حال این سؤال مطرح است که پس اقتصاد اسلام چیست. اقتصاد اسلام موافق با سرمایهداری که هیچ حسابوکتاب نداشته باشد. البته سرمایهداری غرب دارای حسابوکتاب است و مالیاتی که از سرمایهداران غرب گرفته میشود بهمراتب بیشتر از مالیات اسلامی است. ما در اسلام اگر خمس را بپردازیم چهارپنجم بقیه از آن خودمان است و این بستگی به مقدار درآمد اعم از کم یا زیاد ندارد؛ درحالیکه در نظام اقتصادی غرب اینگونه نیست و مالیات بستگی به مقدار سرمایه و درآمد دارد. هر چه سرمایه یا درآمد بالا برود، مالیات بهصورت تصاعدی بیشتر میشود و گاهی تا 90 درصد مالیات گرفته میشود. با این وضع امام آن را ظالمانه میدانند. محدودیت اقتصادی که امام در مکتب اقتصادی اسلام مطرح فرمودهاند مبهم است و معلوم نیست. اگر محدودیت ازنظر حکومت اسلامی اعمال میشود که محدودیت حکومتی بر پایه احتیاجات جامعه است و در هر جامعهای اجرا میشود و به عقلای قوم و حکومت بستگی دارد نه احکام اولیه.
در هر حکومتی کارشناسان مینشینند و برای رفاه اقتصادی قوانین را وضع میکنند. گرچه یک دسته منصوب ولی مسلمین هستند و دستهای دیگر منصوب حکومت غیراسلامی ولی نتیجه کار یکی است. اینکه اقتصاد اسلامی مثل اقتصاد کمونیستی نیست، معلوم و مسلم است و اینکه حضرت امام فرمودهاند یا از بیانات امام اینگونه استنباط میشود که اقتصاد اسلامی مالکیت را محدود میداند، اگر مقصود از محدودیت، مالیاتهای اسلامی است که در رسالهها و «تحریر الوسیله» هست و چیز جدیدی نیست و همه فقها درباره آن نظر دادهاند.
اگر چیز دیگری است مبهم و نامشخص است. نظر مبارک حضرت امام چیست؟ جالب آنکه در یک مقالهای خواندم که امام فرمودهاند: «ان شاءالله مشکلاتی که مستمندان و مستضعفین دارند حل شود و آنان به رفاه دنیا و آخرت برسند».