امام شناسی
  • 7374
  • 161 مرتبه
پاسخ‌هایی از آخرین معصوم (علیهم‌السلام)

پاسخ‌هایی از آخرین معصوم (علیهم‌السلام)

1400/10/19 11:11:27 ق.ظ

در گذشته، پاسخ‌هایی که بزرگان و دولتمردان، ذیل سؤال‌ها و درخواست‌ها می‌نگاشتند، «توقیع» خوانده می‌شد. امضا کردن نامه و فرمان و نشان کردن برنامه و منشور نیز از دیگر معانی توقیع شمرده شده است. (1)

توقیع نویسی از دیرباز بین فرمانروایان رواج داشته است. در آثار به‌جامانده از گذشتگان، موارد بسیاری از توقیعات به چشم می‌خورد.

در متون دینی و کتاب‌های روایی و فقهی و تاریخی شیعه، بخشی از دست‌نوشته‌های ائمه اطهار با عنوان توقیعات ذکر شده است که بیشتر آن‌ها به واپسین پیشوای شیعیان، امام عصر (علیه‌السلام) اختصاص دارد. شمار توقیعات آن حضرت به‌اندازه‌ای است که واژه «توقیع» به‌ندرت درباره دیگر امامان به کار می‌رود. دلیل این نوع ارتباط حضرت با خواص یارانش را می‌توان در فلسفه غیبت جست‌وجو کرد. با آغاز غیبت صغرای حضرت مهدی (علیه‌السلام)، صدور توقیع و نامه تنها راه هدایت شیعیان به شمار می‌آمد.

البته نحوه صدور توقیعات و چگونگی ارتباط سفیران چهارگانه حضرت حجت (علیه‌السلام) در طول غیبت صغرا فاش نگردیده است؛ ولی بی‌تردید، توقیعات از طرف خود حضرت و در بسیاری از موارد، به خط شریف ایشان صادر شده است. جمعی از محدثان بزرگ و وکلای حضرتش که خط وی را می‌شناختند، بر درستی این سخن گواهی داده‌اند. (2)

افزون بر این، همراهی برخی توقیعات با گونه‌ای اعجاز، اطمینان به صدور آن از طرف حضرت بقیة‌الله (علیه‌السلام) را بیشتر می‌کرد؛ برای نمونه، شیخ طوسی در کتاب الغیبه می‌نویسد:

محمد‌بن‌فضل موصلی شیعه بود ولی نیابت حسین‌بن‌روح (سفیر خاص حضرت مهدی (علیه‌السلام)) را قبول نداشت. او با یکی از دوستانش به نام «حسن‌بن‌علی‌بن‌وجنی» بحث می‌کند و قانع نمی‌شود و سرانجام تصمیم می‌گیرند صحت نیابت حسین‌بن‌روح را بیازمایند. بدین منظور، کاغذی سفید آماده می‌کنند و با قلمی نوک‌تیز بی‌آنکه آن را در مرکب فروبرند بر کاغذ چیزی می‌نویسند. سپس، آن را مهر کرده، توسط خدمتکار نزد حسین‌بن‌روح می‌فرستند.

ظهر همان روز، درحالی‌که محمد‌بن‌فضل مشغول غذا خوردن بود، جواب نامه را دریافت کرد که فصل‌به‌فصل با مرکب نوشته‌های ناپیدای وی را پاسخ گفته بود. محمد‌بن‌فضل که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه حسین‌بن‌وجنی دمت حسین‌بن‌روح شتافت و عذرخواهی کرد. (3)

با توجه به این‌که در طول مدت نیابت سفیران چهارگانه این توقیعات به‌طور یکنواخت ظاهر می‌گشت، مردم به صدور آن‌ها از شخص امام (علیه‌السلام) یقین داشتند و افراد فرصت‌طلب و مغرض راه سودجویی نمی‌یافتند.

البته توقیعات آراسته به خط امام را تنها افراد خاص و مورد اعتماد می‌دیدند. این گروه پس از رونویسی یا به خاطر سپردن مضمون توقیع، آن را به مخاطبان و شیعیان انتقال می‌دادند. اگرچه برخی از توقیعات نیز، به اقتضای مصلحت، میان شیعیان منتشر می‌شد.

بنابراین، همه توقیعات حضرت مهدی (علیه‌السلام) تنها توسط نواب خاص آن حضرت برای افراد ظاهر می‌گشت و ارتباط کتبی با حضرتش تنها از طریق آن‌ها انجام‌پذیر بود. به‌گونه‌ای که حتی وکلای امام - که به دستور حضرت، رابطه میان نواب و مردم بودند - نامه‌های خود و دیگر افراد را نزد نایب امام می‌فرستادند و از او پاسخ دریافت می‌کردند. این امر از ادعاهای بی‌اساس جلوگیری می‌کرد و راه هرگونه سودجویی را بر فرصت‌طلبان می‌بست.

جمعی از دانشوران توقیعات را به زمان غیبت صغرا منحصر ندانسته، پس‌ازاین دوره نیز نامه‌هایی چند به آن حضرت نسبت داده‌اند. مرحوم طبرسی در کتاب الاحتجاج دو نامه از حضرت مهدی (علیه‌السلام) نقل کرده است. این نامه‌ها توسط شخص مورد اعتمادی که نامش ذکر نشده، به شیخ مفید رسیده است. همچنین برخی از معاصران، پیامی را که توسط شیخ محمد کوفی شوشتری از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی نقل شده، در شمار توقیعات ذکر کرده‌اند. (4)

درباره توقیعات قطعی، روش نایبان خاص حضرت مهدی چنان بود که پرسش‌ها و تقاضاهای مراجعه‌کنندگان را در ورقی می‌نوشتند و جواب آن‌ها را حداکثر ظرف سه روز یکجا دریافت می‌کردند (5). البته گاه جواب سؤالات، شفاهی گفته می‌شد و در پاره‌ای از موارد به جهت مصلحتی که حضرت می‌دانستند اصلاً پاسخ داده نمی‌شد. ناگفته پیداست، گاه امام (علیه‌السلام) بی‌آنکه سؤال و تقاضایی در کار باشد، برای نایبانش یا برخی از نیکان نامه می‌نوشت. این توقیعات زمان خاصی نداشت و بر اساس نظر شریف حضرتش صادر می‌شد.

چنان‌که اشاره شد، موضوعات مندرج در توقیعات گستره‌ای بس وسیع داشت. فهرست اجمالی آن‌ها بدین قرار است:

الف) مباحث عقیدتی: در زمینه‌های مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و غیره.

ب) مباحث اجتماعی: شامل مسائل اخلاقی، تربیتی و اقتصادی و مشکلات مالی.

ج) وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت: بخشی از توقیعات چگونگی توجه به خداوند و ایجاد زمینه‌های خودسازی، چگونگی ارتباط با آن حضرت و پیروی از وی و روش کسب آمادگی برای برپایی حکومت عدل جهانی حضرتش را بیان می‌کند.

د) احکام و مسائل فقهی: احکام نماز، روزه، حج، نذر، خمس، ازدواج و ... که شیعیان بدان نیاز داشتند، در بخشی از توقیعات بیان شده است. (6)

ه) مطالب شخصی: قسمتی از توقیعات به درخواست‌های شخصی افراد مانند نام‌گذاری فرزند، انتخاب دوست، اجازه مسافرت و غیره اختصاص دارد. (7)

و) امور مربوط به نواب و وکلا و مدعیان دروغین و منحرفان (8): امام (علیه‌السلام) در شماری از توقیعات به نصب و تأیید نواب و وکلایش پرداخته، تزویر مدعیان دروغین را افشا و منحرفان را طرد و لعن کرده است.

ز) دفع خطر از نیکان و شیعیان: گاه توقیع تنها برای دفع خطر از شیعیان صادر می‌شد. این کار به‌ویژه در عصری که حاکمان ستمگر در جهت شناسایی و نابودی شیعیان می‌کوشیدند؛ بسیار سودمند بود. برای نمونه، نزد خلیفه عباسی گروهی را که در شمار وکیلان امام غایب (علیه‌السلام) جای داشتند، به نیابت و وکالت امام مهدی (علیه‌السلام) متهم کردند. وی، برای شناسایی و دستگیری آنان، دستور داد افراد ناشناسی پول‌هایی نزد آنان برند و آن را از اموال امام (علیه‌السلام) بخوانند. اگر کسی از آن‌ها چیزی پذیرفت، بی‌درنگ دستگیر شود.

در این هنگام، از طرف حضرت مهدی (علیه‌السلام) خطاب به همه وکلا توقیعی صادر شد؛ در این توقیع آمده بود: وکلا از هیچ‌کس چیزی نپذیرند و خود را بی‌اطلاع نشان دهند (9).

همه توقیعات حضرت مهدی (علیه‌السلام) در کتابی ویژه گرد نیامده است؛ ولی در منابع اولیه حدیثی و تاریخی شیعه مانند الکافی، کمال‌الدین، الارشاد و کتاب الغیبة شیخ طوسی و نیز مجموعه بزرگ حدیث و کتب معتبر متأخرین مانند بحارالانوار، وسائل الشیعه، الوافی، مستدرک الوسائل و الصحیفة المهدیه، توقیعات بسیاری ذکر شده است. در عصر حاضر نیز آثاری ارزشمند در این زمینه انتشار یافته است.

در پایان اشاره به بخشی از توقیعی که به نام اسحاق‌بن‌یعقوب صادر شده، سودمند می‌نماید:

... در خصوص علت غیبت سؤال کرده بودید. خداوند متعال در قرآن کریمش می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد شما را اندوهناک می‌کند، مپرسید».

... وقتی قیام می‌کنم بیعت هیچ‌یک از گردنکشان و طاغوت‌های زمان را بر گردن ندارم.

اما وجه استفاده و انتفاع از وجود من در زمان غیبت همانند استفاده از خورشید است؛ آن هنگام که ابرها آن را از دیدگان پوشیده‌اند.

آگاه باشید، وجود من موجب امنیت اهل زمین است؛ آن‌گونه که ستارگان سبب امنیت اهل آسمان‌اند ... (10).

 

 

پی‌نوشت‌ها:

× برگرفته از رمز بهاران (ویژه‌نامه ماهنامه پرسمان)، مهر 1381.

1. لغت‌نامه دهخدا.

2. کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص 285؛ کمال‌الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 160.

3. کتاب الغیبة، ص 315.

4. جهان بعد از ظهور، ص 83.

5. ر. ک: کتاب الغیبة، ص 37 و الخرایج و الجرایح، ج 1، ص 479.

6. الاحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 309.

7. کتاب الغیبة، ص 308.

8. الاحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 473.

9. الکافی، کلینی، ج 1، ص 525.

10. کتاب الغیبة، ص 292.

منبع: مجله موعود جوان