حریر حیا
  • 3657
  • 254 مرتبه
شما فروختید و ما خریدیم

شما فروختید و ما خریدیم

1398/06/31 10:02:05 ق.ظ

بانوی محجبه‌ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد.

خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق.

صندوقدار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.
صندوقدار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همین‌طور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت، اجناس او را باحالتی متکبرانه روی میز می‌انداخت.

اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت، خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه.

بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم . این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همی ن مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستین ! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ ! اگه می خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هرجور می خوای زندگی کن»
خانم محجبه اجناسی که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندوقدار کرد ... روبنده رو از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوقدار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جاخورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم ... این دین من است و اینجا وطنم . شما دینتون رو فروختید و ما خریدیم.»

اخبار مرتبط