه در پی افزایش جمعیت بودند اما به مرور زمان در خیلی از کشورها جلوی این فرهنگ گرفته شد و بر این اساس، سیستم فرهنگ و نگاهی که آنها به این مسئله داشتند، تغییر یافت.
مثلاً در کشور چین با آن فرهنگ غنی، دیگر چیز چندانی از آن فرهنگ کهن باقی نمانده و دیگر آن سیستم و سبک زندگی قدیم که خیلی مفهوم داشت وجود ندارد، فرهنگی که ریشه در زندگی انها داشت و به آنها میآموخت زن و مرد چگونه باید باهم رفتار کنند. ژاپنیها هم معتقد به یک سری آدابی بودند که الآن اثر قابل توجهی از آن نیست. در ایران خودمان نیز از بسیاری از فرهنگهایمان دور افتادهایم.
کار به جایی رسیده است که وقتی به بعضیها میگویند حضرت علی (علیهالسلام) چنین چیزی را فرموده، میگوید باید ثابت کنی یا ثابت شود، ولی حرفهای فروید و امثال او احتیاج به اثبات ندارد! در حالی که خود فروید در آخر عمرش از حرفهایی که زده بود پشیمان شد و این موضوع در نامههایش بهخوبی هویداست. این روند دقیقاً درباره تغذیه ما نیز اتفاق افتاد، همان جوی که تلاش که ریشه بسیاری از فرهنگهای خوب ایرانی را بزند. ریشههای زندگی و سبک زندگی اسلامی و ایرانی را نیز که هم مفهوم و معنا داشت و هم به مردم آرامش میداد از جامعه گرفت و اهداف و آمالش را برای زندگی کم رنگ کرد. همانطور که میبینید الان هدف خیلی از افراد در زندگی مشخص نیست چه چیزی میخورند، فقط دلشان میخواهد چند صباحی را که هستند، خوش باشند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش نمیکنند. امروزه بسیاری از مردم ما به این فکر نمیکنند که تغذیه چه تأثیری در بیماری آنها و سبک زندگیشان دارد.
شما از ارتباط تغذیه با سلامت جمعیت سخن گفتید، برای ما از ارتباطش با کاهش جمعیت نیز بگویید.
غربیها به مرور زمان این نوع تغذیه را از ما گرفتند چون تغذیه درست باعث میشد که ما سالم بمانیم و از بیماریها در امان باشیم و در کنار آن کاراییهایمان نیز افزایش یافته بود، ولی با تغییر تغذیه کارایی یک فرد دچار آسیب میشود و بهکل اجتماع آسیب میرساند و ما را به یک آدم بیکار تبدیل میکند. غربیها برای کاهش جمعیت ایران در ابتدا تلاش کردند سن مرگومیر را در کشور ما پایین بیاورند و از 100 و یا حتی بالاتر، به زیر 100 برسانند، اما حالا به وضعیتی رسیدهایم که حتی در جوان بیست ساله نیز، مرگ در اثر سکته را میبینیم. امروزه بالاترین آمار مرگومیر در سکتههای قلبی است که درمانش فقط حجامت است. از سوی دیگر، با تغییر تغذیه ایرانیان، نازاییها به شدت افزایش یافت و باید توجه داشت که مسئله بارداری رابطه تنگاتنگی با بحث تغذیه دارد.
چینیها درزمانی که جمعیتشان روبه افزایش بود، استفاده از لباسهای کوتاه را رواج دادند. چراکه این نوع پوشش باعث سردی نواحی تناسلی زن و رحم آن میشود و نازایی ایجاد میکند، چون جمعیت چین به حدی بالا بود که باید آن را کنترل میکردند یا اینکه کمربند سربی تولید میکنند تا آقایان ببندند و این موضوع باعث عقیمی آنها شود. بالاخره رواج چنین چیزی باعث الگوی جوامع دیگر میشود. از طرف دیگر داروها و غذاها را به سمتی پیش بردهاند که اصلاً خون نتواند در بدن ما جریان یابد و با این روند، دیگر نطفه به راحتی بسته نمیشود و اسپرم آقایان به طور طبیعی دچار مشکل میشود. الان وقتی ناباروریها را نگاه میکنیم مشکل اصلی آن در اسپرمها و تنبلی تخمک است. چراکه در اثر استفاده از غذاهای سرد، توانایی دستگاههای تناسلی پایین آمده است؛ و آنها با تغذیهای که تبلیغ کردند و با تغذیهای که در بین مردم رواج دادند، باعث شدهاند که 25 در صد زوجهای ایرانی در حال حاضر نابارور باشند.
خانم دکتر! این آمار بسیار نگرانکننده است. چرا ما به این جا رسیدهایم؟
الان هیچ کس خون سالم در بدنش ندارد، خون اکثر افراد پر از سم است و همه اینها به کبد برمیگردد. چون این دستگاه مهم، تصفیه خون را انجام میدهد و آنها میدانند اگر کبد کاراییاش را از دست بدهد یعنی مرگ. به همین خاطر است که اگر کسی برایش بیماری کبد پیش بیاید، اصلاً درمان ندارد و طب جدید نمیتواند هیچ کاری برای کبد انجام دهد. مشکل در کبد کارایی بدن مخصوصاً کارایی جنسی را پایین میآورد. وقتی شما خون تمیز نداشته باشید، این مسئله بر اعضای تناسلی شما که به بارداری و تولید اسپرم و تخمک کمک میکند، تأثیر میگذارد و اجازه نمیدهد خون سالم به این اعضا برسد، باز هم تأکید میکنم که تغذیه، تأثیر بسیاری بر روی کبد دارد، اما اگر بیمار، به موقع حجامت یا فصد را انجام دهد دچار چنین عارضهای نمیشود. آنها با تغذیه و فرهنگی که رواج دادهاند، قدرت باروری زنان را کاهش دادند و همین موضوع به فرهنگی میان مردم تبدیل شد در کتابی خواندم که غربیها عنوان کردهاند که 313 سال کار کردیم تا توانستیم میخ نابودی طب سنتی را در ایران بکوبانیم. آن زمانی که دانشگاه جندی شاپور را از ما گرفتند تا طب خودشان را وارد ایران کنند، به پزشکانشان در هنگام ورود به ایران گفتند: به شرطی برای طبابت به ایران میروید که حجامت و سرکه را از مردم بگیرید. غرب خیلی خوب میداند چه کاری انجام میدهد. البته غربیها هم خودشان اسیر انسانهای دیگری هستند. دقت کنید چرا در تمام جنگهایی که در دنیا رخ داده، تجاوز به حریم افراد و رفتارهای خشونتآمیز اتفاق میافتد اما هیچ گاه چنین اخباری از اسرائیل منتشر نمیشود که مثلاً بگویند: تجاوزی انجام شده است. در تمام دنیا خانوادهها دچار تزلزل شدهاند، ولی چرا کمتر میشنویم که خانوادهای یهودی از هم پاشیده شده باشد. در اسرائیل چه خبر است؟ باید بروید بندهای آییننامه یهود را ببینید. رسانه ملی ما برای این که حجامت انجام نشود، زیرنویس میکند که این کار را انجام ندهید چون باعث افزایش ایدز میشود، در حالی که این مشکل با یک استریل کردن مرتفع میشود. همین رسانه ملی یکبار بندهای نادرست و وحشتناک آییننامه اسرائیل را رسانهای نمیکند تا مردم آگاه شوند که آنها میخواهند طب سنتی را از ما بگیرند، تغذیه صحیح ما را تغییر دهند، فست فود و سوسیس و کالباس را وارد کشورمان کنند و احوال و افکار ما را با همین تغذیه تغییر دهند.
شما اگربه جوان امروزی بگویید هدف زندگی چیست؟ هیچ پاسخی ندارد. چراکه مغزی که سرد شده دیگر حوصله این مباحث را ندارد که بخواهد به او انگیزه بدهد. به راحتی در سایه این تغذیه نادرست، تنبلی وارد زندگیها میشود و پسازآن شخص نمازش را هم کنار میگذارد و این در نسل بعدی تأثیر میگذارد. درباره کاهش جمعیت آنها ریشهای عمل کردند. افرادی آمدند و گفتند: فقط دو بچه داشته باشید و افراد جامعه هم خیلی زود آنرا پذیرفت، چون دیگر حوصله بچهداری نداشتند و گاهی آن کسی که حتی باردار هم شده بود پشیمان میشد، چون آنقدر با تغذیه، مغزش را سرد کرده بودند که دیگر حوصله نداشت. بعدش هم با استرس بچه را بزرگ میکرد و سم موجود در بدنش را به بچه انتقال میداد.
به اعتقاد شما طب سنتی برای تغییر تغذیه و افزایش تمایل به فرزند آوری چه کاری میتواند انجام دهد؟
با طب سنتی میتوان این زن بی حوصله را به کانون خانواده برگرداند، در او نشاط ایجاد کرد. باید تغذیه زنان و مردان را تغییر داد. بارها شده افرادی پیش من آمدهاند که حوصله شوهر و بچه و زندگی را نداشتهاند، اما طب سنتی به آنها کمک کرد و بعدازآن که خوب شدند، میآیند و میگویند فرزندم یا همسرم به من گفت خیلی عوض شدی و این بزرگترین خوشحالی برای من است. البته درد سنگینی است که عدهای کار غلطی کردند و حالا که ما میخواهیم با طب سنتی این مشکلات را درمان کنیم و ناباروریها را کاهش دهیم، اجازه نمیدهند.
مردم باید به این طب اعتماد کنند. آنها کاری کردند که نطفه به راحتی تولید نشود، بعد گفتند دو تا بچه کافی است و حالا هر چه بخواهند این فرهنگ را تغییر دهند، نمیتوانند. چراکه چنان درعمق وجود مردم نفوذ کرده است که اگر کسی را با چند بچه ببینند او را به بیفرهنگی محکوم میکنند و دیگر اعتقادی به روزیرسانی خدا ندارند. جالب است بدانید پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نامهای را به حضرت علی (علیهالسلام) میدهند که در آن توصیههایی دارند مبنی بر این که مردان برای فرزند آوری چگونه با زنانشان ارتباط برقرار کنند و چه تغذیهای داشته باشند. ولی در حال حاضر، در سایه تبلیغات موجود در ماهواره، نوع روابط جنسی تغییر کرده است و همین موضوع در کنار تغییر تغذیه به ناباروری دامن زده است.
منبع: نشریه خانه خوبان