مهارت های زندگی
  • 7244
  • 158 مرتبه
آشنایی با اختلال اضطراب فراگیر و راه‌های درمان آن

آشنایی با اختلال اضطراب فراگیر و راه‌های درمان آن

1400/06/10 10:57:27 ق.ظ

دربارهٔ اختلال اضطراب فراگیر چه می‌دانید؟

اضطراب و استرس از معمول‌ترین ویژگی‌های زندگی روزمره هستند و معمولاً همه ما به‌نوعی آن را تجربه می‌کنیم. اضطراب می‌تواند به ما کمک کند تا با افزایش برانگیختگی خود و متمرکز شدن، به طور مؤثر با تهدیدها و چالش‌های پیش‌بینی‌شده، روبه‌رو شویم و مشکلات را حل کنیم؛ اما گاهی نیز در زندگی روزانه، موقعیت‌هایی پیش می‌آیند که ما به‌سختی می‌توانیم در آن‌ها اضطراب خود را مدیریت نماییم. اضطراب هم نشانه‌های جسمانی و هم نشانه‌های شناختی دارد. نشانه‌های جسمانی عبارت‌اند از تنش عضلانی، خشکی دهان، تعریق، لرزش و دشواری در بلع. در حالت مزمن، اضطراب منجر به سرگیجه، خستگی مزمن، مشکلات خواب، تپش قلب یا تپش نامنظم، اسهال یا تکرر ادرار، مشکلات جنسی و کابوس‌های شبانه می‌شود. در مقابل، نشانه‌های شناختی اضطراب عبارت‌اند از احساس ترس که معمولاً در نتیجه پیش‌بینی یک رویداد یا موقعیت تهدیدآمیز تجربه می‌شود.

طبیعتاً همه ما در موقعیت‌های مختلف دچار اضطراب شده‌ایم؛ مثلاً قبل از یک آزمون مهم، قبل از ارائه یک سخنرانی در دانشگاه یا محل کار و یا شرکت در یک مصاحبه. اغلب واکنش‌های اضطرابی کاملاً طبیعی هستند و به عنوان پاسخ‌های سازگارانه‌ای تلقی می‌شوند که برای عملکرد مؤثر ما در موقعیت‌های چالش‌برانگیز، ضروری هستند؛ اما اضطراب، گاهی ممکن است شدت یابد یا به رویدادها و موقعیت‌های نامناسبی مرتبط شود؛ یعنی باعث ناسازگاری و ایجاد مشکل برای فرد شود.

افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اغلب اوقات مضطرب هستند؛ به‌گونه‌ای که این اضطراب در زندگی آنها مشکلات جدی ایجاد می‌کند و معمولاً به مسائلی مربوط می‌شود که برای سایر افراد، چندان اضطرابی ایجاد نمی‌کنند؛ مثلاً ممکن است مسائل بی اهمیت روزانه که دیگران آن‌ها را تهدیدآمیز نمی‌دانند، مثل خرید لباس، برای آنها نگران‌کننده باشد. نگرانی در آن‌ها حالتی «غیرقابل کنترل» دارد؛ یعنی احساس می‌کنند هیچ کنترلی برسطح اضطراب خود ندارند. علاوه بر این، ممکن است هر چیز کوچکی را فاجعه بدانند، زودتر از سایر افراد، نگران شوند و دیرتر از بقیه، اضطرابشان فروکش کند. چنین افرادی ممکن است همواره انتظار چیز وحشتناکی را داشته باشند، از نظر رفتاری سرگردان بوده و دائماً دنبال چیزی باشند که نگرانی‌هایشان را تسکین دهد. اختلال اضطراب فراگیر در زنان دو برابر مردان است و در صورت عدم درمان، اغلب از نوجوانی تا پیری طول می‌کشد.


علائم اختلال اضطراب فراگیر

به لحاظ روان‌شناختی، ما زمانی می‌توانیم برچسب ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر را به فرد بزنیم که واجد این ملاک‌ها باشد:


الف: اضطراب و نگرانی شدید و مفرط دربارهٔ تعدادی از رویدادها یا فعالیت‌ها (مثلاً عملکرد شغلی و تحصیلی) در اکثر روزهای هفته و به مدت حداقل ۶ ماه.


ب: فرد نمی‌تواند این نگرانی را کنترل کند.


ج: اضطراب و نگرانی با ۳ نشانه (یا بیشتر) از ۶ نشانهٔ زیر همراه است (حداقل چند مورد از این نشانه‌ها در اکثر روزها در ۶ ماه گذشته وجود داشته‌اند):

۱. فرد بی‌قرار است، با احساس عصبی بودن دارد، یا به خاطر نگرانی بی‌دلیل، بداخلاق است.

۲. به‌آسانی خسته می‌شود.

۳. نمی‌تواند حواس خود را متمرکز کند یا ذهنش یک دفعه خالی می‌شود.

۴. زودرنج است و زود عصبانی می‌شود.

۵. تنش ماهیچه‌ای دارد.

۶. خوابش مختل شده است (نمی‌تواند بخوابد، یا از خواب می‌پرد، یا خواب ناآرامی دارد که خستگی‌اش را برطرف نمی‌کند).


د: اضطراب، نگرانی، یا نشانه‌های فیزیکی باعث می‌شوند فرد به رنج یا پریشانی شدیدی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه‌های مهم زندگی دچار شود.

 
چرا برخی از افراد به این اختلال مبتلا می‌شوند؟

یکی از چالش‌های اساسی در مورد مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر، این مسئله است که چرا چنین افرادی دائماً نگران هستند، درحالی‌که بسیاری از افراد دیگر با وجود سبک زندگی استرس زاتر، کمتر از مبتلایان به این اختلال، دچار نگرانی می‌شوند. شواهد علمی نشان داده است که حداقل ۳۰ درصد از علت ابتلا به این اختلال، موروثی و ژنتیکی است. تعداد زیادی از تحقیقات نیز نشان داده‌اند که افراد مضطرب و به خصوص افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، دارای مجموعه‌ای از سوگیری‌های پردازش اطلاعات هستند که به نظر می‌رسد حالت گوش‌به‌زنگی آن‌ها برای تهدید را تداوم می‌بخشد. برای مثال، شواهد نشان داده‌اند که افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، به محرک تهدیدآمیز و اطلاعات تهدیدآمیز، بیشتر توجه می‌کنند و تعبیر منفی تریا تهدیدآمیزتری از اطلاعات مبهم را انتخاب می‌کنند؛ به عبارت دیگر، این افراد نه تنها در محیط، به شکل ناخودآگاه به محرک‌های منفی و تهدیدآمیز توجه بیشتری نشان می‌دهند، بلکه در مقایسه با سایر افراد محرک‌های مبهم یا خنثی را نیز بیشتر به صورت تهدیدآمیز برداشت و تفسیر می‌کنند.

برخی از روان شناسان نیز برنقش «باورها» در شکل‌گیری این اختلال تأکید کرده‌اند. بسیاری از اوقات، افراد مبتلا به این اختلال، گوش‌به‌زنگی و نگران بودن خود را برای پیشگیری از فاجعه‌های آتی کاملاً ضروری و به جامی دانند. این باورهای مختل‌کننده درباره کاربرد نگرانی، ظاهراً فرد مضطرب را متقاعد می‌کند که نگرانی‌اش را ادامه دهد.

برخی بررسی‌ها نیز نشان داده‌اند که افراد مضطرب نمی‌توانند ابهام را تحمل کنند. ابهام، بخش جدایی‌ناپذیر زندگی انسان بر روی کرهٔ خاکی است. هیچ یک از ما نمی‌دانیم که در آینده، قرار است چه اتفاقات بد یا خوبی برایمان رخ دهد، به چه بیماری‌هایی دچار خواهیم شد و چه زمانی و به چه شکل از این دنیا خواهیم رفت. یک انسان طبیعی، دنیا را با تمام ابهاماتش می‌پذیرد و سعی می‌کند از لحظهٔ حال و هر آنچه در دست دارد، حداکثر استفاده را ببرد و ذهن خود را بیهوده به این افکار مشغول نمی‌کند؛ اما افراد مضطرب، تحمل ابهام و بلاتکلیفی را ندارند و می‌خواهند تکلیفشان با همه چیز سریعاً مشخص شود. همچنین آنها بسیار کمال‌گرا هستند و در رابطه با پیامدهای منفی کارهایی که انجام می‌دهند، بسیار احساس مسئولیت می‌کنند.


درمان اختلال اضطراب فراگیر

هنگامی که علائم، آنقدر شدت پیدا کرده باشند که زندگی فرد را فلج کرده باشند، استفاده از دارو برای شروع درمان ضروری به نظر می‌رسد. در عین حال، یک روانشناس بالینی با ارائهٔ تکنیکها و آموزش‌های لازم به فرد، به کنترل هرچه بیشتر اضطراب کمک می‌کند. بعضی از این روشها به شرح زیر هستند:

 گاهی اوقات روانشناسان از شیوه‌ای تحت عنوان «مواجهه و جلوگیری از پاسخ» استفاده می‌کنند که در آن، به فرد کمک می‌کنند با آنچه برایش موجب اضطراب است، مواجه شود تا به مرور زمان، مشاهده کند پیش بینی‌های فاجعه آمیزش، تحقق پیدا نمی‌کنند و متوجه شود که برای غلبه بر اضطراب، به‌جای اجتناب و فرار به منظور رسیدن به یک آرامش موقتی، باید به دل مشکلات برود و با ترس‌های خود روبه‌رو شود؛ زیرا پژوهش‌ها نشان داده‌اند که هرچه فرد بیشتر دست به اجتناب بزند، اضطراب او روزبه روز بیشتر خواهد شد.

در شیوهٔ دیگری به نام «درمان کنترل محرک»، درمانگر به مراجع آموزش می‌دهد تا در یک زمان خاص، مثلاً بین زمان بیدار شدن تا پایان صبحانه، یا در یک محل خاص، مثل مبل راحتی، با متمرکز کردن خودش روی آنچه در «زمان حال» رخ می‌دهد، اضطراب خود را مدیریت کند. ممکن است از فرد بخواهند برای تمرکز بر لحظهٔ حال، حواس پنج‌گانهٔ خود را به کار گیرد و با استفاده از همه حواس پنج‌گانه، محیط پیرامون خود را تجربه کند.

برخی از درمانگران، رویکرد «شناختی» دارند و بر روی باورهای ناکارآمد فرد، همچون فاجعه سازی (به معنای از کاه کوه ساختن، بزرگ کردن بیش از حد امور پیش‌پاافتاده) یا پیش‌بینی منفی (به معنای تصور کردن بدترین رویدادها برای آینده) کار می‌کنند. آن‌ها از مراجع می‌خواهند احتمال وقوع پیش بینی‌های منفی خود را تخمین بزند. هنگام تخمین زدن احتمالات به کمک درمانگر، مراجع به میزان غیرمنطقی بودن افکار خود پی می‌برد. فرد متوجه می‌شود که بیشتر رویدادهایی که او را مضطرب می‌سازند، صرفاً در ذهن او رخ می‌دهند، نه در واقعیت.

همچنین ممکن است درمانگران برای کاهش برانگیختگی بدنی هنگام اضطراب، تکنیک‌هایی همچون تنفس آرام و عمیق (تنفس دیافراگمی) یا آرام‌سازی را به مراجع آموزش دهند.

یک پیشنهاد ساده برای افرادی که از اضطراب مزمن رنج می‌برند، این است که دفترچهٔ کوچکی تهیه کنند، همیشه همراه خود داشته باشند و هرگاه دچار دل شوره شدند، آنچه نگرانشان کرده است را در آن یادداشت کنند. سپس این سؤال را از خود بپرسند: «آیا در مورد این مسئله، کاری از دستم برمی‌آید؟» اگر کاری از دستشان ساخته است و راه حلی به ذهنشان می‌رسد، تمام آنها را به ترتیب بنویسند و برای انجام آن کارها، برنامه‌ریزی زمانی انجام دهند. بهتر است در اسرع وقت، شروع به کار کنند؛ مثلاً ممکن است آنچه نگرانشان کرده است، امتحان هفتهٔ بعد باشد. بهتر است در دفترچهٔ خود، یک برنامه‌ریزی برای مطالعه منابع امتحان طراحی کنند و از همان روز، شروع به مطالعه نمایند.

ممکن است مشکل به‌گونه‌ای باشد که نتوان برای آن کاری انجام داد. مثل‌اینکه «شاید همسرم موقع رانندگی به سمت خانه، تصادف کند و بمیرد». در چنین مواقعی بهتراست چند نفس عمیق کشیده شود و سپس فرد با مشغول کردن خود به یک فعالیت مثبت یا خنثی، ترجیحاً فعالیت فکری، مثل حل کردن جدول یا مطالعهٔ کتاب، افکار اضطراب‌آور را رها کند.

به خاطر داشته باشید که برای درمان اختلال اضطراب فراگیر، به کمک یک متخصص روانشناس یا روان پزشک نیاز است.

منبع: ماهنامه خانه خوبان

اخبار مرتبط