خیلیها میگفتن قرآن نور داره و گیراست، اما من حسش نمیکردم. تا اینکه یه سری دلتنگیها و بعدش یه سری نشونهها اومدن سراغم. با خودشون تشنگی آوردن. تشنه خدا شدم. دوست داشتم ذکر بگم؛ اما میترسیدم از هرکسی ذکر بگیرم. تو دلم افتاد تو قرآن بگردم دنبال ذکر. من به قرآن رو آوردم؛ ذکرها هم به من.
یه روز خوشی، یه روز ناخوشی
دنیا بالا و پایین داره، تلخ و شیرین داره، خوبی و بدی داره. کسی پیدا نمیشه بگه من همیشه خوش بودم با همیشه گرفتار بودم. نه سختیها و مشکلات موندنیه نه خوشیها و شادیها. نباید خیلی به خوشیها دل بست چون همیشگی نیست. از طرفی نباید تو سختیها هم جا زد، چون اونا هم موندنی نیست. در هر دو حالت باید یاد خدا باشیم. در نعمتها شکر کنیم، در سختیها صبر. خدا گفته روزای خوب و بد میون آدمها میچرخن:
«تِلْکَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ؛ این روزهایی است که آنها را بین مردم میچرخانیم». (آلعمران، ۱۴۰)
من نبودم، دستم بود
من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود! بچه که بودیم این شعرو میخوندیم، الآن بهش عمل میکنیم! هر مشکلی که پیش میاد میاندازیم گردن بقیه! یا میاندازیم گردن پدر و مادر، یا خواهر و برادر، یا همسایه و همکار، یا دستآخر میاندازیم گردن خدا! درحالیکه بیشتر وقتها خودمون مقصریم و الکی خودمونو تبرئه میکنیم. از این به بعد بد نیست قبل از اینکه خدا رو مقصر بدونیم این آیه را بخونیم:
«لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اکْتَسَبَتْ؛ (انسان) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده، و هر کار (بدی) کند، به زبان خود کرده است». (بقره، ۲۸۶)
مشاورت کیه؟
همه شدن منبع اطلاعات! هر کس واسه خودش تصمیم میگیره، مشورت قدیمی شده. طرف زن میگیره، به دو ماه نمیکشه طلاق میده، شوهر میکنه، یه ماه نمیشه طلاق میگیره، ماشین میخره، هنوز صد کیلومتر راه نرفته، دلشو میزنه! دوست پیدا میکنه، آخر هفته ولش میکنه. اینترنت شده مرکز مشاورهاش، آدمهای مجازی بهش اطلاعات میدن، اونم قبول میکنه. آدمهای حقیقی رو قبول نداره، اونایی که چند تا پیرهن بیشتر پاره کردنو قبول نداره. باتجربهها رو قبول نداره. پس لااقل حرف خدا به پیغمبرشو که باید قبول داشته باشه:
«وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ؛ در کارها با آنها مشورت کن». (آلعمران، ۵۹)
مال دنیاست
کمتر کسی هست که وقتی صحبت از ماشین و ویلاهای آنچنانی و مسافرتهای خارجی و لباسهای پرزرقوبرق و ... میشه، قلبش تندتر نزنه! جالب اینجاست که همه میدونیم اینا رو باید بذاریم و بریم؟ اسمش روشه: مال دنیا! یعنی این چیزا برای همیشه با ما نمیمونن. حرف قرآن رو گوش بدیم و وقتی این چیزا رو میبینیم بگیم:
«ذٰلِکَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ اینها وسایل زندگی دنیا هستند». (آلعمران، ۱۴)
دردودل با غریبه
یه وقتهایی آدم حسابی دلش میگیره، به مشکلی، به چیزی هست و آدم فکر میکنه باید حرف دلشو به یکی بگه. اینجور وقتها معمولاً آدمها دنبال یه بهونه هستن تا سر دلشونو باز کنن؛ و یه وقت میبینی اصلاً حواسشون نیست دارن برای کی دردودل میکنن، برای یه آدم غریبه، یا برای آدمی که ممکنه بدی ما رو بخواد. آگه خیلی لازم بود با کسی درد دل کنیم باید به دوست واقعی بگیم، نه به غریبه و دشمن.
«لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ؛ محرم اسرار از غیرخودتان انتخاب نکنید». (آلعمران، ۱۱۸)
خدا رحمتت کنه
همه یه روزی میمیرن! بعضیها که میمیرن آدم تا یه مدت زیادی پکره، همش خوبیهای بنده خدا یاد آدم میفته؛ اما بعضیها که میمیرن، آدم به خدا رحمتش کنه میگه ولی هر کاری میکنه اون اذیتها، آزارها، کلکها و حقههای طرف یادش نمیره. این موقعهاست که آدم دوست داره بره بالای جنازه و بگه: تو که خدایی میکردی، تو که خدا رو بنده نبودی، تو که خون همه رو تو شیشه کرده بودی، حالا اگه میتونی:
«فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ اگر راست میگویید مرگ را از خودتان دورکنید». (آل عمران، ۱۶۸)
فوق جیپیاس!
تا همین چند سال پیش بود که جیپیاس نیومده بود خیلیها باور نمیکردن که بشه از راه دور حرکات کسی یا چیزی رو زیر نظر داشت و ثبت کرد. الآن هم که این دستگاه اومده باز خیلیها باور نمیکنن خدا که خالق همه موجوداته، بتونه همه کارها و حرفهای ماها رو ثبت کنه و تو اون دنیا نشونمون بده. مثلاینکه یادشون رفته خدا مخترع دستگاه «جیپیاس» رو خلق کرده، پس براش کاری نداره کارها و حرفهای ما رو با همه ریزهکاریهاش بنویسه. خودش گفته:
«سَنَکْتُبُ مَا قَالُوا؛ حرفی که میزنند خواهیم نوشت». (آلعمران، ۱۸۱)
مزدت پابرجا
تقریباً همه عادت کردن اگه کاری میکنن، زود مزدشو بگیرن. بچه برای پدر و مادر کاری میکنه و منتظره همون دقیقه یه چیزی بهش بدن. بزرگها هم خیلی صبر کنن تا سر برجه! اما خدا دنبال آدمهای صبوره؛ کسایی که کار خوب کنن و صبر کنن دیر یا زود نتیجهاش رو میگیرن. خدا گفته هیچ کار شما رو ضایع نمیکنم:
«لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ؛ کار هیچیک از شما را ضایع نمیکنم». (آلعمران، ۱۹۵)
منبع: ماهنامه خانه خوبان