روزهای جمعه، روزهای بی خبری است، مراکز و ادارات تعطیل است، اتفاقی نمیافتد، کسی نمیآید و نمیرود. حتی بسیاری از خبرگزاریها هم کرکرهشان را پایین میکشند؛ اما چند وقتی است که انگار باید به اخبار ناگهانی روزهای جمعه عادت کنیم. بعدازظهر جمعه، خبر تروری در آبسرد دماوند، همه را شوکه کرد. رسانهها از دانشمندی نام بردند که خیلیهایمان تابهحال اسمش را هم نشنیده بودیم. بعد از شهادت ۴ دانشمند هستهای کشورمان، دیگر نام هیچکس مرتبط به هستهای در رسانهها نیامده و حالا ما بودیم و یک نام که چیزی زیادی از آن نمیدانستیم؛ شهید محسن فخری زاده نامش برای ما، مردم سرزمینش، ناآشنا بود اما «محسن فخری زاده» را همه دستگاههای جاسوسی و امنیتی میشناختند. نامش به عنوان یکی از پنج شخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریه آمریکایی فارین پالیسی منتشر شده است، آمده بود؛ و با نام و عنوان «دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC)» در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، در فهرست تحریم شدگان ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت.
در سال ۲۰۱۰، گاردین از «فخری زاده» به عنوان مسئول اصلی برنامهٔ هستهای ایران نام برد. سال ۲۰۱۲، وال استریت ژورنال او را «معلم بمب اتمی تهران» خواند. در سال ۲۰۱۴، نیویورکتایمز او را نزدیکترین چیز ممکن به یک «اوپنهایمر ایرانی» نامید. شورای امنیت سازمان ملل، «اطلاعرسانی سفر» و «مسدود شدن دارایی» را در دستور کار نام او قرار داد؛ زیرا این شورا گفت ایران درخواست مصاحبهٔ آژانس بینالمللی انرژی اتمی از وی را رد کرده است. آمریکاییها، او را «صندوقچهٔ اسرار» برنامه هستهای ایران میدانستند که همواره در تعیین موضع ایرانیها در مذاکرات، نقشی مخفیانه، ولی مؤثری داشته است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی معتقد بود صرفاً تا زمانی که با فخری زاده گفتوگوی مستقیم انجام نشود، نمیتوان در میزان ورود ایران به دانش هستهای، اظهارنظر کرد. نشریه انگلیسی ساندی تایمز در فروردین ۱۳۸۷ با اشاره به اسنادی که ادعا میشد از یک دستگاه لپ تاپ ایرانیها به دست آمده، او را افسر سپاه پاسداران و استاد دانشگاه امام حسین تهران و به عنوان «پدر برنامهٔ هستهای نظامی ایران» معرفی کرد. او تنها دانشمند هستهای ایرانی بود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، نامش را مستقیم در شو تبلیغاتی سال گذشته خود به زبان آورد و مدعی شد روی برنامهٔ تسلیحاتی اتمی کار میکرده است.
زندگی
محسن فخری زاده مهابادی با نام مستعار حسن محسنی متولد سال ۱۳۳۶ در شهر کریمهٔ اهل بیت بود. در شهر قم قد کشید و بزرگ شد و از ۱۸ سالگی به تهران آمده و با تشکیل سپاه به عضویت این نهاد انقلابی درآمد. او در دفاع مقدس حضور داشت و مشخصاً در عملیات رمضان شرکت کرده بود. همسرش، صدیقه قاسمی بود و سه پسر به نامهای مهدی حامد و هانی داشت؛ از جمله توصیههای مهم او به فرزندانش این بود که به هیچ عنوان وارد مشاغل دولتی نشوند.
علم
از همان دوران نوجوانی، با هدف ورود به تحقیقات و مطالعات فیزیک هستهای، رشتهٔ دبیرستانش را انتخاب کرد. سال ۶۶، با اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه شهید بهشتی، در رشته فیزیک هستهای، وارد کار آزمایشگاهی به مدت ۶ سال در تهران و دانشگاه فردوسی مشهد شد و بعد با اخذ کارشناسی ارشد مهندسی هستهای از دانشگاه صنعتی اصفهان، به عنوان مدیر و پژوهشگر در فعالیتهای هستهای ایفای مسئولیت میکرد و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (علیهالسلام) و مدتی مدیر گروه فیزیک هستهای این دانشگاه بود. سابقاً با شهید حسن تهرانی مقدم در برنامههای موشکی هم همکاری داشته است.
از او به عنوان یکی از پایهگذاران واحد تحقیقات ویژهٔ اتمی (تیم ۳۲) در مرکز تحقیقات سپاه پاسداران، رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC) و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی (سپند) وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، نام برده میشود.
غیر از تحقیقات در زمینههای موشکی و هستهای، ایشان در تحقیق و پژوهش پیرامون واکسن کرونا نیز فعالیت داشته و بهجز کیتهای تشخیصی، تحقیقات تولید واکسن کرونا زیر نظر ایشان به مرحله تست انسانی رسیده بود.
از او میتوان به عنوان یکی از نظریهپردازان در حوزه فلسفه علم و تعامل فلسفه و فیزیک، نام برد و سالها جلساتی در این زمینه با حضور ایشان تشکیل میشده است.
سیاست
ترجیح میداد وارد خطوربط و زد و بندهای سیاسی نشود و همیشه خودش را یک کارمند علمی میدانست و جز خدمت، درجهای برای خودش قائل نبود. درباره مذاکره با آمریکا، صدای این شهید بزرگوار منتشر شده است که میگوید: «بحث این است که این گرگ، گرگ است و مادامی که خوی گرگیاش را زمین نگذاشته و براساس احترام متقابل نخواهد مذاکره کند، نباید رفت پای میز مذاکره».
شهادت
سالها هدف ترور قرار گرفته بود؛ ترورهای ناموفقی که یکی بعد از دیگری خنثی شده بود. تیم حفاظت، بارها از او خواسته بود که جهت احتیاط، دورههایی را در محل کار حضور نداشته باشد، اما معتقد بود که ماندن در خانه و کار نکردن، فرقی با نبودن ندارد.
جمعه بعدازظهر، ساعت ۱۴: ۳۰ همراه همسرش و تیم حفاظت، از آبسرد دماوند به سمت تهران در حرکت بود که یک تیم مجهز برای ترور ایشان، وارد عمل میشود. شلیک تیربار خودکار، حضور ۱۲ نفر مسلح، انفجار نیسان حاوی الوار چوب، قطع برق درمانگاه محلی، عدم امکان نشستن بالگرد در نزدیکی محل حادثه و ... همه نشان میدهد که این عملیات ترور، یک عملیات پیچیده نظامی بود که با هدف حذف او انجام گرفت و متأسفانه عدم نقش مؤثر سازمانهای اطلاعاتی کشور، منجر به شهادت ایشان و زخمی شدن محافظشان میشود.
افسوس که به دلیل اوضاع کرونایی کشور، تشییع ایشان بدون حضور مردم انجام شد و غریبانه در کنار همکار شهیدش، دکتر مجید شهریاری در امامزاده صالح (علیهالسلام) تهران به خاک سپرده شد.
منبع: ماهنامه خانه خوبان