ـ یک جرعه آفتاب
ـ اشاره
ـ گفتار مجری
ـ زلال قلم
ـ آوردهاند که...
ـ با خاطرات
ـ نظر ما آینه
ـ کتابستان
یک جرعه آفتاب
حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)
(کسی که من یا یکی از فرزندانم را زیارت کند، روز قیامت به زیارت و دیدار او خواهم رفت و از هراسها و وحشتهای آن نجاتش خواهم داد). [1]
امام رضا (علیهالسلام)
(شیعیان نسبت به هر یک از امامان معصوم، پیمان و تعهدی دارند که کمال وفای به آن عهد در زیارت مشتاقانه و عارفانه قبور آن ذوات نورانی است). [2]
اشاره
تخریب بارگاه بقیع
سید محمدصادق میر قیصری
تاریخ بهخوبی نشان داده است راه شیعه با مظلومیت بهتر پیش میرود. تخریب حرم مطهر ائمه بقیع (علیهمالسلام) هرچند خون بر دل شیعه کرد؛ اما مجالی شد تا دوباره شیعه با مظلومیت و اشک، خود را معرفی کند. ولی آنچه باید در مورد این موضوع به آن توجه بسیار کرد، فاجعه تخریب بارگاه بقیع است که اگرچه به دست وهابیون صورت گرفت، اما نبایدان را به اهل تسنّن نسبت داد؛ زیرا وهابیتی که خود را بهاصطلاح سنّی میداند، دستپرورده استعمار غرب است؛ آنجا که مستر همفر، جاسوس انگلیسی، هنگامیکه با محمدبنعبدالوهاب، بنیانگذار وهابیت، آشنا میشود، میگوید: (من گمشده خود را در محمدبنعبدالوهاب یافتم). [3]
(همچنین در جریان تخریب بقیع، وهابیون قبور برخی از بزرگان اهل سنّت را هم تخریب کردند)؛ [4] (حتی در نظر داشتند که بارگاه شریف پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) را از بین ببرند که ترس از اعتراض همگانی شیعه و سنی آنها را از این اقدام زشت بر حذر داشت). [5]
این مقدمهای است هرچند کوتاه به دو موضوع مظلومیت شیعه و عقاید وهابیت.
انعکاس خبر حادثه تخریب بارگاه بقیع
(چون خبر هولناک ویرانی بِقاع و هتک حرمت نسبت به حرم شریف ائمه بقیع در کشورهای اسلامی انتشار یافت، مسلمانان آن را مصیبتی عظیم و حادثهای بس بزرگ نسبت به جهان اسلام تلقی نمودند، تلگرافهای اعتراض از سوی علما و مراجع و شخصیتهای سیاسی از عراق و ایران و هند و سایر کشورها بهسوی حاکمان حجاز سرازیر گردید. مجالس درس در حوزههای علمیه و نمازهای جماعت در مساجد تعطیل شد، مراسم عزاداری بهعنوان اعتراض و سوگواری تشکیل گردید، ولی افسوس که این حادثه بزرگ و تأسفبار به وقوع پیوست). [6]
نگاهی کوتاه به عقاید وهابیون
(وهابیت چیست و اندیشههای وهابیون از کجا نشئت میگیرد؟
اندیشههای وهابیت ریشه در عقاید ابنتیمیه دارد که سالها بعد توسط شیخ محمدبنعبدالوهاب به شیوهای دیگر بازخوانی و احیا شد. در اندیشههای ابنتیمیه و عبدالوهاب بسیاری از فرق اسلامی تکفیر میشوند، یادگیری فلسفه و منطق جایز نیست، زیارت قبور بهویژه قبر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) حرام است، تصویر و عکس حرام است و ...). [7]
(در طول تاریخ، بسیاری از علمای اسلام بهویژه شیعیان با نشر عقاید وهابیت به مبارزه پرداخته و تلاش کردهاند تا خط اسلام راستین را از آنها جدا کنند تا چهره حقیقی دین اسلام مخدوش نشود. در مورد شخصیتی مانند عبدالوهاب میبینیم که حتی پدر و برادرش نیز سخت با عقاید او مخالفت میکردند، همانطور که بسیاری دیگر از اهل تسنن نیز با اندیشههای ابنتیمیه و عبدالوهاب به مبارزه پرداختهاند). [8]
گفتار مجری
سید محمدصادق میر قیصری
فضیلت بارگاه بقیع
(در فضیلت بقیع حدیثهای متعددی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل گردیده است، ازجمله در حدیثی چنین فرمود: از بقیع هفتاد هزار نفر محشور خواهند شد که صورت آنان مانند ماه شب چهارده خواهد درخشید.
و در حدیث دیگر چنین فرمود: از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت خواهند گردید). [9]
(درباره حضور شبانه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در بقیع و دعا و طلب مغفرتان حضرت درباره اهل بقیع که گاهی روز و گاهی شبهنگام انجام میگرفت، در حدیث و تاریخ مطلب فراوان نقل شده است.
در حدیثی چنین آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در بقیع حضور مییافت و اهل قبور را بدین گونه مورد خطاب قرار میداد: (درود بر شما، خدا ما و شما را بیامرزد، شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد).
در حدیث دیگر آمده است که میفرمود: (درود بر شما ای کسانی که اجل شما و آنچه بر ما و شما وعده دادهاند فرارسید. خدایا اهل بقیع را بیامرز). [10]
(از عایشه نقل شده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شبهنگام و آنگاهکه همه چشمها به خواب میرفت، بهآرامی رختخواب را ترک میکرد و از منزل خارج میشد. خود من و گاهی خدمتکارم به دستور من او را تعقیب میکردیم و میدیدیم که به بقیع میرفت و در آنجا توقف طولانی مینمود و مکرر دستها را بهسوی اسمان برمیداشت و به دعا و استغفار بر اهل بقیع مشغول میگردید. یکبار پس از مراجعت رسول خدا، از علت این عمل سؤال نمودم، در پاسخ من فرمود: من از طرف خدا مأموریت دارم که برای اهل بقیع استغفار کنم ...). [11]
زلال قلم
اینجا بقیع است
اینجا گورستان بقیع است و این خاک، گنجینهدار فریادی است که قرنها، ارباب جوران را در سینه ما محبوس کردهاند.
حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام
و با که باید این راز را بازگفت
که اسلام در مدینةالنبی از همهجا غریبتر است.
ای چشم، خون ببار تا حجاب از تو بردارند
و ببینی که این خاک گنجینهدار نوراست و مدفن عشق
و اینجا بقعهای است از بِقاع بهشت!
و آن نفخهای که در بهشت، روح میدمد، از سینه این خاک برمیآید
چراکه اینجا مدفن کلیدداران بهشت است.
ای بقیع مطهر
ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای همنوای مولا مهدی (علیهالسلام)
آنگاهکه غریبانه آنجا به زیارت میآید.
ای بقیع با ما سخن بگو
با ما از رازهای سربهمهری که در سینه داری بگو
بگو، با ما بگو
لابد صدای گریه غریبانه آن یار را
هنگامیکه بر غربت اسلام میگرید، شنیدهای؟
بگو، با ما بگو که حبیب ما
در رازگوییهای علی وار خویش
و در مناجاتهای سجاد گونهاش، چه میگوید
ای تربت مطهر!
ایان که بر تربت تو، جایجای، نشانه پای حبیب ما و اثر اشکهای غریبانه او باقی ست
ای همنوای مولا مهدی!
ایکاش ما بجای خاک تو بودیم
و هنگامیکه یار غایب ازنظر به زیارت قبور میآمد
بر پای او بوسه میزدیم
گفتی که هر جا دلتان شکست، قبر من آنجاست
سالهاست که من مزار ناشناس تو را
در شکستههای دلم پنهان کردهام،
تا مبادا پای غریبهای خلوت محبت ما را بر هم زند
و تیر نگاه نامحرمی از ملاقاتهای شبانهمان باخبر شود.
خواستم بر مزارت گلبوتههای اشک بکارم
اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست
و خار در چشم، راه را بر گریستن!
هر شب مشتی از تربت تو را با خود به خانه میآورم
تا در روزهای خانهنشینیام، برای پسر آخرالزمانمان
دانههای صبر را به رشته تسبیح درآورم
عادت کردهام که بی چراغ و پایبرهنه به دیدارت بیایم
تا کسی نفهمد که این زائر غریب که هر شب از کوچههایشان میگذرد
از زیارت کدام قبر مخفی بازمیگردد.
[شهید سید مرتضی اوینی]
مزرعه غم
(بقیع، مزرعه غم و کشتزار اندوه است.
مدینه، هم چنان مظلوم است و ... بقیع مظلومتر!
اهلبیت هم چنان غریباند و ... پیروانشان غریبتر!
رنجنامه نانوشته شیعه، بر خاک و سنگ این مزار، گویا از هر زمان به شِکوه و شهادت ایستاده است.
بقیع، بقعهای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت.
بقیع، آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان.
درخت غم و اندوهی که در غریب آباد بقیع میروید، ریشه در مظلومیتی 1400 ساله دارد.
در بقیع، عقدههای دل با سرانگشت اشک، گشوده میشود و اشک دیده، زخم دل و سوز درون را تسکین میدهد.
در بقیع، اشک است که سخن میگوید و حال، گویاتر از قال است و چشمهای اشکبار، ترجمان دلهای داغدار و بیقرار است.
در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسّم است.)[12]
با خاطرات
خاطره اول
(یکی از جهانگردان غربی به نام مستر ریتر (RITER) که به فاصله کوتاه از ویرانی این حرم و سایر مقابر و حرمها، بقیع را دیده، ویرانی آنجا را چنین ترسیم نموده است: چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهری دیدم که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانهای مبدل ساخته است؛ زیرا در جایجای بقیع بهجز قطعات سنگ و کلوخ بههمریخته و خاکها و زبالههای رویهم انباشته و تیرهای چوب کهنه و شیشههای درهمشکسته و اجرها و سیمانهای تکهتکه شده، چیز دیگری نمیتوان دید، فقط در بعضی از رهگذرهای تنگ این قبرستان از میان این زبالهها راه باریکی برای عابران بازنمودهاند، ... ولی این ویرانیها و خرابیها نه در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی، بلکه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاههای زیبا و سفیدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) بود، با خاک یکسان گردیده است). [13]
خاطره دوم
(مرحوم سید محسن امین، ابعاد ویرانیهای وهابیان در حجاز را اینگونه وصف میکند: وقتی وهابیان وارد طایف شدند، گنبد مدفن ابنعباس را خراب کردند، چنانکه یکبار دیگر این کار را کرده بودند. آنان هنگامیکه وارد مکه شدند قبر عبدالمطلب، ابوطالب و حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) را ویران نمودند و زادگاه پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) را با خاک یکسان کردند و آنگاهکه وارد جدّه شدند، گنبد و قبر حوا را خراب کردند و بهطورکلی تمام مقابر و مزارات را در مکه، جدّه، طایف و نواحی آنها ویران نمودند و زمانی هم که مدینه منوره را محاصره کردند، به ویران کردن مسجد و مزار حمزه، سیدالشهدا، پرداختند). [14]
نظر ما آینه ...
مناسب است که به این محورها درزمینهٔ موضوع تخریب قبور بقیع توجه شود:
ـ حکمت و فلسفه زیارت ائمه اطهار (علیهمالسلام).
ـ چگونگی زیارت بامعرفت و راستین که موجب قبولیان از جانب حضرات معصومین (علیهمالسلام) شود.
ـ لزوم همراهی تولی و تبری با یکدیگر در زیارت.
ـ زمینهها و علتهای تاریخی شکلگیری فرقه وهابیت.
ـ بررسی فقهی درزمینهٔ نظرها و فتواهای وهابیون و اثبات نادرستیان.
ـ افشای پرونده جنایات و انحرافات وهابیت.
ـ ارائه نقش استعمار در هدایت و حمایت از وهابیت.
کتابستان
سید محمدصادق میر قیصری
1. تدوین مرکز تحقیقات حج، بقیع، تهران، نشر مشعر، 1381.
2. جمعی از مؤلفان، بقیع خاموشِ پر فریاد، قم، انتشارات حسنین، 1385.
3. حسینی شیرازی، سید محمد، بقیع، اصفهان، نشر بینش آزادگان، 1381.
4. خاطرات مستر همفر (جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی)، ترجمه: علی کاظمی، قم، نشر اخلاق، 1380.
5. عطایی اصفهانی، علی، پرتوی از زندگانی شش معصوم مدینه منوره، قم، بخش فرهنگی دفتر آیتالله فاضل لنکرانی (ره).
6. قاضی عسکر، سید علی، تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد، قم، نشر مشعر.
7. میرخلف زاده، احمد و میرخلف زاده، قاسم، داستانهایی از ائمه بقیع (علیهمالسلام)، قم، نشر مهدی یار، 1378.
8. نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع (علیهمالسلام) و آثار دیگر در مدینه منوره، تهران، نشر مشعر، 1382.
9. هاجری، یوسف، بقیع (سرگذشت اسفبار ویرانی آثار اسلامی حجاز...)، مترجم: محمد رضایی، تهران، نشر بقیع، 1371.
[1]. وسایل الشیعه، ج 14، کتاب الحج، باب 2، ابواب المزار، ج 23، ص 332.
[2]. اصول کافی، ج 4، ص 567.
[3]. خاطرات مستر همفر، ص 54.
[4]. نک: تاریخ حرم ائمه بقیع، صص 296 و 289.
[5]. نک: بقیع خاموش پر فریاد، صص 38 و 42.
[6]. تاریخ حرم ائمه بقیع، ص 53. [توجه شود که آدرس دقیقتر منبع، در کتابستان آمده است.]
[7]. دیدار، (ضمیمه روزنامه جام جم)، 31/1/1385، ص 6.
[8]. همان.
[9]. تاریخ حرم ائمه بقیع، ص 59.
[10]. همان.
[11]. همان، ص 60.
[12]. جواد محدثی، قطعات، نشر بوستان کتاب قم، 1386، چ 2، ص 39.
[13]. تاریخ حرم ائمه بقیع، ص 110.
[14]. بقیع خاموشِ پر فریاد، ص 39.
منبع: مجله اشارات