اشاره:
در قسمت اول این مقاله، مباحثی هم چون تعریف کمرویی، کمرویی از دیدگاه بین فرهنگی، کمرویی و احساس تنهایی، ویژگیهای افراد کمرو و تأثیر کمرویی بر رشد شناختی، عاطفی، روانی، سازش یافتگی اجتماعی و شخصیت، مورد بررسی قرار گرفت، اینک ادامه این مقاله را به آشنا دیداران عزیز تقدیم میداریم:
مقدمه
کمرویی یک پدیده پیچیده روانی - اجتماعی است. کمرویی یک صفت یا ویژگی ارثی (ژنتیکی) نیست، بلکه اساساً درنتیجه روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگیهای اجتماعی در مراحل اولیه رشد (در خانه و مدرسه) پدیدار میگردد. بااینکه برخی از روان شناسان نظیر کتل (cattel) [1983] بر این عقیدهاند که بعضی افراد با زمینه کمرویی متولد میشوند، اما باید توجه داشت که بحث درباره زمینه کمرویی و استعداد بیشتر بعضی از کودکان در ابتلا به کمرویی، به معنای ارثی بودن آن، مثل رنگ چشم و پوست نیست. بدیهی است کودکان کمرو عموماً متعلق به والدینی هستند که خودشان کمرویی دارند. لیکن این بدان معنی نیست که این قبیل کودکان کمرویی را از طریق ژنهای ناقل از والدین خود به ارث بردهاند، بلکه اساساً بدین معناست که کمرویی را از آنها یاد گرفتهاند. (1)
در اینجا بهطور خلاصه به اصلیترین زمینههای کمرویی اشاره میشود:
کمرویی ناشی از ترس
کمرویی ناشی از ترس عموماً از سال اول زندگی نوزاد مشاهده میشود. مطالعات انجامشده روی نوزادان، حاکی از این است که در اواسط سال اول زندگی (غالباً در 6 ماهه دوم از اولین سال زندگی کودک) کمرویی بهعنوان یک پدیده همگانی در همه نوزادان و نسبت به غریبهها و افراد آشنایی که به خاطر تغییر لباس و آرایش ظاهر متفاوت به نظر آیند، دیده میشود. بهعبارتدیگر، در این شرایط اضطراب برخورد با بیگانهها و ناآشناها وجود کودک را فرامیگیرد. در حقیقت، کودک خردسال ازاینرو کمرو است که مردم برایش ناآشنا بوده، از او بزرگتر، قویتر، قدرتمندتر و مقتدرترند و او نمیداند که در شرایط گوناگون چگونه با وی برخورد خواهند کرد.
کودکان خردسال، پس از ششماهگی، بهتدریج به لحاظ رشد ذهنی و عاطفی میتوانند افراد آشنا را از غریبهها تشخیص دهند. همراه با افزایش دامنه ارتباطات کودک با دیگران، کمکم بر تجارب خوشایند و دوستداشتنی وی افزوده میشود و کودک از ارتباط و همنشینی با دیگران، بهخصوص آشنایان لذت برده و ترسش فرومیریزد. این حالت مقدمه لازم و مطلوبی برای اجتماعیتر شدن کودک است.
اما اگر برخوردهای اطرافیان و محیط هم چنانکه پیشتر اشاره کردیم غلط باشد، کمرویی طبیعی کودک خردسال به کمرویی پایدار و غیرطبیعی تبدیل میشود.
کمرویی ناشی از اضطراب اجتماعی
بسیاری از محققان و متخصصان، ریشه اصلی کمرویی را در ترس یا اضطراب اجتماعی میدانند و بس؛ بنابراین، لازم است اشاره مختصری به اضطراب اجتماعی داشته باشیم.
اضطراب اجتماعی نتیجهای است از احتمال یا وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیتهای مختلف اجتماعی. به دیگر سخن، فردی که دچار اضطراب اجتماعی است، هیچگونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیرمعقول، از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، اجتناب میورزد. برداشت یا تصور شخص از موقعیتهای اجتماعی که احتمال دارد شخصیت او مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد، میتواند واقعی یا خیالی باشد. درواقع، شخصی که بهشدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصور میکند که در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی، فرد یا افرادی بهمحض مواجهشدن با او رفتار و شخصیتش را مورد نقادی و ارزیابی قرار خواهند داد.
کسانی که همه موقعیتهای اجتماعی و تعامل بین فردی را صحنههای ارزیابی و انتقاد تلقی میکنند، رفتاری نامناسب دارند. البته، حضور در جلسات مصاحبه و گزینش تحصیلی و شغلی، دیدار با فردی مسئول یا مقتدر برای اولین بار، صحبت، سخنرانی و ارائه گزارش در حضور مخاطبان برجسته، مصاحبه در برنامه پخش مستقیم رادیو یا تلویزیون، ورود به اتاقی مملو از آدمهای غریبه و موقعیتهایی از این قبیل، تقریباً همه افراد را تا حدودی مضطرب میکند، لیکن بعضی از کودکان، جوانان و بزرگسالان اینگونه رفتار را برای همیشه حفظ میکنند و تکرار مواجهه، در رفتار آنها تغییری ایجاد نمیکند و در بعضیاوقات از طرف اطرافیان هم تقویت میشود؛ این همان ایجاد کمرویی است که باید با آن مقابله کرد. بهعبارتدیگر، در این افراد، اضطراب یک ویژگی شخصیتی محسوب میشود که کمرویی را هم به دنبال دارد؛ اما این موقعیتها و رفتارها برای افرادی که رشد اجتماعی خود را بهطور صحیح پشت سر گذاشتهاند، یک وضعیت موقت و گذرا خواهد بود و با تکرار و تمرین و چند بار مواجهه، رفع خواهد شد و هرگز پدیده نامطلوب کمرویی شکل نخواهد گرفت.
بهطور خلاصه میتوان گفت، اضطراب اجتماعی و بهتبع آن کمرویی، در شرایط زیر بیشتر مشاهده میشود:
1- ترس از عدمتأیید یا انتقاد توسط دیگران؛
2- ترس از قرار گرفتن در موقعیتی که میبایست مصمم و قاطع جواب داد یا اظهارنظر کرد؛
3- ترس از مقابله کردن با شرایط خاص اجتماعی، عصبانیتها و پرخاشگریها؛
4- ترس از مواجهه شدن و همکلامی با جنس مخالف؛
5- ترس از ناتوانی در برقراری و حفظ روابط بسیار صمیمی بین فردی؛
6- ترس از بروز جدی تعارض در خانواده و طرد شدن توسط والدین.
خانواده و فرزندان کمرو
محیط خانواده و تجارب اولیه کودک بهخصوص در سنین پیشدبستانی و سالهای آغازین مدرسه، اصلیترین نقش را در شکلگیری شخصیت کودک دارد. در این دوران الگوهای رفتاری بزرگسال، برنامههای تلویزیونی، نحوه و میزان ارتباطات عاطفی، کلامی و اجتماعی خردسالان با والدین و بزرگسالان خانواده، بیشترین تأثیر را در رشد مطلوب اجتماعی و یا پدید آمدن اضطراب و کمرویی کودکان میتواند داشته باشد.
زمانی که الگوهای بزرگسال (مثل والدین) خودشان عموماً مضطرب بوده و از مهارت برقراری روابط عاطفی - اجتماعی مطلوب و خوشایند با دیگران، بهویژه با فرزندان خود بیبهرهاند، طبیعی است که فرزندان این خانواده نیز بیاموزند که کمرو باشند. به همین دلیل بعضی از روان شناسان مثل واتسون (پرخذ. جچژژرذ) کمرویی کودکان را درنتیجه یادگیری و تقویت آن در خانه و مدرسه میدانند.
کمالجویی و آرمانگرایی فوقالعاده والدین و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان در شرایط گوناگون و وادار کردن آنها به رفتارهای کلیشهای و عکسالعملهای تصنعی در موقعیتهای مختلف اجتماعی، سختگیری بیشازحد بر کودکان و نوجوانان و داشتن توقعات زیاد، رفتار خصمانه و عصبی با ایشان، تهدیدها و تنبیهها، تحقیرها و تحدیدهای ناروا و حمایتهای افراطی و غیرضروری از فرزندان، از اصلیترین زمینههای رشد عیوب اجتماعی کودک و بروز کمرویی به شمار میآیند.
برای مثال، اگر والدین با حمایت افراطی از کودک خود در سنین قبل از دبستان، مانع مواجهشدن او با سختیها و ناخوشیها شوند، طبیعی است وقتی این کودک وارد مدرسه میشود و مشاهده میکند که دیگر از حمایتهای افراطی والدین خبری نیست و رفتار بچهها و همسالان او با رفتار والدین متفاوت است، دچار نگرانی شده و به خاطر نداشتن قدرت سازگاری، از آنها کناره گرفته و گریزان میشود؛ بنابراین، باید دانست که حمایت افراطی از کودکان، زمینهساز بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی است و باید تعدیل شود.
کمرویی در تکفرزندها و فرزندان اول خانواده
کمرویی در میان فرزندان اول خانواده و تکفرزندها بیش از سایر فرزندان خانواده دیده میشود، بهخصوص زمانی که والدین قادر نباشند زمینه تربیت و رشد اجتماعی مطلوب و هماهنگ ایشان را مطابق با نیازهای عاطفی و اجتماعی آنان فراهم آورند. بهطورکلی در غالب موارد، فرزندان اول خانواده و تکفرزندها با بزرگترها بیشتر همانندسازی میکنند و تمایل ایشان در برقراری ارتباط با بزرگسالان، بیش از همسالانشان است. به دیگر سخن، فرزندان اول خانواده و تکفرزندها در برقراری ارتباط با همسالان و همکلاسیهای خود بیشتر با مشکل مواجه میشوند تا با افراد بزرگسال (2) چراکه عموماً والدین انتظارات و توقعات متنوعی از تنها فرزند و یا فرزند اول خود دارند؛ اعمال فشارهای روانی از طرف والدین و آرمانخواهیهای فراوان ایشان و نیز ناتوانی این قبیل فرزندان در تحقق بخشیدن به خواستههای والدین، بهتدریج باعث ایجاد احساس بیکفایتی و خودپنداری بسیار ضعیف در آنها شده و ازاینرو، زمینه اضطراب فراگیر و کمرویی در شخصیت ایشان به وجود میآید. به خاطر چنین وضعیت عاطفی - روانی است که فرزندان اول در مقایسه با سایر فرزندان خانواده به توفیقات کمتری در پیشرفت تحصیلی دست مییابند.
مدرسه؛ تقویت کمرویی یا رشد اجتماعی
مدرسه بهعنوان اولین جایگاه رسمی تجربه کودکان میتواند نقش تعیینکنندهای در تقویت کمرویی یا مهارتهای اجتماعی آنان ایفا کند. متأسفانه در بعضی مدارس، رفتار انفعالی و آرام و سکوت مضطربانه کودک یا کودکان کمرو و ناتوان بهعنوان یک صفت پسندیده و ویژگی رفتاری مطلوب تلقی شده و حتی با تأیید و تشویقهای بیمورد، تقویت نیز میگردد. جای بسی تعجب و تأسف است که در بسیاری از مدارس، گاهی بالاترین نمره انضباط از آن معلولین اجتماعی، یعنی دانش آموزان کمرو است! این مسئله زمانی بیشتر مشاهده میشود که کودک نیز به دلایل عدیده ازجمله کمبودهای عاطفی و تعارضات خانوادگی، شدیداً تمایل دارد رفتارش موردتوجه و تأیید معلم واقع شود و بهطور پیدرپی از طرف وی مورد تشویق قرار گیرد.
روشهای درمان کمرویی
پیشازاین اشاره شد که کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی - روانی، اجتماعی است که به دلایل مختلف در طول دوران رشد بهتدریج پدیدار میشود؛ بنابراین، در بحث درمان نیز باید اذعان داشت که برای کمرویی، یک درمان فوری وجود ندارد.
کمرویی با دارو برطرف نمیشود و اقدامات پزشکی و استفاده از داروهای آرامبخش و تقویتکننده (مولتیویتامینها) تأثیر مستقیمی بر درمان کمرویی فرد ندارد. کمرویی اساساً رفتاری اکتسابی و آموخته شده است که برای درمان و برطرف کردن آن باید رفتار نامطلوب حذف گردیده و رفتار تازه و مطلوب اجتماعی در فرد فراگیر شود.
اساس درمان کمرویی، تغییر در حوزه شناختی و تحول در شیوه عملی زندگی و حیات اجتماعی فرد است؛ تغییر در شیوه تفکر، یافتن نگرش تازه نسبت به خود و محیط اطراف، برخورداری از قدرت انجام واکنشهای نو در برابر اطرافیان و تعامل بین فردی، تغییر در باورها و نظام ارزشهایی که کمرویی را تقویت میکند، کاهش اضطراب در فرد کمرو، تقویت انگیزه و افزایش مهارتهای اجتماعی و تواناییهای تحصیلی، شغلی و حرفهای، اصلیترین روش درمان کمرویی است.
ادامه دارد.
پینوشتها:
1- وقتی صحبت از وراثت یا ارث میشود. منظور مجموعه صفات یا ویژگیهایی است که از اجداد گذشته توسط والدین و از طریق ژنها به فرزند انتقال مییابد. نقش ارث (عامل ژنتیکی) با تشکیل نطفه آغاز میشود و تقریباً در همان زمان با فاصله بسیار اندک پایان میپذیرد.
2- معمولاً وقتیکه تکفرزندها وارد مدرسه میشوند، بیشتر دوست دارند با معلم ارتباط داشته باشند تا با همسالان خود و اگر از طرف معلم و خانواده هدایت نشوند و ارتباط متعادلی با همکلاسیهای خود پیدا نکنند، بهتدریج با مشکل جدی در رشد شخصیت اجتماعی مواجه میشوند.
منابع
1- افروز، غلامعلی، روانشناسی تربیتی کاربردی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران، 1373.
2- افروز، غلامعلی، روانشناسی کمرویی و روشهای درمان، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374.
3- کلارس. ج، راو، مباحث عمده در روانپزشکی، ترجمه جواد وهابزاده، انتشارات آرش، 1370.
4- ابراهام اچ، مزلو، انگیزش و شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1372.
منبع: مجله دیدار آشنا