دلنوشته ها
  • 5434
  • 107 مرتبه
جایی در میانهٔ بین‌الحرمین

جایی در میانهٔ بین‌الحرمین

1399/02/31 12:11:13 ب.ظ

گاهی دلت می‌خواهد جایی باشی که در لحظه امکانش نیست.

مثلاً جایی در میانهٔ بین‌الحرمین.

میان همهمهٔ آن‌همه زائر، گوشهٔ دنجی بیابی و به‌جای بساط پیک‌نیک، سفرهٔ دلت را پهن کنی و تمامی دارایی‌ات را که نه! تمامی نداریت را، ترک‌های وجودت را، تکه‌های شکسته‌ات را، دلِ رنجور و خسته‌ات را و ... همه و همه را دانه‌دانه بچینی کنار یکدگر و بخوانی‌اش به مهمانی...

بخوانی‌اش و بدانی که می‌آید به مهمانی سفرهٔ این دل ِ واماندهٔ جامانده...

بخوانی‌اش و ببینی نگاه مهربانش را

بخوانی‌اش و نشانش دهی دانه‌دانه نداری‌ات را

بخوانی‌اش و مرهم بخواهی خستگی‌های روح و جانت را

بخوانی‌اش و نشانش دهی بی‌قراری این دل ِ بی‌تاب‌وتوانت را

بخوانی‌اش و نشانت دهد در انتهای مهمانی که خریده‌اند همـــــــــــــــهٔ نداریت را...