مهارت های زندگی
  • 8557
  • 164 مرتبه
سلول انفرادی

سلول انفرادی

1401/07/28 10:38:05 ق.ظ

بهروز به‌سختی تلاش کرده است تا نویسنده موفقی بشود؛ بااین‌حال، او فقط چند مقاله جزئی داشته و به‌ناچار برای تأمین زندگی خود به کار دفتری مشغول شده است. او موفقیت چشم‌گیری نداشته است، اما برای دیگران خودستایی می‌کند که همه پیشنهادهای تحقیقی را رد کرده؛ چون به‌اندازه کافی برایش جذاب نبوده‌اند. او برای نویسنده شدن، خودخواهانه همه را استثمار می‌کند. از دوستانی که در شغل خود شهرت یافته‌اند، به‌شدت دلخور است و موفقیتشان را کوچک و آن‌ها را فقط «خوش‌شانس» می‌شمارد. به انتقاد سازنده با عصبانیت واکنش نشان می‌دهد و چند هفته از صحبت کردن با فرد منتقد خودداری می‌کند. به سبب آنچه به نظرش «نگرش‌های محشر» می‌رسد، خود را شایسته تکریمی استثنائی می‌داند. بهروز در اداره بارها با سرپرستش جروبحث کرده؛ چون خود را فردی «حرف‌های» می‌داند که نمی‌خواهد با کارهای پیش‌پاافتاده کوچک شود. ارتباطش با دیگران آزاردهنده است؛ چراکه همیشه توقع دارد او را برای هوش، هیکل و قیافه، مو و لباس‌های شیکش تحسین کنند. او آن‌چنان به خودش مشغول است که به‌سختی به دیگران توجه می‌کند و به‌طورکلی به نیازها و مشکلات اطرافیانش بی‌اعتناست.

درنهایت، این وضع برای بهروز در محیط کار مشکلاتی پدید آورد و باعث شد تا با یک مشاور، گفت‌وگو کند. مشکل بهروز و راه‌حل این معضل چیست؟ در این نوشتار می‌کوشیم خواننده محترم را پس از آشنایی با مفهوم و ریشه‌های تکبر با نشانه‌های انسان متکبر آشنا کنیم و در ادامه به راه‌کارهای مواجهه با افراد متکبر و همچنین راه درمان این رذیله اخلاقی بپردازیم.


تکبر چیست؟

تکبر از رذایل اخلاقی و از زمره زشت‌ترین خوی‌هاست. این صفت، باعث ازخودبیگانگی، جهل به خویشتن و دیگران، فراموش کردن موقعیت فردی و اجتماعی و غوطه‌ور شدن در بی‌خبری است. «مفردات راغب» در معنای تکبر می‌گوید: حالتی را که به انسان ازخودراضی اختصاص می‌یابد، کبر می‌گویند؛ به‌گونه‌ای که انسان، نفس خود را از دیگران برتر، بالاتر و بزرگ‌تر ببیند.۱


ریشه‌های تکبر

۱. نشناختن خود: ریشه غرور و خودخواهی، ناآگاهی از ضعف‌ها و کمبودهای خویشتن است؛ اگر انسان به این نکته توجه کند که آفریده‌ای نیازمند و به تعبیر قرآن «مخلوقی ضعیف»۲ است که چیزی از خود ندارد، هرگز آلوده به خودخواهی و تکبر نمی‌شود. همچنین اگر از این حقیقت آگاهی یابد که اساس و خمیرمایه آفرینش او ماده‌ای پست و کم‌ارزش بوده است، هرگز به نخوت و خودپسندی که ریشه بسیاری از صفت‌های زشت و گناهان است، گرفتار نمی‌شود.

۲. نشناختن خداوند: در مثل است که «خودبین خدای‌بین نبود.» اگر انسان شکوه و عظمت پروردگار هستی و مالکیت او را بر همه موجودات بفهمد و باور کند، دیگر جایی برای غرور و عجب باقی نمی‌ماند. انسان مؤمن و معتقد می‌داند که همه وجود، علم و درکش را از خداوند گرفته است؛ اگر قدرتی دارد، از اوست و اگر عبادت و نیایشی می‌کند، آن‌هم به توفیق اوست

۳. عقده حقارت: در پشت ظاهر محکم و نفوذناپذیر انسان متکبر، شخصی کوچک، ترسو و ناتوان ایستاده است که نمی‌تواند از عهده زندگی برآید، مگر این‌که خود را در مرکز جلب‌توجه و نظر دیگران ببیند؛ پس باید گفت: تکبر، بزرگ‌ترین نعمتی است که خداوند به انسان‌های حقیر هدیه داده است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد، مگر به سبب ذلتی که در نفس خود می‌یابد.۳

۴. خودخواهی: زیاده‌روی در خودخواهی می‌تواند باعث تکبر شود. حب ذات، پسندیده است؛ به‌شرط آنکه تعدیل شده و به خودبینی، خودپسندی، خودخواهی، خودمحوری و خودبرتربینی نرسیده باشد.


نشانه‌های مشکوک

چگونه می‌توان انسان‌های متکبر را شناخت؟ برخی نشانه‌ها یاری رسان ما برای شناخت چنین آدم‌هایی هستند؛ البته همیشه باید از قضاوت نابجا و زودهنگام پرهیز کرد.

برای هر مورد پیش‌پاافتاده‌ای به‌شدت عصبانی می‌شوند؛

آن‌ها همیشه از دیگران ناراضی‌اند و هر دیدگاهی غیر از تفکر خودشان را رد می‌کنند و نمی‌پذیرند؛

لجاجت و سرسختی آنان حدوحصر ندارد؛

انسان‌های خودستا، دوستی شیفته‌تر از خود نمی‌یابند و پیوسته بر خود تمرکز دارند؛

جاده زندگی انسان متکبر، یک‌طرفه است؛ آن‌ها انعطاف‌ناپذیرند؛

خودخواهی، سلول انفرادی انسان است. این‌گونه افراد، کمتر در اجتماع شرکت دارند و به‌جز افراد خاص به‌ندرت با کسی سخن می‌گویند و کمتر در جشن‌ها و مناسبت‌ها دیده می‌شوند؛

برای اشتباه‌های پیش‌آمده، به‌سرعت دیگران را سرزنش می‌کنند، همان‌طور که برای تمجید از خود شتاب دارند؛

توانایی خاصی برای وارونه جلوه دادن حقایق و دیدگاه‌های قانع‌کننده دارند؛

خودبینی، مولود اندیشه‌های کوچک است؛ ازاین‌رو چنین انسان‌هایی تقریباً قادر به استدلال یا پذیرش دلایل منطقی نیستند؛

در تمامی مدت روز با چهره‌ای گرفته در فکر فرو می‌روند که اگر امور بر خواسته آن‌ها پیش نرود چه می‌شود؟ این اخلاق ممکن است تا هفته‌ها ادامه یابد؛

ایده‌های سایر افراد را به استهزا و ریشخند می‌گیرند؛

در انتقال تجربه‌های کاری و حس همدلی، توانایی اندکی دارند؛

زمان بسیاری را روبه روی آینه می‌گذرانند و همیشه در پی تأییدی برای خود هستند.


ما و جمعیت خودخواهان!

گیاه «گزنه» را می‌شناسید؟ اگر گزنه را نوازش کنید با تیغ‌های ریز و کوچکش آزارتان می‌دهد، اما اگر آن را محکم بگیرید، همانند حریر، نرم و آسان خواهد بود. در برخورد با فخرفروش، گزنه را به خاطر بیاورید و مراقب سطح ارتباط خود با او باشید. در هنگام صحبت نیز کلامتان خالی از عواطف و احساسات باشد. مستقیماً سراغ حقایق بروید و آن‌قدر آن را تکرار کنید تا بالاخره به پذیرش آن راضی شود؛

در رویارویی با چنین فردی «نه گفتن» را بیاموزید. دلایل قانع‌کننده و منطقی بیاورید. اجازه ندهید که شما را بترساند. این یک تجربه ارتباطی جدید برای چنین اشخاصی است که عادت کرده‌اند فقط مسیر خودشان را بروند؛

خطاها و اشتباه‌هایشان را گوشزد کنید و از اندرزهای درس‌آموز غافل نباشید. برای مثال بگویید: هرقدر هم به بالاها برسی، باز پرنده‌های دیگری خواهند بود که بالاتر بپرند. بگویید: خودخواهی، میخ محکمی است که انسان را بر زمین ذلت می‌کوبد؛ شعر سعدی را شاهد بیاورید که: تواضع سر رفعت افرازدت/ تکبر به خاک اندر اندازدت

چاپلوسی اگر در برابر دیگران ممنوع شده، در برابر چنین افرادی خطرناک است. به خودخواه‌ها توجه نکنید. افراد متکبر دوست دارند تعریف و تمجید بشنوند. در برابر اینان به رفتار معمولی خود ادامه دهید و حتی نسبت به رفتارشان بی‌رغبتی نشان دهید؛

در رویارویی با این افراد، مراقب زبان بدن خود باشید؛ زبان شما باید عاری از عصبانیت، ناامیدی و خشونت و چهره‌تان باید نفوذناپذیر باشد؛

به آینده‌های روشن خود بیندیشید. زندگی و کار با این افراد، روح، ذهن و احساس انسان را تحلیل می‌برد. اگر همراهی و همکاری با این افراد، طاقت سوز و غیرقابل‌پذیرش شد، با آنان قطع ارتباط کنید و در محیط کار، رفتارشان را به یک مقام ارشد یا مسئول گزارش بدهید؛

در برقراری ارتباط با دیگران هرگز از استهزاء اهانت، سرزنش، یاوه‌گویی و تهدید استفاده نکنید. باید پذیرفت که تواضع، پله صعود و تکبر، دره سقوط است؛

محکم و استوار باشید و هرگز به خود اجازه ندهید که از سوی دیگران مورد تهدید یا باج‌خواهی قرار بگیرید.


پایین آمدن از توسن تکبر

زندگی را مجموعه عادت‌های ما شکل می‌دهد. این عادت‌ها چه خوب و چه بد، سبک و کیفیت زندگی ما را می‌سازد؛ بنابراین ارتقای عادت‌های مثبت و حذف یا کم کردن عادت‌های منفی نویدبخش زندگی بهتر و پرثمرتری است. اگر برای متعادل کردن خودخواهی و خودپسندی‌تان احساس نیاز می‌کنید، در مسیرهایی که به شما معرفی می‌کنیم، گام بردارید و مطمئن باشید، روزهای روشن و سرشار از تعالی را پیش رو خواهید داشت.


گام اول: این صفت را شناسایی کنید و وجود آن را بپذیرید

برای حل یک مشکل ابتدا باید پذیرفت که مشکلی هست. با انکار یا توجیه، هرگز کار مؤثری رخ نخواهد داد. در این مرحله لازم است ابتدا به این پرسش‌ها پاسخ گفت: این عادت از چه زمانی آغاز شد؟ چه وقت‌هایی آن را بیشتر انجام می‌دهم؟ در طول یک روز چه قدر این عادت تکرار می‌شود؟ پیامدهای مثبت و منفی این رفتار چیست؟ برای آن، چه هزینه‌هایی می‌پردازم؟


گام دوم: تقویت‌کننده‌های آن را شناسایی کنید

خودخواهی معمولاً با تأثیر از عوامل خاصی شکل می‌گیرد و تکرار می‌شود؛ به‌عبارت‌دیگر، برخی عوامل، آن رفتار را تقویت می‌کنند و سبب تکرار آن می‌شوند، پس در این مرحله باید به این نکته‌ها توجه کنید:

۱. عادت‌های ناپسند شناخته‌شده در مرحله پیشین را فهرست کنید؛

۲. در برابر هر عادت بنویسید که آن رفتار یا عادت در حضور چه عواملی میل به تکرار داشته است.


گام سوم: برای هر یک از سبب‌سازها یا تقویت‌کننده‌های تکبر، جایگزین مثبت بیابید

در این مرحله باید:

۱. جایگزین مناسب پیدا کنید. برای مثال خود را مجبور به انجام دادن کارهای کوچک و پیش‌پاافتاده کنید که با طبع و منش شما سازگاری ندارد. این روش در توصیه امام باقر به محمد بن مسلم دیده می‌شود. او از فقهای برجسته و از ثروتمندان زمان خود بود که از وجود تکبر رنج می‌برد. این فرد، سبدی خرما و ترازویی بر دست می‌گرفت، کنار مسجد جامع کوفه می‌نشست و خرما می‌فروخت. او در برابر سرزنش‌های قومش می‌گفت: مولایم به من فرموده است که متواضع باشم. ایشان من را به این کار راهنمایی کرده است؛ ۴

۲. در انتخاب جایگزین دقت کنید؛ چیزی را انتخاب کنید که به‌اندازه کافی برایتان دل‌نشین و جذاب باشد. برای مثال با تکیه‌بر ثواب‌های اخروی برای خودتان مسابقه «سلام دادن» بگذارید و در صورت موفقیت به خودتان پاداش بدهید؛

۳. الگوی مناسبی برای خود برگزینید. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که روی زمین بدون فرش می‌نشست و غذا می‌خورد؛ با تواضع همچون بردگان جلوس می‌کرد و با دست خود کفش خویش را وصله زد. بر مرکب برهنه می‌نشست و حتی کسی را پشت سر خود سوار می‌کرد. ۵


گام چهارم: موانع و مشکلات احتمالی را شناسایی کنید

برای رویارویی با عادت‌های منفی باید موانع احتمالی را در ترک آن عادت شناسایی کنید و برای رفع آن کاری صورت دهید؛ بنابراین باید:

۱. موقعیت‌های مشابه قبلی را به یاد بیاورید و موانع پیشرفت خود را شناسایی کنید؛

۲. چنانچه برای نخستین بار اقدام به ترک این عادت می‌کنید، موانع احتمالی را پیش‌بینی کنید و درصدد رفع آن باشید.


گام پنجم: موقعیت‌های مخاطره‌آمیز را شناسایی کنید

اگر آسیب‌پذیری شما در برابر موقعیت یا افراد خاصی بیشتر است، این موقعیت‌ها و افراد را شناسایی و به این نکته‌ها توجه کنید:

تا مدتی از قرار گرفتن در آن موقعیت، دوری کنید. برای مثال اگر مسئول بخش مهمی از اداره هستید، برای مدتی مسئولیت بخش جزئی‌تری را به عهده بگیرید؛

از موقعیت‌ها و مکان‌هایی که باعث ایجاد این حس می‌شود و برای خودبرتربینی ترغیبتان می‌کند، اجتناب کنید.


گام ششـم: زندگی خـود را پس از ترک ایـن عادت منفی تصور کنید

برای ایجـاد یـا تقویت انگیزه‌های درونی خـود در کنار تفکری عقلانی جهت بررسی پیامدهای خودپرستی، لازم است:

۱. در مکان آرامی قرار بگیرید و چند نفس عمیق بکشید؛

۲. زندگی خـود را پس از رهایی از ایـن عـادت منفی تصـور و احساسات خـود را در شرایط رهایی ارزیابی کنید. برای مثال با جلب نظر دوستان خود مشکلی ندارید و امکانات بیش‌تری در زندگی فردی و اجتماعی خود به دست آورده‌اید. هرقدر احساس بهتری را تصـور و تجسم کنید، انگیزه قوی‌تری بـرای رهایی از این مشکل خواهید یافت.


گام هفتم: کمک تخصصی بگیرید

چنانچه به‌تنهایی قـادر بـه تـرک ایـن عـادت نبودید، از یک متخصص در رشته مشاوره یا استاد اخلاق باتجربه کمک بگیرید. در ابتـدا دربـاره تجربه و تخصص آن فـرد اطلاعات کافی به دست آورید؛ نزد او بروید، مشکل خـود را در میان بگذارید و در طـول درمـان، صـادق و متعهد باشید.


پی‌نوشت‌ها

۱. فالکبـر الحـالـه آلتی یتخصص بها الانسان من اعجابه بنفسه و ذلک ان پری الانسان نفسه اکبر من غیره.
۲. «خلق الانسان ضعیفا» (نساء، آیه ۲۸).
3. ما من رجل تکبر أو تجبر الا لذله یجدها فی نفسه (جهادالنفس، ح ۵۸۵).
۴. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۲۱.
۵. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.


خودخواهی و خودخواهان

*بزرگ‌ترین ذره‌بین دنیا در چشم خودمان است؛ وقتی‌که به خود می‌نگریم. (آلکساندر پوپ، شاعر انگلیسی)

*خودخواه، خانه‌ای را آتش می‌زند تا با شعله آن تخم‌مرغی را برای اسیر شدن خودش بپزد. (فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی)

*اگر می‌خواهی خدا را ببینی، شمع کوچکت را خاموش کن. (توماس فولر)

*کک را روی دیگران می‌بینی، زالو را روی خودت نمی‌بینی. (پترو نیوس)

*خودخواه آن نیست که فقط خودش را دوست بدارد، بلکه آن است که مردم را نیز مجبور کند تا او را دوست بدارند. (اسکار وایلد، شاعر و درام‌نویس ایرلندی)

*خوشه‌های خالی، سرشان را خیلی بالا می‌گیرند. (لستنبرگ)

*هرکه بیشتر خود را می‌خواهد، بیشتر رنج می‌کشد. (تااوته کینگ)

*سگ هم از آدم خودخواه فراری است. (ضرب‌المثل فرانسوی)

*کلاغ از سرما می‌میرد، اما جغد ادعا می‌کند از نفرین او مرده است. (ضرب‌المثل هلندی)

*هر پرنده‌ای دوست دارد آواز خودش را بشنود. (ضرب‌المثل انگلیسی)


همچو طاووس

*بر زور خود مناز که یک‌مشت بال‌وپر
در هم شکست شوکت اصحاب فیل را
(صائب تبریزی)

*آن‌کس که خودنما بود مایه‌دار نیست
هرگز کسی گلی به سر باغبان ندید
(کلیم کاشانی)

*هرکه خودبین و خودآرا، ز هنر بی‌خبر است
همچو طاووس که پر زینت و کم پرواز است
(کلیم کاشانی)

*می‌کشد قامت، نی بی‌مغز بیش از نیشکر
در سبک‌مغزان، بود گردن‌فرازان بیشتر
(صائب تبریزی)

*بر سفال جسم نازیدن، ندارد حاصلی
این سبو امروز اگر نشکست، فردا بشکند
(صائب تبریزی)

 

 

منبع: ماهنامه خانه خوبان