شنیدهاید بعضیها میپرسند چرا امام رضا (علیهالسلام) به علم خود اعتنا نکرد و انگور را خورد و به شهادت رسید؟ یا مثلاً میگویند مگر مولای ما امیرالمؤمنین نمیدانست آن شب قرار است شهید بشود، پس چرا به مسجد رفت؟
خب، بیاییم این دفعه طوری دیگر نگاه کنیم. فرض کنیم امام علی (علیهالسلام) به مسجد نمیرفت و شهید نمیشد، یا امام رضا (علیهالسلام) از انگور نمیخورد و به شهادت نمیرسید. خب چه میشد؟
فرض کنید امام حسین (علیهالسلام) حضرت علیاصغر را به دشمن نشان نمیداد و نمیگفت: «شما با من. سر جنگ دارید، با این کودک که سر جنگ ندارید» و حضرت علیاصغر شهید نمیشد. خب چه میشد؟ فرض کنیم امام رضا (علیهالسلام) از انگور نمیخوردند و شهید نمیشدند، چه اتفاقی میافتاد؟ آنچه تاریخ مشخص کرده، این بوده که شهادت اهلبیت هم، خود دلیلی روشن برای رهایی مردم از بسیاری از انحرافها بود.
برای مردم اینکه اهلبیت عمر طولانی داشته باشند یا کوتاه، مهم نبود. مردمی که نمیخواستند حق را بپذیرند، نمیپذیرفتند. مثال سادهاش ۱۲۶ هزار پیامبر با عمرهای متفاوت است. مگر حضرت نوح ۲۵۰۰ سال عمر نکرد؟ یعنی تقریباً دو برابر زمانی که پیامبر مبعوث شدهاند تا به امروز، وقتی حضرت نوح به پایان عمر خود رسید، تعداد پیروانش به تعداد انگشتهای دست هم نبود.
اهلبیت از همه راههای ممکن برای وصل کردن مردم به خدا استفاده میکردند، ولی این برای بسیاری از مردم مهم نبوده و به همین خاطر مردمی که مأمون را و خلفا را میپذیرفتند و با حکومت ترس بر قلوبشان، زمینه در پرده رفتن اهلبیت را فراهم میکردند، دیگر به این چیزها توجه نمیکردند.
اینگونه سؤالها شاید سؤال حقیقی باشد و حق داشته باشیم که برایمان این سؤال ایجاد شده باشد؛ اما با فکر کردن به ابعاد مختلف ماجرا حل خواهد شد. اگر حضرت علیاصغر شهید نمیشد، هیچگاه تاریخ نمیفهمید چه کسانی در برابر حق و امام حسین (علیهالسلام) ایستاده بودند. شهادت هرکدام از اهلبیت، تأثیر بیشتری در بیداری مردم داشت، چون گاهی مردم باید عواقب غفلتهای خودشان را ببیند و چه عاقبتی فاجعهبارتر از کشته شدن حجت و امامشان؟!
آهان! راستی، یک جواب علمی و ساده هم اینکه قرار بود اهلبیت مثل مردم زندگی کنند و شبیه مردم باشند، نه موجودی رویینتن که هیچچیز او را از پای درنمیآورد. آنقدر این شبهه در ذهن مردم بود که ائمه شبیه آنها نیستند که آیه آخر سوره کهف نازل شد و گفت پیامبر شبیه شماست.
اهلبیت فقط و فقط یکجا از علم غیب استفاده میکردند، آنهم جایی بود که مردم به معجزه نیاز داشتند. افسوس که مردم دوران جاهلی، آنهمه حقیقت و علم را نمیدیدند و بازهم نیاز به چیزی فراتر از حق داشتند.
منبع: فصلنامه نورالهدی