سخت است جدا شدن از شهر خاطرههای پیامبر؛ اما تو «رضا» شدهای به رضای الهی؛ غریب آمدهای تا اسلام را از غربت بیرون بیاوری تا غریبهها را آشنا کنی باهم.
کبوتران مسافر را بنگر؛ رنج دوری را به جان میخرند تا نزدیک باشند به تو؛ کسی که تو را دارد، غریب نخواهد شد.
چشمها در ایوان طلای تو، مثل گمشدهها به اصل خویش، به روزگار وصل خویش بازمیگردند. سناباد طوس، منزلی شده است تا هرکسی خودش را دوباره بیابد. آدمی، غریب است در این دنیا و تو امام غریبانی؛ آدمی مسافر است و تو کاروانسالار مسافران عشق؛ با ما بمان تا از رواقهای تو، به دروازههای ملکوت برسیم.
منبع: وبلاگ معصوم 10