هر کس تابعیت کشوری را پذیرفت، باید تابع همه قوانین آن باشد چه با روحیه او سازگار باشد، یا نباشد، از آن قوانین خوشش بیاید یا از آنها متنفر باشد، البته هر شهروندی میتواند از فلسفهٔ وضع قوانین سؤال کند و به چیستی و چرایی آنها پی ببرد این اصلی است که همه مردم دنیا آن را پذیرفته و به آن پای بندند.
این قانون در پذیرش ادیان نیز ساری و جاری است به این معنا که هر کس، دینی را پذیرفت باید به همه قوانین آن دین پای بند باشد و آنها را انجام دهد هرچند برخی از آنها برخلاف میل و خواسته او باشد. آری همانگونه که قرآن میفرماید در پذیرش اصل دین هیچ اجباری نیست «لَا إِکرَاهَ فِی الدِّینِ[بقره/256] در دین هیچ اجباری نیست» اما اگر انسان دین را پذیرفت و به خدای متعال ایمان آورد و مسلمان شد، باید به معنای واقعی کلمه در برابر دستورات خدا تسلیم باشد، هرچند هر مسلمانی میتواند فلسفه برخی از احکام و دستورات الهی را با مطالعه احادیث و روایات اهلبیت (علیهمالسلام) به دست آورد.
حجاب و عفاف یکی از دستورات متعالی دین اسلام است که برای حفظ شخصیت و هویت زنان مسلمان از یکسو و حفظ آرامش روانی جامعه اسلامی و عدم سوق بهسوی گناه و نافرمانی خدای متعال از سوی دیگر صادرشده و مسلمانان موظف به رعایت آن هستند.
برخی از زنان و دختران برای آنکه به امیال و هواهای نفسانی خود برسند این اصل اسلامی را زیر سؤال میبرند و میگویند مگر چند تار مو از ما بیرون باشد چه مشکلی به وجود میآید؟ و یا اینکه آیا خدا باآنهمه مهربانی به خاطر چند تار مو ما را به جهنم میبرد و در آتش سوزان قرار میدهد؟
در پاسخ به این شبهه و سؤال لازم است تا بهصورت مختصر به چند نکته اشارهکنیم:
1. همانطور که اشاره شد لازمهٔ مسلمانی، تسلیم بیچونوچرا در برابر اوامر الهی است، ازاینرو نباید با هیچیک از اوامر و نواهی خداوند بهصورت سلیقهای برخورد کرد، آنچه با هوی و هوس ما سازگار نیست و نافرمانی خداست را آنقدر در نظر خود و دیگران کوچک کنیم که انجام آن برای همگان امری عادی شود. از دیدگاه رهبران دینی، هر گناه و نافرمانی هرچند که کوچک باشد بزرگ و نابخشودنی است.
از رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) نقلشده که فرمود: «لَا تُحَقِّرُوا شَیئاً مِنَ الشَّرِّ وَ إِنْ صَغُرَ فِی أَعْینِکمْ وَ لَا تَسْتَکثِرُوا الْخَیرَ وَ إِنْ کثُرَ فِی أَعْینِکمْ فَإِنَّهُ لَا کبِیرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِیرَةَ مَعَ الِاسْتِصْغَار[1] هیچ یک از کارهای بد را بیاهمیت و حقیر مشمارید ولو در نظر شما کوچک باشد، و هیچ عمل خیر را زیاد مشمارید ولو در نظر شما زیاد باشد. همانا آن کس که استغفار و توبه نماید گناه کبیره ندارد، و آن که به گناه اصرار دارد و نادم و پشیمان نیست گناه کوچک ندارد»
و حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ[2] سخت ترین گناه، آن است که گناهکار آن را کوچک بشمارد»
2. این استدلال را برای همه گناهان و اموری که نافرمانی خداوند است میتوان بکار برد. مثلاً کسی که اهل غیبت است بگوید خدا که به خاطر چهارتا غیبت کسی را عذاب نمیکند، یا کسی که اهل دروغ است بگوید خداوند که برای چند تا دروغ کوچک کسی را عذاب نمیکند و همینطور برای همه گناهان کوچک و بزرگ میتوان این حرف را زد؛ اما آیا این امر استهزا و به سخره گرفتن دین و دستورات دینی نیست؟ و آیا خود را بهجای خدا جایگزین کردن نیست که برای او که خالق و صاحباختیار همهچیز است تکلیف مشخص کنیم که برای چه مقدار معصیت، عذاب میکند و برای چه مقدار عذاب نمیکند؟
3. هرچند آیات بسیاری در خصوص حجاب و عفت از یکسو و ضرورت بندگی و اطاعت خدا در همه موارد از سوی دیگر وجود دارد و هرچند احادیث بسیاری نیز بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به گناه تحریک نامحرم و ... تصریح نموده است؛ اما آیا باید برای هر حرکتی حتماً آیه و روایت مستقیمی وجود داشته باشد؟
هر انسانی بالفطره خوبی و بدی، شر و خیر را میفهمد زیرا خداوند میفرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا [شمس/8] سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است» از این رو نیازی نیست تا در خیلی از موارد حتماً آیه و روایتی وجود داشته باشد تا انسان گناه و نافرمانی خداوند را انجام ندهد.
آیا جامعهای که امروز آلودگی هوا، آلودگی مکان یا ظروف، آلودگی غذا و حتی آلودگی صوتی و مضرات آنها را درک میکند و اینهمه پول صرف آموزش، آگاهی بخشی، تبلیغ و برطرف کردن آنها میکند، ممکن است آلودگی اخلاق، آنهم اخلاق اجتماعی را درک نکند؟!
بااینوجود شاید بتوان یکی از عوامل اصلی بیتوجهی به فرامین الهی و ترک آنها درزمینهٔ حجاب و عفاف را غفلت از وجود خداوند و دستورات حیاتبخش او دانست. برخی از عوامل غفلت که در قرآن به آنها اشارهشده عبارت است از دنیاگرایی [یونس/7]، تسلط شیطان [مجادله/19]، به دنبال هوا و هوس رفتن یا به عبارتی هواپرستی [کهف/28]، سطحینگری [روم/7]
4. بیرون گذاشتن مو و رواج بدحجابی در محیط اجتماع امری شخصی نیست تا کسی ادعا کند که این امر شخصی است و به هر شیوهای بخواهد میتواند در اجتماع حضور یابد، بلکه امری کاملاً عمومی است. آنچه در قرآن خطاب به زنان مسلمان برای پوشش آمده قطعاً مربوط به زمانی است که میخواهند در اجتماع حضور یابند، زیرا همه میدانیم پوشش موها در برابر افرادی که به او محرم هستند در محیط خانه لزومی ندارد، زیرا در قرآن خطاب به زنان بهطور صریح چنین آمده: «وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ [نور/31] و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان»
ازاینرو با توجه به بخش پایانی آیه 59 سوره احزاب استفاده میشود که یکی از زمانهایی که حجاب باید در آن مراعات شود، زمان حضور در اجتماع است «ذَلِک أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ [احزاب/59] این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است» و همین آیه بس است برای اثبات اینکه حجاب یک امر شخصی نیست تا هر کس به هر شیوهای خواست در جامعه حضور یابد، بلکه امری است که باید در اجتماع مراعات شود تا جامعه بهسوی گناه و فساد کشیده نشود و از عذاب الهی در امان بماند.
پینوشت
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 76، ص 3
منبع: سایت رهروان ولایت