امید های آینده
  • 8538
  • 157 مرتبه
۲۵ ت...

۲۵ ت...

1401/06/12 10:00:27 ق.ظ

در زندگی ساز اسلام، ارتباط دختر و پسر را تنها در مسائل ضروری و با رعایت حدود شرعی، بدون اشکال می‌داند. این دقت سنجی برای این است که ارتباط دختر و پسر تبدیل به «رابطه» و وابستگی عاطفی نشود. ۱۵ نکته‌ای که هرکدام با «ت» شروع شده‌اند، هشدارنامه‌ای است برای دخترخانم‌ها که بر اساس سال‌ها تحقیق میدانی و تجربه مشاوره به دست آمده است و هم‌اکنون در صحن دادگاه‌ها و متن ندامت نامه‌ها از دختران فریب‌خورده می‌شنویم.


تملیک: احساس مالکیت نسبت به دختر؛ تو حق نداری به فلان مهمانی بروی، حق نداری چادر بپوشی یا...


تشبیه: تو ملکه رؤیاهای منی؟ من و تو دو تا مرغ عشقیم؛ بی تو بی‌تابم و با تو بی‌تا


تحمیل: در برخی موارد وادار کردن دختر به معرفی دختر دیگر، وانمود کردن این‌که اگر رهام کردی تا آخر عمر ازدواج نمی‌کنم و...


تطمیع: به طمع انداختن دختر؛ من کمکت می‌دم بابات مواد را ترک کند؛ برات یه بوتیک می‌زنم که مستقل بشی حق تو بیش از این‌هاست؛ کاری می‌کنم که همه حسرت لباس و ماشین و منزل تو را بخورند؛ به لباس عروس دیدم نشونت بدم فکر می‌کنم تو اون ماه می‌شی و...


تشریع: شرعی دانستن این ارتباط و بی‌گناه دانستن آن


تنویم: خواب کردن دختر با به دست آوردن رگ خواب او؛ چه قدر این لباس بهت میاد، هم حرف زدنت قشنگه و هم حرف‌هات، دیدنت به من آرامش می‌ده و... (همون چیزهایی که در خانه والدینش برای دختر کم گذاشته‌اند و...)


تصنیف: در وصف او شعر گفتن، خالی‌بندی و بلوف زدن


تصدیع: دردسر درست کردن و مزاحمت، سر راه او سبز شدن، التماس‌های مکرر و ...


تنشیت: شوخی کردن و سربه‌سر گذاشتن، خود را همیشه با شاه و سرحال جلوه دادن


تخدیر: معتاد کردن دختر به پیامک‌های عاشقانه وقت و بی‌وقت، کلمات رمانتیک و حتی مواد مخدر


تقدیس: برخی‌ها این ارتباط را آسمانی می‌دانند و التهاب هیجانی‌اش را محبتی مقدس می‌شمارند.


توبیخ: پسر بعد از سوءاستفاده از دختر می‌گوید: تو اگر دختر پاکی بودی بدون هماهنگی با خانواده‌ات با من دوست نمی‌شدی. بیخود به من دل بستی. دخترخاله‌ام عاشق منه توبه چه چیزت می‌نازی به مالت، جمالت یا...


تحمیق: به زبان ساده یعنی خر کردن دختر و بستن راه بینش او. مثلاً می‌گه خانواده‌ات در جریان نباشه می‌خواهیم سورپرایزشون کنیم؛ تو یک فرشته تمام‌عیاری از وقتی با تو آشنا شدم، دور گناه رو خط کشیدم و با خدا آشتی کردم؛ من خواهر ندارم و تو را به چشم خواهری می‌بینم؛ من سرطانی‌ام و می‌خوام آخر عمری با کسی صحبت کنم شما را مناسب دیدم و...


توجیه: ببین هنوز هم می‌خوامت، ولی یه حسی به من می‌گه نمی‌تونم خوشبختت کنم. فال گرفتم می‌گه شما برای هم نیستید. مادرم می‌گه من باید عروسم را خودم انتخاب کنم، من سرطان دارم نمی‌خوام بدبختت کنم. و ...

 

تهدید: اگر به خواسته‌ام تن ندهی به صورتت اسید می‌پاشم که حتی بابات هم نخواد به صورتت نگاه کنه. بلایی به سرت میارم که مرغان هوا به حالت گریه کنند و ...


تطلیق: جدایی عاطفی و فیزیکی

 

توقیت: ضرب‌الاجل و وقت مشخص کردن؛ اگر در دوستی‌ات با من صادقی باید بدون نگرانی و درنگ من را به کام برسانی وگرنه حتماً دلت با پسر دیگه‌ای است و...


توشیح: خال‌کوبی نام دختر روی بازو و نوشتن جملات عاشقانه روی بدن


تنکیر: ادعای عدم آشنایی؛ من قول ندادم که باهم ازدواج کنیم. از همان اول هم ارتباطمان برای دوستی بود. اصلاً من تو را نمی‌شناسم این پرت‌وپلاها را برای من نباف. برو یکی دیگه رو سرکیسه کن و...


تزویر: دروغ‌پردازی، ریاکاری، خود را مؤدب نشان دادن و...


تحقیر: خانواده شما در حد خانواده ما نیستند. من خجالت می‌کشم با تو بین فامیلم بروم. تو چاقی، خیلی لاغری، از من بزرگ‌تری، هنوز بچه‌ای و...


تفضیح: به رسوایی کشاندن در صورت تن ندادن به درخواست پسر با عکس و فیلم و توهین و تهمت و...

منبع: ماهنامه خانه خوبان

اخبار مرتبط