دلنوشته ها
  • 4796
  • 132 مرتبه
اشعار شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

اشعار شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

1399/02/31 11:32:16 ق.ظ

در پیچ‌وخم غم گذرش خورد به دیوار

رفت اوج بگیرد که پرش خورد به دیوار


بودند ملائک همه در محضرش، اما

ابلیس لگد زد کمرش خورد به دیوار


تا خادمه را کرد صدایش همه با خود

گفتند که شاید پسرش خورد به دیوار


لرزید مدینه به خود از نالهٔ زهرا
(سلام‌الله‌علیها)

با او همهٔ دور و برش خورد به دیوار


می‌خواست که سیلی نخورد صورتش اما

یک‌مرتبه چرخید سرش خورد به دیوار


با دست در آن کوچه به دنبال علی گشت

انگار که با چشم ترش خورد به دیوار


ای‌کاش به‌جای تو مرا...روی لبش داشت

هرگاه که حیدر نظرش خورد به دیوار


از عرش، خدا نوحه‌گر فاطمه گردید

تا دختر خیر البشرش خورد به دیوار



زیر باران دوشنبه بعدازظهر اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد

سیب‌ها روی خاک غلتیدند چادرش در میان گردوغبار

قبلاً این صحنه را...نمی‌دانم در من انگار می‌شود تکرار

آه سردی کشید، حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه

گفت: آرام باش! چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر، گریه نکن مرد گریه نمی‌کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی‌تفاوت ما ناله‌هایش فقط تماشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن! این صدای روضهٔ کیست؟

طرف کوچه رفتم و دیدم درودیوار خانه‌ای مشکی است

با خودم فکر می‌کنم حالا کوچهٔ ما چقدر تاریک است

گریه، مادر، دوشنبه، در کوچه راستی! فاطمیه نزدیک است...

سید حمیدرضا برقعی



عشق یعنی دل سپردن در الست
از می وصل الهی مستِ مست

عشق یعنی ذکر ناموس خدا
یا علی گفتن به زیر دست‌وپا

عشق یعنی جلوه صبر خدا
شرم ایوب نبی از مرتضی

عشق یعنی صبر در هنگام خشم
عشق یعنی جای سیلی روی چشم

عشق بر دل‌ها شهامت می‌دهد
عشق بر تن‌ها حلاوت می‌دهد

عشق بر دلداده فرمان می‌دهد
عاشق جان داده را جان می‌دهد

عشق باعث شد که دل سامان گرفت
پشت درب خانه زهرا جان گرفت

عشق یعنی انقلاب فاطمه
از کبودی چشم خواب فاطمه

عشق یعنی عشق ناب فاطمه
بیت الاحزان خراب فاطمه

عشق یعنی صحبت بی‌واهمه
حیدر دربند پیش فاطمه

آن‌که خود مرد دلیر جنگ بود
دستگیر فرقه‌ای صد رنگ بود

عشق یعنی عاشقی در تاروپود
گردش دستاس با دست کبود

عشق یعنی گریه‌های حیدری
دختری دنبال نعش مادری

عشق یعنی قلب چون آیینه‌ای
جای میخ در به روی سینه‌ای

عشق یعنی انتظار منتظر
سینه‌ای مجروح از مسمار در

عشق یعنی طاعت جان‌آفرین
رد خون سینه بر روی زمین

 


 محمود کریمی