دختران به حجاب روی میآورند
آیا تابهحال به این موضوع فکر کردهاید که چگونه راهی برای ارجنهادن به تمایلات جنسی، بدون سهیم کردن غریبهها بیابید و یا چگونه رفتار کنید که دیگران به عمق وجودتان فکر کنند؛ نه فقط به ظاهرتان و یا حتی چه گزینههای بیشتری را میتوانید فراروی خود قرار دهید، تا بهخاطر گزینههای محدودی که در دسترس آنها قرار دارید، رنج نکشید؟
به نظر من تابهحال نقدهای درون دینی فمینیسم، بارها صورت گرفته است؛ اما نقد برون دینی و بررسی آثار مخربی را که فمینیسم در خاستگاه خود (آمریکا و اروپا) بر جای گذاشته است، بهندرت شاهد بودهایم. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها قدم بسیار خوبی در این راه برداشته است.
ده جلد از سری کتابهای «فمینیسم در ترازوی نقد»، نمونة بسیار خوبی است. در این راستا کتاب «دختران به حجاب روی میآورند» یا «Girls Gone mild»، یکی از ده جلد کتابی است که ادارة مطالعات زنان و خانواده در راستای تحقق نقد برون دینی فمینیسم، عرضه کرده است.
این کتاب که با کتاب دیگری با نام «A woman of Discretion in a sensual world Becoming» یا همان «زن آگاه شدن در دنیای شهوانی»، نوشتة «نانسی لی دموس»، تلفیق شده است، تصویر روشنی از ترویج بیبندوباری و آزادی جنسی است که خواستة موج سوم فمینیسم است. در این کتاب توضیح میدهد که چگونه نسل جدیدی در آمریکا در حال شکلگیری است که از این آزادیهای بیحدوحصر، به ستوه آمده، میخواهد طعم شیرین فطرت را بچشد.
خانم «وندی شلیت»، فارغالتحصیل رشتة فلسفه از دانشکدة ویلیامز برای تحقق این کتاب، سفرهای مختلف و مصاحبههای مکرری انجام داده است و در کنگرههایی نظیر «خویشتنداری» در لسآنجلس و واشنگتندیسی شرکت کرد و از دبیرستانهایی در جزیرهٔ لانگ (Long island) در «جنوب شرقی نیویورک» که برنامهٔ مجلس رقص پایان سال خود را لغو کرده بودند، دیدن کرد؛ تا با عمیقتر شدن در بحث، شجاعت بیشتری در نگارش پیدا کند. او حتی برای نگارش کتابش پا را فراتر میگذارد و به طور ناشناس و مخفیانه وارد جشنهای موجود در سطح شهر و کشور هم میشد.
نکتة قابلتوجه دیگر این است که به تحریر در آمدن این کتاب از سوی دو بانوی نویسنده که از معتقدان به ادیان آسمانی یهود و مسیحیت به شمار میروند، نشاندهندة آن است که ادیان آسمانی در جریانی مشترک، از مدافعان سرسخت عفاف هستند و بر همین اساس نیز از منتقدان اصلی فمینیسم و نتیجة آن، موضوع انقلاب جنسی هستند.
بخش سوم این کتاب به قلم خانم آیتاللهی به پایان میرسد؛ طوری که خواننده را حقیقتاً مجذوب عظمت آموزههای اسلام در بحث اخلاق جنسی کرده است.
خانم شلیت در مورد انگیزهٔ اصلی خود از نگاشتن این کتاب میگوید: ما از نظر فرهنگی در لحظهٔ حساسی قرار گرفتهایم؛ دو حرکت به طور همزمان در جامعه جریان دارد و همانطور که روشن است، بیماریهای مقاربتی، موسیقیهای زننده و خشن، عروسکهای بیش از اندازه تحریککننده و چیزهای مشابه، روزبهروز بیشتر میشوند و به علت وجود این چیزها، یک شورش، آغاز شده است.
وی همچنین میگوید: اگر بتوانیم فقط یک نفر را که قصد داشته «دختر عفیف» را به سخره بگیرد و تحقیر کند، قانع کنم که در رفتار خود تجدیدنظر کند، احساس میکنم همة زحماتی که کشیدهام، ارزشمند بوده است.
این کتاب در سه بخش و نه فصل به تحریر درآمده است که سعی میکنیم بهنوبت، تحلیل و اشارهای به تکتک فصلهای این کتاب داشته باشیم.
شلیت برای نوشتن کتاب «دختران به عفاف روی میآورند»، از پوزخندهای زنهای ماهری چون کاتا پولیت (Katha pollitt) و کمیل پاگلیا (Comille paglia) و نیز مجلاتی مانند مجلة «Playboy» که کتاب شلیت را تحت عنوان «وحشتناکترین کابوس یک مرد» و... نام میبرد، میگذرد و با زحمت و زیر بار سنگین و داغ ِ ننگ دفاع از عفاف رفتن، به راه خود ادامه میدهد؛ زیرا هدفی بالاتر را پیش روی خود میدید و با نامههای دیگری که از سوی موافقین کتابش میخواند، شور و انرژی دیگری به دست میآورد.
در قسمت اول گفته بودیم که وندی شلیت، نویسندة کتابهای دیگری نیز میباشد. در این قسمت با یکی دیگر از کتابهایش نیز آشنا میشویم. یکی از کتابها، «نابودی عفاف، ارمغان فمینیسم» است.
جالب است بدانید که حدود 70 درصد از خوانندگانش احساس میکردند باید تمایل به تشکیل خانواده و بچه دار شدن را پنهان کنند و حتی خانوادههای دختردار فکر میکردند دخترشان به علت نداشتن روابط جنسی آزاد، مشکل دارند و
حتی دایان سایر (Diane sawyer) در برنامة ویژة معروفش با موضوع طرح کنترل زادوولد نورپلانت (Norplant) در دبیرستانهای حومة شهر، این واقعیت غیرمنتظره را فاش کرده بود (ABC Primetimelive special on Norplant) درحالیکه بزرگسالان این محله بهشدت حامی طرح نورپلانت برای دختران نوجوان بودند و وقتی اعتراف دختران را شنیدند، بهشدت شوکه شدند. میدانید اعتراف دختران چه بود؟ همة دختران فعال از لحاظ روابط جنسی که گزارشگران با آنها مصاحبه کرده بودند، آرزو میکردند کاش تا هنگام ازدواج صبر کرده بودند.
اعتراف دیگری که شلیت از اوضاع نابسامان روابط دختران در کشورش میگوید، حاکی از آن است که در همة اتاقهای اورژانس، دخترانی هستند که عمداً به بدن خود آسیب وارد کردهاند. روانپزشکانی که در اورژانس کار میکنند، میگویند: آسیب واردکردن به اعضای بدن، معمولاً ناشی از عصبانیت و یا احساس مورد غفلت واقعشدن است. خانم وندی شلیت میگوید: چرا در جامعهای که ادعا میکند آزادی دختران را سرلوحة اهدافش قرار داده، دختران احساس میکنند وجودشان واقعی نیست؟
بگذریم که پژوهش گرانشان صدمهزدن به اعضای بدن را آن قدر هشداردهنده نمیدانند و میگویند: این کار به دو دلیل انجام میپذیرد؛ از اضطراب کودکی که احساس شکست درونی میکند، میکاهد و به او کمک میکند تا در جهانی که او را نمیشناسد و نمیبیند، احساس واقعی بودن کند؛ درحالیکه خود دختران اعتراف میکنند که احساس بدبختی میکنند. خانم وندی شلیت میگوید: حتی اگر حقیقت را بپوشانید، آیا همین که آنها احساس واقعی بودن نمیکنند، به اندازة کافی عجیبوغریب نیست؟
قبل از این که ادامة این قسمت از تحلیل را بخوانیم، باید مروری بر واژة هوک آپ (Hook up) و جهل پلورالیستی Pluralistic ignorance داشته باشیم. هوک آپ به معنای رابطة جنسی زودگذر و به دام انداختن است که به تصادفیترین برخورد بین دو نفر گفته میشود. دو طرف دراینرابطه بهراحتی قابلتعویض هستند و این، امری کاملاً اختیاری است.
جهل پلورالیستی؛ این واژة بسیار جالب را فلوید آسپورت ابداع کرد. این حالت هنگامی پیش میآید که افراد عضو یک گروه، تصور کنند احساسات و داوریهای شخصیشان با هنجارهای اجتماعی تطابق ندارد؛ اما مجبورند خود را با آن هنجارها هماهنگ کنند؛ چون میخواهند در گروه، مقبول واقع شوند. هرکدام از اعضای این گروه، فکر میکنند بقیة اعضا طبق خواستههای درونی و حقیقی خود رفتار میکنند؛ درحالی که در واقع، دیگران هم تردیدهای پنهانی دربارة هنجارهای اجتماعی دارند.
در همین بخش، بر اساس یافتههایی که نویسنده روی دختران و پسران دانشجو صورت داده، هر دو گروه اظهار داشتهاند که اغلب بهخاطر فشار اجتماعی، هوک آپ میکنند؛ نه به این دلیل که با رابطة جنسی بیقیدوبند، احساس راحتی میکنند.
نویسنده در ادامه، پُلی به پدیدة جهل پلورالیستی میزند و میگوید: با ریشهیابی این مسئله که به زنان گفته میشود بهخاطر حمایت از فمینیسم و رابطة بهاصطلاح مثبت جنسی، با مردها رابطه برقرار کنید، حتی اگر احساس ناراحتی میکنید، معمولاً به انحرافی که در نظریة «قدرت دخترانه» به وجود آمده، پی میبریم که میگوید: دختران باید هر آن چه را که پسران انجام میدهند، انجام دهند؛ حتی اگر برایشان فایدهای نداشته باشد و بهعبارتدیگر، آنها معتقدند که شادی ِ واقعی، به معنای تساوی در بدی و خوبی است.
نویسنده در این قسمت، روابط جنسی آزاد و هرزهنگاری را عامل افت ازدواج معرفی میکند و با پرانتزهایی که در مقالة خانم چینگ سان (Chyng sun) استاد دانشگاه نیویورک باز میکند میگوید، نهتنها بسیاری از فیلمهای مستهجن، تجاوز و بدرفتاری به زنان را محور خود قرار دادهاند، بلکه تماشای آنان نیز به روابط جوانان آسیب میرساند.
خانم چینگ سان در قسمتی از مقالهاش میگوید: برایم دردناک بود وقتی در مصاحبههایم میشنیدم هم پسران و هم دختران، برای داشتن رابطة جنسی زیاد، بدون وجود رابطة عاطفی و در سنین جوانی، تحتفشار هستند و چه سخت بود که میدیدم زنان جوان بسیاری را که احساس میکنند موظفاند از لحاظ جنسی، مردان را ارضا کنند و آن را جزء نقش زنانة خود میپندارند. به همین دلیل است که کارشناسان مربوط به روابط جنسی، امروزه به زنان توصیه میکنند که معیارهای خود را بالا ببرند و خود را در اختیار روابط جنسی نامشروع قرار ندهند؛ البته نه بهخاطر دلایل اخلاقی بلکه بهاینعلت که این نوع روابط نه رضایت جنسی را در پی دارد و نه تعهد بلندمدت.
در پایان همین بخش، نویسنده به دلیل به تنگ آمدن از شرایط بیقیدی در امور اخلاقی و جنسی جامعهاش میگوید: اکنون خوببودن و عفیف بودن، بدترین کاری است که یک دختر میتواند انجام دهد. این مسئله از کجا آب میخورد؟ شاید دختر ِ بد به کالایی شهوانی برای بیشتر مردان و زنان تبدیل شده است؛ مردان هنوز به دنبال اویند و زنان نیز میکوشند مثل او شوند.
.
.
.
منبع: مجله پرسمان