خوب من! پسازآن که دلم را فراخی و گشایش بخشیدی و نور و وجودت را به قلبم تاباندی، دیگرباره روزنههای نور و روشنایی را به رویم نبند!
نازنینم! حتی بهاندازه یکچشم برهم نهادن، تنهایم مگذار!
محبوب من هم در این سرا و هم در سرای دیگر، مرا در نیکی و نیکوکاری مددرسان باش و از پاداشهایی که به همه نیکان هدیه میدهی، بینصیبم نگذار!
زیبای ناز! نیاز مرا به جمال و جلال جاویدان، از یاد مبر!
یارا! یاد خویش را از ذهن. زبان و رفتار من دور نکن و مرا در غفلت نمیران!
دلدار من! مرا با دلسپردگی به خود زنده بدار و بر همین میثاق بمیران!
نازنین من! پیوسته مرا نیازمند ناز نگاهت بدان و هماره مرا با نام، بخوان
عزیزم! بهحق عزتت سوگند که ما را در هر دو جهان عزیز و سرافراز بدار!
معشوق مهربان! عشق تو سرمایه معنوی ماست. ما را هماره عاشق خویش نگهدار که هر دلی عاشقت نباشد، تکه گوشتی مردار گونه است.
منبع: عاشقانههایی برای خدا، جواد نعیمی