تا حالا توی شرایطی قرار گرفتید که برخلاف میلتون مجبور بشید خواسته کسی رو قبول کنید؟ مثلاً دوستتون بگه که جمعه میخواهد بیاد منزل شما، درحالیکه شما برنامه دیگهای برای جمعه تون دارید؛ یا مثلاً توی یه فروشگاه، فروشنده با چرب زبونی، میخواد جنسی رو به شما بفروشه یا نیازی به او ندارید یا اگر نیاز دارید از اون نوعش که اون فروشنده داره خوشتون نمییاد... اینجور وقتها چه عکسالعملی نشون میدید؟
یکی از ده مهارت زندگی که همه باید بلد باشن، مهارت جرئت ورزیه، یعنی قدرت ابراز جود؛ یعنی قاطعیت.
بد نیست اول، این مهارتو تعریف کنیم: جرئتمندی؛ یعنی تونایی ابراز صادقانه نظریهها و احساسات و نگرشا بدون داشتن ترس و واهمه. جرئتمندی یه جورایی دفاع فرد از حقوق خودشم هست البته به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشه.
به نظر شما آگه افراد جامعه مهارت جرئتورزی و رفتار قاطعانه نداشته نباشن، چه مشکلی پیش مییاد؟
یکی از بزرگترین مشکلات این جور افراد؛ یعنی کسایی که نمیتونن با جرئت حرفشونو بزنن، ناتوانی در «نه» گفتنه. ناتوانی در نه گفتن، خودش مشکلات زیاد دیگه ای مثل اعتیاد و انواع بزهکاری رو به فرد تحمیل میکنه. حتی ممکنه باعث بیماریهای جسمیو روحی مثل افسردگی، درموندگی، سردرد، فشار خون بالا، زخم معده، بیماریهای قلبی و غیره بشه.
میدونید چرا این بیماریها سراغ اینجور آدما مییاد؟ علتش اینه که این آدما چون به بیماری «راضی کردن دیگران» دچار شدن، نمیتونن حق خودشونو بگیرن و حرف دلشونو بزنن؛ از طرف دیگه خشم و عصبانیتشون به خاطر این ناکامی و سرکوب حقشون، منجر به این بیماریهای روانی و جسمی میشه.
علاوه بر این، کسایی که نه گفتن رو بلد نیستن، مدام زور میشنون و زمینه رو برای سلطهجویی افراد سودجو و ستم کردن اونا فراهم میکنن. افراد «بله» گو که از گفتن «نه» میترسن، مدام در حال سرویس دادن به دیگرانن.
یکی از راههای به دست آوردن مهارت جرئتمندی، بالا بردن عزتنفس و تقویت اعتماد به نفسه؛ و راه مطمئن دیگه یادگرفتن ارزش ای درس انسانیه؛ یعنی افراد برای قبول کردن یا رد کردن درخواستای دیگران، باید معیار داشته باشن و ارزشای درست انسانی رو بدونن.
این معیارا باید در محیط آموزشی یا خانواده به افراد، آموزش داده بشه. آدمایی که عزتنفس ندارن و ارزشای انسانی رو نمیشناسن، احساس خوبی نسبت به خودشون ندارن. اونا برای کسب احترام، نوازش از طرف اطرافیان و پیدا کردن احساس خوب، به یه ماشین «بله» گو برای دیگران تبدیل میشن. برای همین دیر یا زود، هویت خودشونو از دست میدن.
چگونه نه بگوییم؟
اینهمه از مهارت جرئتمندی و قدرت «نه» گفتن حرف زدیم؛ ولی هدف ما این نیست که خداینکرده خودخواهی و خودشیفتگی رو تبلیغ کنیم. باید بدونیم آدما همونطور که در مقابل خودشون وظایف و مسئولیتهایی دارن، نسبت به خانواده، دوستا، همکارا، بستگان، نیازمندا و بهطورکلی افراد جامعهشون هم مسئولن.
نکته اینجاست که بهترین شیوه ارتباطی، تعادل داشتن در برآوردن نیازهای خودمون و دیگرانه. یکی از دلایلی که جوامع مدرن امروز رو گرفتار مشکلاتی کرده، رواج خودخواهی و خودشیفتگی و اهمیت ندادن افراد به مسئولیتهاشون در مقابل اجتماعه. مهارت رفتار قاطعانه، یعنی آشنا شدن به حقوق خود و دیگران؛ و بهترین شیوه نه گفتن، برای اینکه باعث ناراحتی و رنجش طرف مقابل نشه، «جرئتمندی همدلانه» است.
جرئتمندی همدلانه، یعنی اینکه فرد ضمن ابراز عقیده خودش، احساسات و عقاید طرف مقابل رو هم در نظر بگیره. مثلاً دوست شما رو تلخی رو پشت سر گذاشته و تمام دلخوشیش به اینکه که شب به منزل شما بیاد، به شما تلفن میزنه و از اتفاقات بد اون روز میگه و میگه که خیلی دلم گرفته، شب منزل هستی که بیام ببینمت؟
مسلماً گفتن اینکه، نه نیستم باعث رنجش دوستتون میشه، ولی شیوه جرئتمندی همدلانه به شما پیشنهاد میکنه که بگید: ایکاش خونه بودم و میتونستم کاری برات بکنم. بههرحال ازش دلجویی کنید و زمان دیگهای رو پیشنهاد بدید. اینطوری، هم دوستتون ناراحت نمیشه و هم شما به برنامهتون میرسید.
خیلی مهمه که بتونیم ضمن حفظ ادب و احترام، نظرمونو ابراز کنیم و به حقوقمون برسمی. برای اینکه رفتار جرئتمندانه داشته باشیم، باید چند حق رو برای خودمون قائل باشیم:
حق ما اینکه که با احترام باهامون برخورد بشه؛
ما حق داریم به صورت مستقل تصمیم بگیریم؛
ما حق داریم از دیگران عاقلانه و منطقی توقعاتی داشته باشیم؛
ما حق داریم احساسات و عقایدمونو بیان کنیم؛
ما حق داریم از دیگران بخوایم رفتاری نامطلوب خودشونو تغییر بدن.
این کلید طلایی رو برای ارتباط با دیگران همیشه در دسته داشته باشید: جرئتمند باشید و برای این مهارت، خودتونو همون طور که هستید بپذیرید؛ برای جبران کاستیهاتون و برای ابراز قاطعانه عقیده تون، اطلاعات تونو بالا ببرید.
مهارت جرئتمندی و نه گفتن
- ببخشید! ممکنه ماشینتونو چند ساعتی به من قرض بدید؟
- راستش... حقیقتش... آخه... بله. مشکلی نداره، فقط مواظب باشید!
گاهی وقتا همچین تو رودربایستی گیر میکنیم که حاضر میشیم همه دنیا رو به طرف مقابل بدیم. جالب اینجاست که خیلی وقتا، طرف مقابل هیچ اصراری نداره، این خود ما هستیم که سر دو راهی قبول کردن یا رد کردن درخواست یا پیشنهادش، گیر میکنیم.
مشکل اصلی اینجاست که خیلی از ماها قدرت یا شاید جرئت گفتن «نه» و رد درخواست دیگران رو نداریم؛ شاید بشه اینو بهحساب خجالتی بودن ما و تعارفی بودن جامعه گذاشت. موقع تصمیمگیری در این لحظههای سخت و حساس و گاهی هم سرنوشتساز، هنر نه گفتن و میزان اعتمادبهنفس ما، خودشو نشون میده. هنرِ «نهِ» گفتن یکی از مباحث روز روانشناسیه که میگه: «با یک نه گفتن، عمری را میتوان شاد زیست یا اسیر بود».
قبل از جواب دادن به پیشنهاد یا درخواست دیگران، بهترن چند چیز رو در ذهنمون مرور کنیم؛ مثلاً: آیا من بهاندازه کافی وقت دارم؟
آیا ارزش وقت من بیشتر از این نیست؟
و اینکه اولویت کارامونو بدونیم و از خودمون بپرسیم آیا این خواسته در برنامهریزی من میگنجه؟
آیا من در ازای انجام دادن این کار، کارای بهتری رو از دست نمیدم؟ آیا نتیجه این کار مفیده؟ آیا با قبول این پیشنهاد، ابزار دیگران نمیشم؟
بعدازاینکه با خودمون کنار اومدیم و تصمیم گرفتیم خواسته طرف مقابلمون «نه» بگیم، باید بتونیم طوری خواسته شونو رد کنیم که ناراحت نشن و از ما نرنجن. پس یه مسئله، رسیدن به اینه که «نه» بگیم و یه مسئله «چطور نه گفتنه».
برای رد خواسته دیگران، بهتره بهطور مستقیم «نه» نگیم، بلکه جواب منفی مونو با کمی لطافت آمیخته کنیم. یه لبخند محبتآمیز خیلی میتونه به ما کمک کنه. بعضی جملهها هم میتونه مفید باشه، مثلاً:
- «خیلی دوست دارم انجاموظیفه کنم، ولی حیف که...» در ادامه این جمله دلیل خودتونو بیارید؛
- «متأسفانه الآن با توجه به... (مشکلتون رو عنوان کنید) برام مقدور نیست»؛
- «اگر عذر بنده رو بپذیرید، خوشحالم میکنید»؛
- «این کار در تخصص من نیست»؛
- «حقیقتاً این کار در برنامهریزی امروزم نمیگنجه. انشاءالله روزای بعد در خدمتتون هستم».
البته دو نکته فراموش نشه: یکی اینکه برای رد درخواست دیگران هیچوقت به دروغ متوسل نشیم؛ دیگه اینکه بدونیم هیچوقت نمیتونیم همه اطرافیانمونو 100 درصد از خودمون راضی نگه داریم.
پس نگران نباشید و همونطور که منطق شما حکم میکنه، عمل کنید.
یادم باشه...
یادم باشه که قاطعیت رو با رفتاری تند و پرخاشگرانه، اشتباه نگیرم.
یادم باشه که وقتی مطمئن نیستم چه تصمیمی باید در قبال درخواست یا پیشنهاد دیگران بگیرم، بگم لازمه مدتی فکر کنم و زمان پاسخ رو هم اعلام کنم.
یادم باشه که درخواستای منطقی خودمو بشناسم و مستقیم و بدون شرمندگی و محکم مطرح کنم.
یادم باشه که به خاطر رد خواسته دیگران، وقتی توان انجام اونو ندارم، احساس گناه نکنم؛ این وظیفه ما نیست که خارج از توانمون مشکلات دیگران رو حل کنیم.
یادم باشه که پاسخ به بسیاری از خواستههای اطرافیان میتونه سرنوشتساز باشه؛ پس باید ارزشای شخصی و خانوادگیمو خوبِ خوب بشناسم تا بتونم تصمیم درستی بگیرم.
یادم باشه که هنر «نه» گفتن رو فقط برای خواسته اطرافیا نباید به کار برد، خیلی وقتا باید به هوای نفس و گناه «نه» بگیم!
یادم باشه که دیگران از شنیدن «نه» صادقانه من خوشحالتر میشن تا اینکه کاری رو با دودلی و بی میلی و به اجبار انجام بدم.
یادم باشه که «نه» گفتن به خواسته یه نفر، نه گفتن به اون شخص و ارتباط با او نیست؛ «نه» گفتن من به این معنا نیست که اون فرد رو دوست ندارم، تنها مفهومش «رد خواهش» اونه.
یادم باشه که اگر «نه» اول رو با جرئت بگم، اسیر «بله» های پیدرپی بعدی نمیشم. یادم باشه که توی جامعه ما، تعارفها زیادی خودنمایی میکنه و زیر این تعارفات، ترس از نه گفتن وجود داره.
یادم باشه که «نه» گفتن، یکی از ده مهارت زندگیه که سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده.
منبع: مجله گلبرگ