برخی از روشنگریهای مقام معظم رهبری درزمینهٔ مهدویت
تماشاگر کوه!
شما پای یک کوهی که قابلعبور است ایستادهای؛ آیا رسیدن به آنجا ممکن است؟ بله. آیا رسیدن به آنجا قطعی است؟ بله. حتماً کسانی به آنجا خواهند رسید؛ اما رسیدن به آنجا متوقف بر یک شرط است و آن، تلاش است. باید راه بیفتی. اگر بنشینی، نگاه کنی، تحسین کنی، خوشحالی کنی، کف بزنی برای کسانی که میروند، نخواهی رسید؛ تلاش لازم است. ما که معتقدیم به روز [ظهور]، باید تلاش کنیم تا آن روز تحقق پیدا کند و تلاش ما میتواند انشاءالله آن را نزدیک بکند.۱
عدل، در انحصار او
دربارهٔ امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) سخنی گفته شده است که دربارهٔ هیچیک از پیغمبران و اولیای الهی و ائمه گفته نشده است؛ آن سخن این است که «یملأُ الله بِهِ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً؛ زمین را پر از عدل و داد میکند؛ پسازآنکه پر از ظلم و جور شود». دربارهٔ هیچ پیغمبری چنین چیزی گفته نشده؛ حتی دربارهٔ پیغمبر آخرالزمان. آن دست توانایی که میتواند همهٔ سطح عالم را از نعمت و عدل برخوردار بکند، دست توانای اوست. خداوند این فضیلت بزرگ را برای او قرار داده است؛ نه برای دیگر اولیا و نه دیگر انبیا، نه برای دیگر برجستگان عالم و مقربان مقام حق. فقط او است که این تعبیر دربارهٔ او آمده است.۲
خودسازی و دگرسازی
ما که انتظار فرج و ظهور امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را داریم، باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهٔ مهدوی. هم خودسازی کنیم و هم بهقدر توانمان، بهقدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هراندازهای که در وسع و قدرت ما است، به جامعهٔ مهدوی نزدیک کنیم. جامعهٔ مهدوی، جامعهٔ قسط است، جامعهٔ معنویت است، جامعهٔ معرفت است، جامعهٔ برادری و اخوت است، جامعهٔ علم است و جامعهٔ عزت است.۳
زمینهسازی با حاکمیت قرآن
انتظار، یعنی دل سرشار از امید نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند اما بلاشک آن دوران وجود دارد. ما آنوقتی میتوانیم حقیقتاً منتظر بهحساب بیاییم که زمینه را برای ظهور مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آماده کنیم؛ و آن عبارت است از عمل کردن به احکام اسلامی و حاکمیت قرآن و اسلام. اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور بهوسیلهٔ ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.۴
موعود ما مبهم نیست
همهٔ ادیان عالم منتظر روز موعود هستند؛ [منتها] امتیاز کار ما این است که ما طرف را میشناسیم، وجودش را حس میکنیم، حضورش را قبول داریم، با او حرف میزنیم، با او مخاطبه میکنیم، از او میخواهیم و او هم پاسخ میدهد به ما؛ تفاوتش این است.
دیگران -مسلمانان غیر شیعه و متدینین غیرمسلمان- به یکچیز مبهمی معتقدند؛ ما بهعنوان شیعه نه؛ مشخص است که چه میخواهیم و با چه کسی حرف میزنیم.۵
در حالت آمادهباش
در ادبیات نظامی یکچیزی داریم به نام «آمادهباش». انتظار یعنی «آمادهباش». انسان مؤمن و منتظر، آنکسی است که در حال «آمادهباش» است. اگر امام شما که مأمور به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کل جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این «آمادهباش» خیلی مهم است و انتظار به این معنا است.۶
همه تبدیل به فرشته نمیشوند!
اینطور نیست که در دوران مهدویت، طبیعت بشر تغییر پیدا کند؛ نه. طبیعت بشر، طبیعت ستیزهٔ درونی و درگیری درونی میان خیر و شر است. عقل انسان هست، طبع انسان هم هست؛ غرایز انسان احکامی دارند، کششهایی دارند، تمایلات طبیعی انسان کار خودشان را میکنند، عقل هم کار خود را میکند؛ این تنازع در آن دوران هم وجود خواهد داشت. اینجور نیست که در آن دوران، بشریت یکپارچه تبدیل بشود به فرشته؛ نه، آنجا هم طبعاً این درگیری هست، طبعاً خوب و بد هم در آنوقت وجود دارد؛ منتها راه و جاده، جادهای است که مساعد خوب شدن و خوب حرکت کردن و پیمودن درست راه و به سمت مقصود واقعی رفتن است.۷
بیصبری ممنوع!
انتظار فرج غیر از بیصبری و مدت معین کردن است که انسان یکزمانی را در نظر بگیرد که در فلان تاریخ مثلاً بایستی این حادثه تمام بشود؛ با این شدت به پایان برسد و حضرت ظهور کنند؛ [اینکه] انسان بیصبری کند و پا به زمین بکوبد، این انتظار فرج نیست. بیصبری کردن و عجله داشتن، جزو چیزهایی است که ممنوع است. در یک روایتی هست که: «إنَّ الله لایعجَلُ لِعَجلَةِ العِباد»؛ یعنی اگر شما عجله میکنی، شتابزدگی به خرج میدهی، معنایش این نیست که حالا خدا هم تابع عجلهٔ شما تصمیم بگیرد و عجله کند؛ نه، هر چیزی قراری دارد، وقت معینی دارد، حکمتی دارد و بر اساس آن حکمت انجام میگیرد.۸
اگر زمینه نامساعد باشد...
جامعهای میتواند پذیرای مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد؛ والا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ میشود. چه علتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینهها آماده نبود. چرا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در زمان خودش، در همان مدت کوتاه حکومت با آن قدرت الهی، با آن علم متصل به معدن الهی، با آن نیروی اراده، با آن زیباییها و درخشندگیهایی که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت و با آن توصیههای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) درباره او، نتوانست ریشهٔ بدی را بخشکاند؟ خود آن بزرگوار را از سر راه برداشتند! تاوان عدالت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، جان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود که از دست رفت! چرا؟ چون زمینه، زمینهٔ نامساعد بود. زمینه را نامساعد کرده بودند. زمینه را زمینهٔ دنیاطلبی کرده بودند. آنوقت اگر امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در یک دنیای بدون آمادگی تشریف بیاورند، همان خواهد شد! ۹
پینوشتها:
۱. ۱/۳/۱۳۹۵.
۲. همان.
۳. ۲۱/۱/۱۳۹۹.
۴. ۳۰/۱۱/۱۳۷۰.
۵. ۱۰/۲/۱۳۹۷.
۶. ۲۰/۲/۱۳۹۶.
۷. ۲۱/۳/۱۳۹۳.
۸. ۲۱/۱/۱۳۹۹.
۹. ۲۵/۹/۱۳۷۶.
منبع: ماهنامه خانه خوبان