علل عدم تحقق اسلامیت در دولت، پنج عامل است که دولت ما در گذشته نتوانسته اسلامی باشد:
1/4- حضور عناصر و جریانهای غیرمعتقد به دینمداری در عرصه قوه مجریه و مقننه در برخی دورههای گذشته:
از مشکلات این کشور، حضور عناصری در دولتهای گذشته بود که اعتقادی به دینمداری نداشتند. در دولت موقت، این مشکل بسیار محسوس و آشکار بود. در دولت بنیصدر، نظام یا چالش جدی مواجه گردید. در برخی دورهها، کسانی بر قوه مجریه حاکم بودند که اعتقاد نداشتند که دین باید در همه عرصههای زندگی حاکم باشد. بلکه مدل دیگری در ذهن آنان بود.
در دولت کارگزاران نیز برخی وزرای دارای اندیشه تکنوکراتی بودند. مدلی که آنان برای کشور تعریف میکردند، مدل کشور مالزی بود. درحالیکه مدل کشور مالزی برای کشور اسلامی ایران که باید دولت اسلامی باشد، نمیتواند مدل مطلوب باشد. در نگاه آنان وقتی میخواستند خط آخر دولت و نظام را ترسیم کنند، جامعه مالزی را ترسیم میکردند. حتی وزیر فرهنگ آن میگوید: «من شاهد بودم که یک دختر خانمی بدون روسری و سجاده زیر بغل، به نماز جمعه میرود» آیا در نگاه آموزهها دینی و قرآنی، دولت اسلامی همین است که وزیر فرهنگ اینگونه فکر کند؟! آیا وزیر فرهنگ و ارشاد همین است که وزیر فرهنگ اینگونه فکر کند؟! آیا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند با این نگاه و بینش، عضو دولت اسلامی باشد؟!
2/4- عدم توجه به زیرساختهای فرهنگ دینی در جامعه:
در گذشته، به زیرساختهای فرهنگ دینی توجه نشده است. بلکه به زیرساختهای اقتصادی توجه شده است؛ یعنی 95٪ سرمایهگذاری و اعتبارات به سمت زیرساخت اقتصادی بوده است. درحالیکه اگر تلفیق بین معنویت و معیشت نباشد، نمیتوانیم در دینداری جامعه توازن برقرار کنیم تمام امکانات بایستی تعدیل و توزیع شود و نیازهای معنوی و مادی مورد محاسبه قرار گیرد.
3/4- عدم تناسب بین سیاستهای کلان نظام و برنامههای پنجساله:
من چون در برنامه سوم در سازمان تبلیغات اسلامی بودن و حضور فیزیکی در برنامه 5 ساله سوم داشتم، به این وضعیت دست پیدا کردم که در ارتباط بین سیاستهای کلان و برنامههای اجرائی، بستر مناسبی وجود ندارد؛ یعنی سیاستهای کلان خوب ترسیم میشود ولی در اجرای سیاستهای کلان، فرهنگ دینی گم میشود. پس نیاز به تغییر در نظام برنامهریزی داشته و داریم:
4/4- عدم تناسب بین اعتبار تأمین نیازهای مادی و اعتبار بخش نیازهای معنوی:
بین اعتبار نیازهای مادی و معنوی، نسبتی وجود ندارد. بنده مخالف ورزش نیستم. بلکه معتقدم بایستی به ورزش توجه کرد؛ اما بین اعتبار مسجد و اعتبار ورزش مقایسه کنید. در حکومت و دولت اسلامی، نگاه به بخش امروز فرهنگساز دینی با فرهنگ عام چه نسبتی است؟ در آموزههای دینی، بیشترین نیاز شهروند به مسجد است. ولی وضعیت مساجد ما بههیچوجه در شأن یک دولت کریمه اسلامی نیست.
5/4- عدم تحول در نظام آموزشی عالی کشور بر مبنای اندیشه خدامحوری:
باکمال تأسف، بهرغم همه تحولات کمی که در نظام آموزش عالی کشور بوده، اما نظام آموزش عالی تا اندازهای مسیر گذشته را طی میکند. تا هنگامیکه در مبانی آموزش عالی و نگرشها تغییر به وجود نیاید، بهخصوص در علوم انسانی و حقوق اساسی، خروجی دانشگاهها نمیتواند خروجی دینداری و دینمداری باشد.
محیط دانشگاهی، محیطی نیست که خروجی موردنظر جامعه اسلامی را به وجود آورده و تربیت کند. این پنج عامل، برای اثبات عدم تحقق اسلامیت دولت است.
منبع: حاکمیت دینی- اصول و مبانی، علی سعیدی شاهرودی