ای خالق باران! مرا تشنه کن: تشنه هر چه شبنم خلوص است.
ای آفریدگار ماه! مرا هلالی کن بینیاز از قرص خورشید.
ای رازدار بزرگ! مرا به قسمت خود راضی گردان و هیچ پارهای از وجودم را قسمت «خودبزرگبینی» مکن.
ای بال دهنده بر هر چه پرنده! کبوتر معصوم اندیشههایم را از چنگال گربه انحراف و کژی مصون بدار.
ای گرداننده همه پیچها! مرا هرگز گرد محور «خودمحوری» مپیچان! «خدامحوری» را به من بیاموز.
ای مَلَک آفرین! لکلک قلبم را از هر لکه شرکی پاک گردان.
ای پرواز دهنده انسان بیبال! بالش خواب مرا از خاطرات خوش و صمیمی دوستیهایت سرشار فرما.
ای دست گیرنده هر افتاده! دیده افتادگی مرا هم پرنورتر کن.
ای لطیف! پرهای پروانه احساسم را از نقشها و رنگهای ننگین، پا گردان.
ای دوستدار شاعران حقیقت! «زبان شعار» مرا لال کن و بر جای آن «زبان عمل» برویان.
ای بازآفرین همه خوبیها! کودک دل و ذهن مرا از فرصت بازیهای خطدار، دور بدار.
ای همه آنچه هستی! هرگز من و ما را نشسته بر صندلی پستی مپسند.
ای بهار آفرین! یخهای زمستانی دلهای ما را با تابش خورشیدی بهاری، آب کن.
ای خدای سنجاقکها! ما را شفاف کن و از آفات بنگ و رنگ و ننگ و نیرنگ محفوظ بدار.
ای کردگار! ما را بر دار کردارمان میاویز.
ای هستیبخش! گناه نوشتههای مرا هم بر من ببخش.
منبع: عاشقانههایی برای خداوند، جواد نعیمی