دختری 23 ساله و دانشجوی سال سوم هستم. مشکل من این است که احساس میکنم برای ادامه زندگی، انگیزهای محکم ندارم و به همهچیز، بیعلاقهام و درواقع، همیشه منتظر رسیدن آینده هستم تا شاید تحولی در زندگیام رخ دهد و این بیحوصلگی را از من دور کند. از زندگی خستهام و همیشه در پی یک نیروی محرک، انگیزه یا عشق میگردم؛ زیرا احساس میکنم تنها به این وسیله، شور و گرمی به زندگیام بازمیگردد و بهعبارتدیگر، دوست دارم هر چه زودتر ازدواج کنم؛ البته در این زمینه، آدم سختگیری نیستم. راستش همیشه میترسم به گناه بیفتم. بسیاری از دانشجویان کمکم تحت تأثیر محیط قرار گرفته، انسانهای دیگری شدهاند! من خودم دانشجو هستم؛ در خوابگاه زندگی میکنم و از نزدیک مشاهده میکنم که بسیاری از دوستانم کمکم راه خیابانی شدن و گشتوگذار در پارک و... را در پیش گرفتهاند؛ فقط و فقط به این دلیل که فکر میکنند عفت و حجاب صحیح، مانع ازدواج آنها میشود! خواهش میکنم راهنماییام کنید و تا قبل از آنکه خداینکرده دیر شود، مشکلم را حل کنم.
م.س. فیزیک تهران
بیتردید آنچه مطرح کردید، مشکل بسیاری از جوانان جویای آرامش جامعه فعلی ماست؛ هرچند گروهی جرئت پرسیدن و چارهجویی ندارند! احساس مسئولیت شما، قابلتقدیر و تحسین است.
پرداختن به علل و عوامل وضع موجود، در چند سطر نمیگنجد. همانگونه که خود نیز گفتهاید، سبب بیحوصلگی، خستگی و نداشتن شور و اشتیاق به درس و برنامههای مختلف، احساس تنهایی و عدم تأمین یکی از نیازهای اساسی است. روان شناسان بر این باورند که انسان - در هر مرحلهای از حیات خویش - به محبت نیاز دارد و علاقهمند است که دیگران دوستش بدارند. این نیاز، پس از سن بلوغ، تبلور فزونتری مییابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف، آشکارتر میگردد. تنها راه قابلقبول ابراز محبت و برقراری دوستی میان زن و مرد، ازدواج است. بنابراین ازدواج، پاسخ یکی از نیازهای اساسی انسان در مرحلهای خاص از زندگی است. با ازدواج، کانونی ایجاد میشود که در آن، زن و مرد احساس آرامش میکنند؛ انگیزه ادامه زندگی مییابند و بیحوصلگی، خستگی و احساس تنهاییشان از میان میرود. نیاز به امنیت خاطر، معاشرت، درد دل کردن، تشویق و تمجید، مقبولیت و جلب توجّه و نیاز به محبت، در سایه ازدواج، تأمین میشود. این نیازها، اگر بهدرستی و بهموقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانیها و زیانهای فراوانی پدید میآورند. بنابراین، ازدواج از عوامل اصلی آرامش، سکون و تعادل است. ازدواج به زندگی زن و مرد جهت میبخشد و افراد نگران، مضطرب و سرکش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم میآورد.
ویل دورانت، درباره ازدواج مینویسد: «اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سالهای طبیعی انجام گیرد، بیماریهای روانی و فحشا، احساس تنهایی و گوشهگیری ناپسند و انحرافات جنسی - که زندگی را لکهدار کردهاند - تا نصف تقلیل خواهد یافت».
بنابراین، وقتی انسان، ازنظر زیستی، فکری، روانی و اجتماعی، برای ایفای نقش همسری، آمادگی پیدا میکند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گریزی، بیدلیل است. به تعویق انداختن غیرمنطقی این امر مهم، آرامش فکری و بهداشت روانی را از میان میبرد و بهتدریج، احساس ناامنی، نگرانی و اضطراب را بر فرد چیره میسازد و این همان حقیقتی است که چهارده قرن قبل، قرآن با بیانی ساده، عمیق و پرمعنا، بیان داشته است؛ «اوست آنکس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد؛ تا بدان آرام گیرد...».1
بنابراین، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق تعالی، درگرو ارضای نیازهای غریزی و فطری انسان است؛ به شرط آنکه تأمین آنها از طریق صحیح و مورد تأیید عقل، شرع و عرف صورت گیرد.
از طرف دیگر، قرآن به مردم چنین دستور میدهد: «مردان و زنان بیهمسر را همسر دهند».2
بنابراین، برنامهریزی و تلاش در جهت ازدواج جوانان، از وظایف اصلی خانوادهها، جامعه و مسئولان فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است.
در این گستره، هر کس مسئولیت خاصی دارد. خانوادهها باید با اجتناب از تشریفات، کاهش سطح انتظارات و فراهم آوردن امکانات اولیه و جامعه و نهادهای اجتماعی، باید با ایجاد تسهیلات مالی و...، در این راه گام بردارند.
اگر به هر دلیلی، خانوادهها، افراد جامعه، مسئولان، نهادها و دیگران، به وظیفه خویش عمل نکنند یا امکانات و موقعیت به آنها اجازه فعالیت ندهد، شما و دیگر جوانان، چه باید بکنید؟ آیا انسان میتواند برای رسیدن به آرامش روانی و تأمین یکی از نیازهای اساسی خود، به هر اقدامی دست بزند؟ آیا برای یافتن شریک زندگی، باید از بسیاری هنجارهای صحیح و موردپسند عرف، عقل و شرع دست کشید و در هر محل و کوی و برزن، در پی این و آن دوید و بهعبارتدیگر، آیا میتوان برای به دست آوردن آرامش روانی، آرامش خود را از میان برد؟ بیتردید، پاسخ منفی است؛ ولی بهتر آن است به تجربههای تلخ جوانانی توجه کنیم که گمان میکردند میتوان با زیر پا گذاشتن عفت و حجاب و سایر هنجارهای پذیرفتهشده جامعه و مورد تأکید دین، به آرامش رسیده، به همسر دلخواه دست یابند!
یکی مینویسد: «... آری، اکنون دریافتهام پسر غریبهای که در کوچه و بازار با دختری طرح آشنایی میریزد، قصد ازدواج با او را ندارد و سرانجام دوستیهای خیابانی، چیزی جز ندامت و رسوایی نیست».
دیگری برای ما نوشته است: «... اکنون پی بردهام حتّی پستترین پسران، دنبال سنگینترین و باوقارترین دختران میگردند».
بنابراین، راهی که دیگران پیش گرفتهاند، نه مورد تأیید علم و تجربه است و نه عقل و شرع و عرف جامعه آن را میپذیرد. از طرف دیگر، تجربههای تلخ و اندوهبار بسیاری از جوانان شکستخورده و پشیمان، نادرستی این روش را ثابت میکند. بیشتر این روابط و عشقها، به ازدواج نمیانجامند و یا پس از مدتی، به طلاق منجر میشوند و چنانچه به طلاق منجر نشوند، زندگی آرام و سالمی به ارمغان نمیآورند؛ زیرا خاطره روابط نامشروع گذشته، سبب از میان رفتن آرامش روحی میشود! این مسئله، به طور ناخودآگاه، فرد را رنج میدهد و نمیگذارد که واقعاً به همسرش عشق بورزد.
در نتیجه، ازدواجی که باید آرامش به ارمغان آورد، تهدیدکننده آرامش میشود. ممکن است بپرسید: افرادی چون من، چگونه مشکل خود را حل کنند؟ برای رسیدن به پاسخ، توجّه به نکات زیر بایسته است:
1. سن ازدواج در جامعه کنونی، با توجّه به وضعیت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، بالا است. بنابراین، زیاد نگران به تأخیر افتادن آن نباشید. این، مشکل بسیاری از جوانان کشور است که امیدواریم با تدابیر لازم، در درازمدت حل شود.
2. مطمئن باشید با حفظ شئون اخلاقی و دینی و رعایت وقار، متانت و حجاب کامل، بهتر خواهید توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ کنید. بیتردید، جوانان غیرتمند و اهل زندگی و همشأن شما، سراغ افرادی چون شما خواهند آمد و شما برای ازدواج، از شانس بیشتری برخوردارید؛ پس در حفظ متانت و وقار خود بیشتر دقّت کنید.
3. چنانچه در دانشگاه یا شهرستان محل سکونت شما مرکز یا کانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه و شرایط خود را برای ازدواج ارائه کنید؛ تا اسباب ازدواجتان فراهم گردد؛ تأکید میشود که آن مرکز، باید کاملاً شناختهشده و مورد اعتماد و تأیید مسئولان رسمی دانشگاه باشد.
4. بهمنظور کاهش موقت این نیاز غریزی و پیشگیری از سقوط در دام گناه و لغزشهای احتمالی، رعایت نکات زیر سودمند است:
الف) در حد امکان روزی یک ساعت ورزش کنید؛ تا انرژی زائد بدنتان کاستی پذیرد.
ب) اگر توان جسمی دارید، هفتهای یک یا دو روز روزه بگیرید.
ج) افکار خویش را کنترل کنید و از اندیشیدن درباره مسائل جنسی بپرهیزید.
د) مراقب نگاههای خود باشید و به روابط افراد متأهل با یکدیگر و چهره و اندام جنس مخالف و فیلمهای تحریککننده، نگاه نکنید.
ه) اوقات فراغت خود را با شرکت در برنامههای مختلف علمی، فرهنگی، دینی و انجام دادن کارهای شخصی، هنری و علمی، پر کنید و بکوشید که هیچگاه بیکار و تنها نباشید.
و) در انتخاب دوستان صمیمی و هم اتاقیها، دقّت کرده، با افراد متین، باوقار، باعفت، متدین و باادب، ارتباط داشته باشید و در فرصتهای آزاد، درباره مسائل علمی، تحصیلی، اخلاقی و دینی گفتوگو کنید.
ز) سعی کنید نمازهای روزانه را اول وقت و به جماعت بخوانید.
ح) پس از نماز صبح، آیاتی از قرآن را تلاوت کنید؛ در معانی آنها بیندیشید و برای حل مشکلات خود، از خداوند متعال یاری جویید.
امیدواریم که ضمن رعایت راهکارهای ارائهشده، همسری شایسته بیابید و به زندگی شاد و سعادتمندی دستیابید.
پینوشت:
1. «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها...» اعراف، آیه 189.
2. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ...» نور، آیه 32.
.
.
.
منبع: مجله پرسمان