از عید «فدا» که عید قربان است تا عید «ولا» که عید غدیر است، عطری از معنویت و نسیمی از ولایت، مشام جان را مینوازد و درسهایی ماندگار به «امت اسلامی» میدهد.
در این ایام خجسته، درنگی در مفهوم ولایت و غدیر و اطاعت و جاننثاری و شهادتطلبی داریم؛ تا غدیر ما به عاشورا وصل شود و «ولایت»، درس ایثار بیاموزد.
غدیر ما محرم دارد امروز
محرم بذر غم میکارد امروز
عید «فدا»
عید قربان، ویژه حاجیان نیست؛ بلکه هر کس هر جا که باشد، در خستگی این روز، سهیم است.
عیدی خدا در این روز، رحمت و بخشایش است؛ رحمتی که از «عرفه» سرچشمه میگیرد و به «قربان» میرسد و اهل ایمان را به «غدیر» میرساند و غدیر هم به «عاشورا» پیوند میخورد.
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) در روز عید قربان، خطبهای خواند و فرمود:
«... امروز، روز قربانی کردن و روز دعاست. خون قربانی شما که بر زمین میریزد، اگر نیت شما پاک باشد، اولین قطره خون، کفارهٔ گناهان است و دعا در این روز، مستجاب است. سوگند به آنکه جان محمد [صلیاللهعلیهوآله] در دست اوست! کسی ازاینجا برنمیگردد؛ مگر آنکه آمرزیده شود».
بزرگداشت روز عید قربان، «تعظیم شعائر» است و خداوند، بزرگداشت شعائر دین را نشانهای از تقوای دلها میداند؛ «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب».1
عید قربان، عید نیازمندان نیز به شمار میرود. برکت قربانی، بر سفرههای تهیدستان مینشیند و اطعام این روز، شیرینی عید قربان را در کام محرومان، دوچندان میسازد. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
عید قربان ازآنرو قرار داده شده که وسعتی به مساکین شما برسد و از گوشت قربانی، بهرهمند شوید. پس آنان را اطعام کنید و این، همان آیه قرآن است که فرمود: «و اطعموا البائس الفقیر».2
از قربان تا غدیر
گروهی شایسته لقب «امت» میباشند که بر مدار «امامت» بچرخند.
این پیامی است که حج واپسین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در سال دهم هجرت داشت. آنان که در عید قربان، «نفسانیات» خویش را با «تیغ تعبد»، ذبح کردند و «طاعت» را بهعنوان «قربانی»، به پیشگاه خدا بردند، در عید غدیر هم پذیرای «ولایت علوی» شدند.
مگر نباید از خواستههای نفس گذشت؛ تا به کمالات بالا رسید و مگر جز با نهادن «تیغ طاعت» بر گلوی عصیان، میتوان نفس را رهانید؟ پس عید قربان است که امت را به فرهنگ غدیر، متصل میسازد.
برای رسیدن به غدیر، باید از قربان گذشت وگرنه، پای اراده در لجنهای هوای نفس و منیت و کبر و جهل، فرومیماند. این است که برای رسیدن به «عید ولایت»، باید از «عید خدا» گذشت و تمرین اطاعت کرد.
درنگی در غدیر
اینک گام در حوزه قافلهای میگذاریم که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) را چون نگینی در بر گرفته، از «حجهالوداع» بازمیآمد.
کاروانی که از زیارت برمیگشت و راهش حق بود و بارش ایمان و مقصدش «الله»، وقتی به «غدیر خم» رسید، چشم به افقی دوخت که پیام هدایت داشت و دستی را دید که خورشیدی از فرادست برد و به همگان نشان داد و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه».
گوش امت به دهانی بود که از وحی و غیب و آسمان میگفت و به خدا وصل بود. آن دهان پاک، گوهر معرفت در دامان بندگان خدا میریخت و کرامت و معنویت، پیش پایشان میریخت؛ تا از وسوسههای نفس و تلبیس ابلیس و فریب نفاق، رها شوند و همچنان «عبد خدا» باشند و «مطیع رسول».
خطبه حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) در آن دشت، آب گوارایی بود برای روحهای عطشناک؛ تا برای همیشه تاریخ، جانها و اندیشهها را از زلال غدیر، سیراب کند؛ هرچند جماعتی نخواستند و نگذاشتند و بذر اختلاف افشاندند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میخواست دست «امت» را در دست «امام» بگذارد؛ تا پس از خورشید رسالت، راه را با مشعل هدایت «ولایت و امامت»، بپیمایند؛ تا گمراه نشوند و سرگردان نمانند و ابرهای تیره جاهلیت، دوباره بر سرشان سایه نیفکنند.
این بود که منشور بلند «خطبه غدیر» از زبان آن رسول (صلیاللهعلیهوآله) ایراد شد و به گوش تاریخ، سپرده شد.
مردم نیز پیمانها بستند و تبریکها گفتند و قولها دادند؛ اما تاریخ نشان داد که عدهای آن عهدها را شکستند و آن پیمانها را زیر پا گذاشتند و آن دستان بیعت گر، به حماسه و یاری برنیامدند و شد آنچه نمیبایست بشود!
هنوز هم غدیر...
باآنکه اینهمه سال از آن واقعه و آن «نبأ عظیم» میگذرد، هنوز هم «غدیر»، چشمهای لبریز از آن حیات و دریایی مواج از کرامتها و هدایتهاست و تراز امامت و رهبری را به بشر میآموزد.
غدیر را در کویری از حیرت و ضلالت، میتوان چشمه و چراغی از هدایت و حقیقت دانست که «راه» مینماید و «سیراب» میسازد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) یک روز از فراز «حرای حق»، بهسوی مردم فرود آمد؛ درحالیکه در دستش، فرمان نجات انسانها بود و یک روز نیز در «غدیر خم»، باز در اندیشه هدایت امت و تضمین راه سعادت بود که خطبه خواند و ابلاغ فرمان کرد و علی (علیهالسلام) را به امامت، تعیین کرد.
این است که غدیر، حلقه واسطه «رسالت» و «امامت» است و هنوز هم عطر کلام نبوی و صراحت خطبه غدیریه و فروغ آیه «اکمال دین»، نوازش گر جانها و مشامها و روشنگر دلها و اندیشههاست.
هنوز هم غدیر، یک کتاب مبین و سندی برای تداوم خط رسالت در جلوه امامت و صراطی است مستقیم که به سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) منتهی میشود.
«صراط مستقیمی جز علی نیست».
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، تنها مأمور به ابلاغ فرمان الهی بود (بلغ ما انزل الیک من ربک...) و اگر در آن روز، آن پیام را نمیرساند، رسالت الهی را به پایان نرسانده بود (و ان لم تفعل، فما بلغت رسالته)3
پیوند ولایت و شهادت
شما ای عترت مبعوث خاتم
شما ای برترین اولاد آدم
شما راه هدایت باز کردید
شهادت را شما آغاز کردید
فدا کردید جان تا دین بماند
به خون خفتید تا آیین بماند
آن روز که علی (علیهالسلام) در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خوابید تا رسول حق، هجرت کند (لیله المبیت)، جلوهای از شهادتطلبی «ولی خدا» در راه دین خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، پدیدار شد.
وقتی امام علی (علیهالسلام) در رکاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، در میدانهای بدر و احد و احزاب و حنین، شمشیر میزد، صحنههای دیگری از آمادگی، برای فدا کردن «جان» در راه «جانان» به نمایش درمیآمد.
خط امامت و ولایت، با فداکاری، جهاد، شهادت آغاز شد و پایان یافت.
محراب خونین کوفه و صحرای سرخ کربلا و زندان سندی بن شاهک در بغداد و غرب طوس و سامرای مظلوم، همه و همه گواه این حقیقت است.
امام سجاد (علیهالسلام) در مجلس یزید، با خطبهای که پایههای حکومت اموی را لرزاند، افتخار خود و نیاکانش را علم و شجاعت و شهامت و کرامت دانست.
این خط که در طول تاریخ، سیمای سرخ تشیع و ولایت را ماندگار و پرجاذبه ساخته است، ریشه در غدیر دارد و ولایت بی جهاد و شهادت، ناقص است.
... و اینک ما
اینک ماییم و «قربان» که رمز خضوع و خشوع و طاعت در برابر خداست.
ماییم و «حج ابراهیمی» که نماد شکوه و شوکت و وحدت امت اسلامی است.
ماییم و «غدیر خم» که مرامنامه مکتب ما و محور اتحاد و همبستگی ما و چراغ راه و راه زندگی است.
ماییم و «ولایت» که نقطه پرگار حرکت توحیدی امت در راه قسط است.
ماییم و «شهادت» که میراث علوی و حسینی و درس غدیر و عاشوراست.
گرامی داشت عید قربان، تجدیدعهد با درس فداکاری و ایثار است و تکریم غدیر، ارج نهادن به ودیعه حضرت رسالت و پاس داشت فضیلتهای متبلور در وجود صاحب ذوالفقار و ساقی کوثر است.
بها دادن به غدیر، ادای احترام به تکمیل دین و اتمام نعمت، کاشتن بذر ولایت در جانهای مستعد و نشان دادن خورشید، به گرفتاران ظلمتهاست.
آیا دریغ نیست که بشریت، «علی» را نشناسد و از چشمه «علی شناسی»، سیراب نشود و دامن مهر و تولا در این غدیر دریاگون و دریای نهفته در غدیر، نشوید و چراغ راه از این فروغ الهی نجوید؟
ما بر این باوریم که «خطبه غدیریه» پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، همچون خود واقعه غدیر، مظلوم و مورد بیمهری قرار گرفته است و جز چند جمله مشهور آن، چندان مطرح نیست؛ درحالیکه سزاست این منشور جاویدان، هر چه دقیقتر، گستردهتر و پرشورتر، مورد مطالعه، شرح و توجه قرار گیرد؛ تا چشمهای بصیر، از درخشش حکمتها، پندها و تذکرهای آن رسول کرامت، لذت برده، به تماشای حقیقت ناب بنشینند.
«آب از سرچشمه باید خورد؛ میوه را از شاخه باید چید؛ نامه را سربسته باید خواند و... چهره را بیپرده باید دید و عهد و پیمان ولایت را با «امام عدل»، باید بست».4
اینها یعنی غدیر و ولایت و حرکت در متن راهی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گشود و به پیمودن آن «صراط مستقیم»، دعوت کرد.
باشد که امت محمدی، با تمسک به «قرآن و عترت»، از این دو چشمه فیاض و جوشان معرفت، بهرهمند شوند و دنیا را از گوهرهای نهفته در گنجینه «ثقلین»، بهرهمند سازند.
پینوشتها:
حج، آیه 32
همان، آیه 28
مائده، آیه 67
جواد محدثی، برگ و بار، ص 74
منبع: مجله پرسمان