اگر در شیشه عطر را باز بگذاری، عطرش میپرد.
اگر رشته مروارید را در کمد و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم میشود.
اگر در مقابل پنجره خانهات، توری نزنی، از نیش پشهها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود.
وقتی راه ورود پشهها را میبندی، خود را «مصون» ساختهای، نه «محدود» و زندانی.
وقتی در خانه را میبندی، یا پشت پنجره اتاقت پرده میآویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار دادهای، نه که خود را در قیدوبند و حصار افکنده باشی.
این را هم عقل و تجربهات فرمان میدهد.
قرآن هم میگوید: زنان خودآرایی و خودنمایی و عشوهگری نکنند تا مورد آزار بیماردلان قرار نگیرند. «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الّذی فی قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آیه 32 و 33؛ نیز نور آیه 30 و 31)
اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانیم، نه کسی ایراد میگیرد و نه اگر هم ایراد بگیرد، اعتنا میکنی چراکه سخنش را بیمنطق و ناآگاهانه میدانی و میبینی.
اینکه: «دل باید پاک باشد»، بهانهای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخه «لاقیدی»، وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.
ظاهر، آیینه باطن است و ... «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
نویسنده: جواد محدثی