نویسنده: استاد علامه محمدتقی مصباح یزدی
علل انحراف برخی از روشنفکران مسلمانان چیست؟
برای پاسخگویی به پرسش فوق، بهتر است که علل انحراف یک مسلمان - نهفقط یک روشنفکر - را بررسی کنیم:
آنچه امروزه انحراف و کج روی خوانده میشود، در صدر اسلام عنوان «فتنه» داشته است: فتنه یا انحراف امری است که نخست در فکر و اندیشه پدیدار میگردد و آنگاه ممکن است به مقام عمل نیز سرایت کند و بهصورت قتل و خونریزی، تجاوز و... جلوه کند.
بنابراین، انحراف (فتنه) در بعد فکری ریشه و اساس است و آنچه در عمل بروز مییابد، ثمره و میوه آن محسوب میشود. به همین دلیل قرآن کریم انحراف فکری (=فتنه) را - ازنظر ارزشگذاری - بدتر از اعمال ناشی از آن میداند. «... والفتنة اشد من القتل...» (1)؛ فتنه از قتل بدتر است.
پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بااینکه مردم عقاید و نگرش صحیح را از ایشان آموخته بودند و در زمان حیات نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آماده هرگونه جانفشانی و فداکاری در راه اسلام و حفظ جان پیامبر اکرم بودند و در جنگهای گوناگون دوشادوش حضرتش به کارزار پرداخته بودند، به اعمالی دست زدند و فتنههایی را پایه گذاردند که نهتنها در سرنوشت مسلمانان که در آینده بشریت تأثیرهای زیانبار و حسرتانگیز بر جای گذارد. تأثیرهایی که برای قرنها جامعه بشری را از نیل به سعادت محروم ساخت و این پرسش را در اذهان برجای گذاشت که چرا چنین فتنههایی بعد از پیامبر اکرم رخ داد و این نتایج را به بار آورد؟
سؤالی که مسلمانان صدر اسلام نیز آن را از حضرت علی (علیهالسلام) پرسیدند و ایشان در پاسخ فرمودند: «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع» (2)
امیر مؤمنان در این سخن علت انحراف (=فتنه) را دو چیز معرفی میکند:
1. هوی و هوس: (3) هوی و هوس اقسامی دارد که از آن جمله علاقه شدید به پول و ثروت و انواع شهوترانی را میتوان نام برد.
یکی از هوسها که شاید خاستگاه بیشتر فرقههای خاص دینی باشد، میل و علاقه فراوان به «شهرت» و مطرح بودن است. تا جایی که فرد تمام تلاش خود را به کار میگیرد و انواع مشکلات را به جان میخرد و با صرف هزینههای بسیار سعی میکند تا مورد توجه و محبوبیت دیگران قرار گیرد.
در طول تاریخ، بسیار بودهاند کسانی که سالها مشقت و سختی زندان و حتی شکنجه و تبعید را پذیرا میشدند تا شاید طرفدارانی بیابند که برایشان آوای «زندهباد» سر دهند. نظیر چیزی که در بعضی از اقطاب صوفیه مشاهده میکنیم. چون هدف اصلی کسب محبوبیت و شهرت است و این میسور نمیگردد مگر با گفتن سخنانی که مورد پسند و خوشایند دیگران باشد، بنابراین چنین کسانی هیچ باکی از تغییر و تحریف حقایق - بهگونهای که اهداف آنان را تأمین میکند - ندارند تا جایی که بعضاً تناقضهای اساسی در سخنانشان مشاهده میگردد و در توجیه این تناقضگوییها میگویند: همه راهها مستقیم و همه آراء برحقاند و بهاصطلاح طرفدار «صلح کل» میشوند!
2. احکام تبتدع: دومین عامل پیدایش انحراف و فتنه، همان چیزی است که تحت عنوان نوآوری و «بدعت در دین» مطرح میشود که از عامل اول ناشی میگردد. حضرت علی (علیهالسلام) این دو عامل را بهعنوان دو عامل آغازین انحراف انسان معرفی میکنند و درواقع هشدار میدهند که در تفسیر دین باید بنا را بر «تسلیم» گذارد و نه امیال و آراء شخصی.
بهعبارتدیگر، انسان به دو گونه میتواند با آیات و احکام الهی برخورد کند، یکی آنکه آنچه در آیات و روایات برای بیان احکام الهی آمده است بیچونوچرا بپذیرد و به آنها عمل کند و در فهم منابع شناخت دین; یعنی، آیات و روایات از روش صحیح استنباط و اجتهاد پیروی کند. دیگر آنکه از قبل اموری را بپذیرد و به آن معتقد گردد و با این پیشفرضها به سراغ تفسیر و تأویل آیات و احکام برود و برخلاف شیوه اول آیات و روایات را بهگونهای تأویل کند که مطابق فهم و میل او باشد و بهجای آنکه او تابع دین و شریعت باشد، دین تابع وی و مطابق خواست او تفسیر گردد. هرکجا که احکام دینی با سلیقهاش سازگار نبود آن را آنطور که خود و یا دیگران میپسندند ارائه کند.
این درواقع همان نوآوری و بدعت در دین است که به هدف تأمین منافع و جلب محبوبیت و توجه دیگران و بت ساختن خود در نزد آنها صورت میگیرد و در قالب بیان و عبارات جذاب ادبی و بهعنوان «قرائت نو» از دین عرضه میگردد.
بههرحال، دو عامل پیشگفته در کلام امیر مؤمنان (علیهالسلام) ریشه انحراف (فتنه) هر مسلمانی و ازجمله روشنفکران به شمار میرود. مسلمانان باید از هر دو عامل سخت پرهیز کنند.
پینوشتها
1. سوره بقره، آیه 191
2. نهجالبلاغه، خطبه 50
3. بهطورکلی آن دسته از گرایشها و امیال انسانی که موجب ضعف ایمان، سلب ایمان و یا عدم پیدایش ایمان میشوند و یا مانع از کسب فضایل و ارزشهای اخلاقی میگردند «هوی و هوس» نامیده میشوند.
منبع: مجله دیدار آشنا