در حديثي علامه مجلسي از امام باقر(عليه السلام) نقل مي كند كه پيغمبر اكرم(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فرمود:«... ان عن يمين الله-- او عن يمين العرش- قوماً منا علي منابر من نور، وجوههم من نور و ثيابهم من نور تغشي وجوههم ابصارالناظرين دونهم قال ابوبكر: من هم يا رسول الله؟ فسكت. فقال الزبير من هم يا رسول الله؟ فسكت. فقال عبدالرحمن: من هم يا رسول الله؟ فسكت. فقال علي عليه السلام: من هم يا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علي غير انساب و لا اموال اولئك شيعتك و انت امامهم يا علي. (1)«... در طرف راست عرش خدا، قومي از ما بر منابري از نور قرار دارند كه چهره هاي آنان از نور است و لباسهايشان از نور است بگونه اي كه چهره هاي نوراني آنان، چشم ناظران را فرو مي پوشاند. ابوبكر گفت: اي رسول خدا اينان چه كساني هستند؟ پيامبر ساكت ماند. آنگاه زبير همان سؤال را كرد و پيامبر خدا سكوت كرد. سپس عبدالرحمن سؤال را تكرار كرد و بازهم آن حضرت سخني نگفت. پس علي (عليه السلام) پرسيد اي رسول خدا آنها كيستند؟ پيغمبر اكرم(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فرمود: آنها قومي هستند كه به وسيله «روح الله» بين آنها پيوند محبت برقرار مي شود بدون آن كه نسبتهاي خانوادگي و منافع مادي و امور دنيوي در اين محبت و پيوند نقشي داشته باشد. اينان شيعيان تواند و تو امام آنها هستي اي علي(عَلَیهِ السَّلام)».در آغاز حديث به تعبير «قوماً منا» توجه شود. كلمه «منا» تداعي مي كند حديثي را كه پيغمبر اكرم(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) درباره سلمان فارسي فرمود (سلمان «منا» اهل البيت) و همچنين از كلمه «قوماً» چند حديث ديگر تداعي مي شود كه يك نمونه از آنها را يادآوري مي كنيم. اين حديث را منابع متعدد و معتبر اهل سنت از پيغمبر اكرم(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) نقل كرده اند كه آن حضرت اين آيه را تلاوت كرد: «و ان تتولوا يستبدل قوماً غيركم ثم لا يكونوا امثالكم». سوره محمد- 38 اگر شما از دين خدا روي گردان شويد خداوند قومي را غير شما به جاي شما قرار مي دهد كه همانند شما- كه از انجام وظايف الهي سر باز مي زنيد- نخواهند بود. كساني كه در محضر رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) بودند، پرسيدند: «يا رسول الله من هولاء الذين ان تولينا استبدلوا بنا؟» اي رسول خدا، آنهايي كه اگر ما روي گردان شديم به جاي ما قرار مي گيرند، چه كساني هستند؟ «فضرب رسول الله علي منكب سلمان، ثم قال: هذا و قومه و الذي نفسي بيده لو كان الايمان منوطاً بالثريا لتناوله رجال من فرس» (2)
رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) با دست بر شانه سلمان زد و آنگاه فرمود: منظور آيه، اين مرد-سلمان- و قوم او (ايرانيان) مي باشد و به خدائي كه جانم دراختيار او است، اگر ايمان در ثريا قرار داشته باشد مرداني از فارس (3) به آن دست خواهند يافت.
باملاحظه اين دو حديث معني «قوماً منا» و رابطه آن با مردم ايران روشن تر مي شود اما ذيل حديث با ارائه شناسنامه «قوماً منا» مطلب روشن تر مي گردد: «اولئك شيعتك و انت امامهم يا علي». آنان شيعيان تواند و تو امام آناني اي علي (عَلَیهِ السَّلام). روزگاراني سپري مي شود و پيشگوئي پيغمبر اكرم(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) به وقوع مي پيوندد و ايران پايگاه تشيع و ايراني با اعتقاد به امامت علي(عَلَیهِ السَّلام) و اولاد معصومين اش ساخته مي گردد و بعد از قرنها اين معجزه پيغمبر آشكار مي شود. اما نقطه اوج اين پيشگوئي از آينده در اين بخش از حديث شريف است كه محوريت پيوند عاشقانه اين قوم را «روح الله» معرفي مي كند: «هم قوم تحابوا بروح الله» آيا روح الله كنايه از رحمت خدا، دين خدا، علم خدا و خلفاء الهي است همانگونه كه علامه مجلسي در ذيل حديث بيان كرده است؟ يا تصريح از شخصي است به نام «روح الله». البته تا زماني كه شخصي به اين نام پا به صحنه وجود نگذاشته بود و تا عصر علامه مجلسي و تا قبل از امام راحل در عصر حاضر كه اصولاً در بين بزرگان و عالمان نقش آفرين ديني، چنين نامي شناخته نشده بود، اگر كسي مي خواست روح الله را معني كند ناچار بود آن را كنايه از معاني ديگر بداند، اما
آنگاه كه روح الله در ميان «قوم منا» و از پايگاه تشيع و ايمان به امامت علي(عَلَیهِ السَّلام)، محور وحدت و محبت الهي قرار مي گيرد و فراتر از مرزهاي ملي گرائي و ماديگرائe:8px;">(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) نقل کردهاند که آن حضرت این آیه را تلاوت کرد: «و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم». سوره محمد- 38 اگر شما از دین خدا روی گردان شوید خداوند قومی را غیر شما به جای شما قرار میدهد که همانند شما- که از انجام وظایف الهی سر باز میزنید- نخواهند بود. کسانی که در محضر رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) بودند، پرسیدند: «یا رسول الله من هولاء الذین ان تولینا استبدلوا بنا؟» ای رسول خدا، آنهایی که اگر ما روی گردان شدیم به جای ما قرار میگیرند، چه کسانی هستند؟ «فضرب رسول الله علی منکب سلمان، ثم قال: هذا و قومه و الذی نفسی بیده لو کان الایمان منوطاً بالثریا لتناوله رجال من فرس» (2)
رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) با دست بر شانه سلمان زد و آنگاه فرمود: منظور آیه، این مرد-سلمان- و قوم او (ایرانیان) میباشد و به خدائی که جانم دراختیار او است، اگر ایمان در ثریا قرار داشته باشد مردانی از فارس (3) به آن دست خواهند یافت.
باملاحظه این دو حدیث معنی «قوماً منا» و رابطه آن با مردم ایران روشنتر میشود اما ذیل حدیث با ارائه شناسنامه «قوماً منا» مطلب روشنتر میگردد: «اولئک شیعتک و انت امامهم یا علی». آنان شیعیان تواند و تو امام آنانی ای علی (علیهالسلام). روزگارانی سپری میشود و پیشگوئی پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) به وقوع میپیوندد و ایران پایگاه تشیع و ایرانی با اعتقاد به امامت علی (علیهالسلام) و اولاد معصومینش ساخته میگردد و بعد از قرنها این معجزه پیغمبر آشکار میشود. اما نقطه اوج این پیشگوئی از آینده در این بخش از حدیث شریف است که محوریت پیوند عاشقانه این قوم را «روح الله» معرفی می کند: «هم قوم تحابوا بروح الله» آیا روح الله کنایه از رحمت خدا، دین خدا، علم خدا و خلفای الهی است همانگونه که علامه مجلسی در ذیل حدیث بیان کرده است؟ یا تصریح از شخصی است به نام «روح الله». البته تا زمانی که شخصی به این نام پا به صحنه وجود نگذاشته بود و تا عصر علامه مجلسی و تا قبل از امام راحل در عصر حاضر که اصولاً در بین بزرگان و عالمان نقشآفرین دینی، چنین نامی شناخته نشده بود، اگر کسی میخواست روح الله را معنی کند ناچار بود آن را کنایه از معانی دیگر بداند، اما آنگاهکه روح الله در میان «قوم منا» و از پایگاه تشیع و ایمان به امامت علی (علیهالسلام)، محور وحدت و محبت الهی قرار میگیرد و فراتر از مرزهای ملی گرائی و مادیگرائی «من غیر انساب و لا اموال»، پرچمدار دین الهی شده و نقاب از چهره نورانی اسلام ناب محمدی میگشاید، آیا معنی واضحتر و گویاتری از امام خمینی برای «روح الله» میتوان ارائه کرد؟
عالم بزرگ مرحوم آیتالله شیخ عباسعلی ادیب اصفهانی در توضیح حدیث منقول از امام باقر (علیهالسلام) میگوید: کلمه «روح الله» در این روایت شریف، اسم است. روح الله، نامی است که مردم مطیع او هستند و بدون هیچگونه چشمداشتی او را یاری میکنند. ما از ابتداء تا حالا میان علماء «روح الله» نداشتیم و اگر هم داشتیم با این خصوصیات نبوده است. مسلماً مراد حضرت امام است. این روایت شأن مردم را هم مشخص میکند. شأن شهدا و میداندارها را و کسانی که واقعاً در این زمان جهت یاری خدا زحمت میکشند و خدمت میکنند و این قرینهای دیگر است که میرساند مراد از «روح الله» در این روایت اسم شخص است.
آیتالله ادیب در جای دیگر گفته است: زمانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دیدار امام رفتم در چهره نورانی امام هیبت و عظمت خاصی را دیدم و در این حالت بود که این شعر را گفتم (چند بیت از آن قصیده غرا):
خم ابروی خمینی خم خمخانه شکست
پی پیمانه حق، جرعه و پیمانه شکست
خاک ایران همه چون صفحه شطرنجی بود
مات شده شاه و همه تخته شاهانه شکست
لابهلا کشور ما لانه جاسوسی بود
«لا» شد این لانه و هم صاحب آن لانه شکست
پای مردان همه بودی ز پی دانه به دام
دست غیب آمد و هم دام و هم این دانه شکست
دست دزدان پی دزدی همه بر شانه شاه
دست حق، دست ز دزدان و ز سرشانه شکست
بود این خانه همه پایگه بیگانه
صاحب خانه ز من پایه بیگانه شکست
مکر بر توطئه کردند به روز و مه و سال
مکر روزانه و ماهانه و سالانه شکست
پینویسها:
1- بحارالانوار علامه مجلسی ج 5 ص 139 چاپ مؤسسه الوفاء بیروت
2- تفسیر المیزان ج 26 ص 250 به نقل از درالمنثور سیوطی.
3- منظور از فارس در آن زمان مجموعه ایران بوده است.