ای مونس لحظههای تنهایی! ای ماه زندگانی! رفوگر دلهای شکسته! ای صدای رسای همهٔ زبانهای بسته! ای نوازشگر جانهای خسته! ای ماه منیر! ای دانای اسرار ضمیر! ای مدبر! ای مدیر!
ای آفریدگار توانا! ای همراه همیشگی ما! ای نرمکننده دلها! ای مهربان! ای مهربان! ای خدا! ما هماره چونان غریقی هستیم که دستمان برای رهایی یافتن از غرقاب زندگی، بهسوی آسمان رحمت تو دراز است. اگر ما را درنیابی، هیچ دستی قادر به گرفتن دست ما نیست و اگر یارمان نباشی، هیچکسی را یارای دستگیری ما نیست.
ای آنکه اصرار و الحاح و عجز و ناله را هرچند فزون باشد، به نیکی میشنوی و پاسخ میدهی. ای کسی که همه زشتی و زیباییها را میبینی و از زوایای آنها آگاهی، اما همه نازیباییها را از دیدهها میپوشانی!
ای کریمی که کفه ترازوی کرامت و رحمت تو، بر کفه غضبت میچربد و مهر محبت تو، همچون خورشید بر همگان پرتو میافکند.
ای کسی که همه عظمتها از آنِ توست و همه مجدها از مجرای لطف تو پدید میآید! ای بزرگواری که بسیاری از بدها بدیها چشم میپوشی و برای ما لباس عافیت و امنیت میدوزی!
ای کریم بندهنواز! ای تنهاترین چارهساز! ای لایق راز و نیاز! ستایش بیمقدار ما را پذیرا باش. نیایشهای اندک و ناقابل ما را به دیده پذیرش بنگر! دست نوازشهای نابت را از سرما کوتاه نکن!
ای ماه هستی! ما را از چاه خودخواهی و نادانی و خودپرستی و از چالههای ژرف کبر و غرور و حسد و مستی بیرون بیاور و در پناه از همه آلایشها، پلیدیها و ناخالصیها پاک کن. آمین یا ربالعالمین!
منبع: عاشقانههایی برای خدا، جواد نعیمی