زمینهها و عوامل پیدایش فتنه، در دو بخش زمینههای فرهنگی و اجتماعی و عوامل سیاسی قابلبررسی هستند که عوامل سیاسی آن را در شماره بعدی اشاره میکنیم:
1. نک: علی آقاجانی قناد، گرداب هلاکت فتنه از دیدگاه امام علی (علیهالسلام) ، صص 22 ـ 33.
الف ـ زمینههای فرهنگی و اجتماعی
غرور و شهوتها
مهمترین زمینههای ایجاد فساد و فتنه، غرور نابخردانه و غرق شدن در شهوتهاست. غرور برخاسته از شهوت، انسان را به بیراهه و به ابتذال و پستی میکشاند؛ او را از درون، تهی میسازد و به گردنکشی و طغیان وامیدارد. چنین شهوتی سبب میشود آدمی، بیباکانه پرده عصمت خویش را بدرد و غفلت زده، گناه کند.
امام علی (علیهالسلام) در خطبه معروف به «غرّاء» هنگام معرفی صفات انسان، دراینباره میفرماید:
... ولی همینکه قامتش اعتدال یافت و قد برافراشت، با استکبار، از اطاعت سرباز زد و با گستاخی به بیراهه گرایید؛ درحالیکه همواره از چاه هوسها، دلو خویش پر میکرد و تمامی کوشش خود را وقف آبیاری خویشتن میساخت. او در امواجی از لذتهای سطحی و انگیزههای نسنجیده و هوس آلود خود به سر میبرد، بیآنکه در اندیشه مصیبتی، یا نگران هیچ رویداد ترسآوری باشد. سرانجام در فتنهاش فریب زده مُرد؛ درحالیکه زندگی کوتاهش در لغزشها و خطاها سپری شده و از هیچ پاداشی نصیبی نبرده و هیچ فریضهای را بهجا نیاورده است.1
گاهی نام نیک و سابقه درخشان افراد، عامل غرور و کبرشان میشود. اینان که ایمانشان سست است، هنگام فتنه، دستمایه فریب فتنه جویان میگردند.
امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) درباره اینان میفرماید:
بسا کسان که نکو حالیشان دام بلاست؛ خطاپوشیشان موجب غرور است؛ و حسن شهرت و خوشنامیشان سبب غلتیدن به دام فتنه است؛ مباش در میان آزمونهای الهی، هیچ آزمونی همانند مهلت دادن به چنین کسانی نیست.2
1. فرهنگ آفتاب، ج 7، ص 3788.
2. نهجالبلاغه، کلمات قصار 116، 260.
فقر و ثروت پرستی
فقر، ویرانگر آبادی ایمان؛ و ثروت پرستی، منهدمکننده عمارت تقواست و هر دو بستری مناسب برای رشد فتنهها و بهرهگیری فتنه گران هستند.
فقر، میراننده قوای انسانی آدمی است. روحیه نومیدی را در جامعه میپراکند و امید و نشاط اجتماعی را پژمرده میکند. انسان را به رویارویی با همهچیز و همهکس میکشاند و درنهایت، به فتنهای فراگیر تبدیل میشود. از آنسو، ثروتاندوزی بیحد و از راه ناحق و حرص ورزیدن، ارزشهای درونی انسان را افسرده میکند و همهچیز را در شعاع خوی خودخواهی و ثروت پرستی نابود میسازد. ثروت نامشروع، آدمی را به قد برافراشتن در برابر حق و غرور جاهلانه در برابر معبود سوق میدهد. وی به گمان اینکه با ثروت میتواند همگان را در اختیار گیرد، بهپیش میرود. هیچکس جز خود را نمیبیند و به هیچچیز، غیر از تعلقات خود نمیاندیشد.
در کلام امام علی (علیهالسلام)، فقر و ثروتی که آدمی را از خداشناسی بازدارد، لبههای پرتگاهی است که سقوط از آنها، مرگ و نیستی را به دنبال دارد. این دو، زمین آمادهای هستند که بذر فتنه را بارور میسازند. حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «هر که (در آن دنیا) توانگر بشود، به دام فتنه درافتد؛ و هر که تهیدست گردد اندوهگین شود».1
در سخنی دیگر میفرماید: «با بینیازی سست میشود و به دام فتنه فرو میغلتد و تنگدستی او را به سستی و نومیدی میکشاند».2
1. نهجالبلاغه، خطبه 82، ص 128.
2. همان، کلمات قصار 150، ص 662.
پیروزی و شکست
هر تلاش و فعالیتی همواره با کامیابی یا ناکامی همراه بوده که هر دو، زمینه مناسبی برای بروز فتنههاست. آنان که از شکست، درس میآموزند و از این آزمون سرافراز بیرون میآیند، قهرمانان این عرصهاند. آنان که هنگام کامیابی، ادبِ پیروزی نگهدارند و پیروزی، فریبشان ندهد و گمان نبرند که همهچیز در سیطره آنهاست، از فروافتادن در چاه عمیق فتنهها در اماناند.
آنان که هنگام شکست، خود را نبازند و شکست و ناکامی را نخستین پله نردبان پیروزی بدانند، با امید به آینده، بهسوی مقصود حرکت میکنند. شکست برای آنان تجربهای جدید است، نه آخرین مرحله زندگی. ناکامی، آنان را به ایستادن در برابر اجتماع یا کنارهگیری از عرصه مبارزه و زندگی نمیکشاند. اینان انجاموظیفه الهی خویش را هدف میدانند و جز بدان نمیاندیشند. امام علی (علیهالسلام) به زیبایی، این مفاهیم را بیان میکند و مردم را چنین زنهار میدهد:
و اینک بیتردید، آشوبی سهمگین که افسارگسیختگی و بیبندوباری، نشانه آن است تهدیدتان میکند و در کارِ فرود آمدن است. هرگز مباد که شما را اوضاعی بفریبد که مغروران تاریخ را فریفت؛ زیرا آن اوضاع، سایهای گذرا بیش نیست و دیری نمیپاید.1
ایشان هنگام حرکت بهسوی صفین، اینچنین به درگاه خداوند دعا میکند:
خداوندا! اگر بر دشمنان، پیروزمان داشتی، از هر تجاوزی دورمان بدار و در رعایت حق، پایداریمان بخش و اگر آنان را بر ما چیره گرداندی، شهادت را روزیمان کن و از فرو غلتیدن در فتنه مصونمان دار.2
1. همان، خطبه 88، ص 178.
2. همان، خطبه 171، ص 324.
سادهاندیشی و هوس بازی
از دیگر زمینههای بروز فتنه، سادهاندیشی و هوس بازی مردم و حاکمان است. کسانی که تنها بهظاهر زیبای فتنهها یا فتنه جویان مینگرند و تحقیق و بررسی عالمانه نمیکنند، با اشتیاق بهسوی فتنهها میدوند و از قدرت اندیشه خویش بهرهای نبردهاند.
هوس بازی نیز از آفتهای حیات اجتماعی است. هوسبازان همیشه چشمهایشان بهسوی دیگران است؛ دنیا را آرمان خویش میدانند و همهچیز را در آن خلاصه میکنند؛ پیوسته در پی لذتهای مادیاند و لذت ترک لذت را هیچگاه نمیچشند؛ دین را به بازی میگیرند و به فتنه افروزی مشغول میشوند. آری، ساده اندیشان، از تحلیل و تفکیک مسائل سیاسی و اجتماعی و تجزیه و ترکیب آنها عاجزند. اصلیترین ارکان فتنه را اینان تشکیل میدهند و عصا کش فتنهجویاناند. هوسبازان که در دنیا غرق شدهاند، جز به خود و تعلقات دنیوی خویش نمیاندیشند و برای رسیدن هوسهایشان حاضرند هر اقدامی بکنند و در باتلاق فتنه فروروند.
امام علی (علیهالسلام) درباره این دو گروه میفرماید:
همانا که در پیشگاه خداوند، دو کس، خشمانگیزترین آفریدگاناند. یکی آنکه خداوندش [او را] به خویشتن خود وانهاده است، [چنین کسی] از خط تعادل بیرون افتاده و به سخنان بدعتآمیز و دعوتهای گمراهکننده، با اشتیاق فراوان دلبسته است. چنین کسی شیفتگانش را فتنهای است؛ زیرا از خط روشن پیشینیان خویش منحرف شده است و گمراهکننده کسانی است که در زندگی یا پس از مرگ وی از او پیروی کنند. او، هم بار خطای دیگران را به دوش میکشد و هم گروگان خطای خویش است.
دومی جهل گردآورندهای است که در میان تودههای ناآگاه، خود را پایگاهی ساخته است، در امواج فتنهها جولان میدهد و از راز صلح بهکلی بیخبر است. ناآگاهانِ مردم نما، دانشمندش مینامند، درحالیکه از هر علمی تهی است.1
1. همان، خطبه 17، ص 88.
گروهگرایی و تعصبهای جاهلانه
در جامعهای که گروهزدگی و تعصب بر آن حاکم است، گوهر ارزنده دانایی و دُرّ درخشنده حقیقت و معرفت را ارزشی نیست. کرامت و آزادگی انسانها، لگدکوب نادانیها و تعصبات کورکورانه و تقلیدی خواهد شد. انسانهایی چشم و گوش بسته، عنان خویش را در دست بزرگانی قرار میدهند که خود در گرداب فتنهها فرورفتهاند. اینان راه فکر و عقل و تدبیر را بستهاند و در حصار بلند نادانی اسیرند. آغشته غفلتاند و حقایق را نمیبینند؛ و یا بدان مینگرند، اما چشم بر آن میبندند. اینچنین، در جهل مرکب غوطه میخورند و پدیدآورنده فتنههایی درهمآمیخته میشوند.
امام علی (علیهالسلام) خطاب به مردم میگوید:
هان، زنهار! زنهار از فرمان بری از بزرگان و مهترانتان که بهحسب خویش کبر میورزند و بر پایه پیوند خونشان برتری میفروشند و بر آناند که دامان پروردگارشان را لکههای ننگ باشند. نیکیهای خدا را درباره خود منکر میشوند؛ انکاری از سر ستیز با فرمان او و انحصارطلبی در نعمتهایش. آری، اینان تعصب را استوانه، هر فتنه و آشوبی را تکیهگاه اصلی و جاهلیت را شمشیرهایی آختهاند.1
1. همان، خطبه 192، ص 626.
تبعیض
در سیره و سخن معصومان (علیهمالسلام) همواره بر عدالت و مبارزه با تبعیض در همه ابعاد تأکید شده است. اگر حکومت حاکمان بر پایه تبعیض باشد، قوام جامعه متزلزل میشود و به انحطاط میگراید. تبعیض، گسست اجتماعی و شکاف طبقاتی را دامن میزند، میان مردم و حاکمان فاصله میافکند و بذر نفاق و سوءظن را در قشرهای گوناگون جامعه میپراکند؛ سپس به فتنهای خانمانسوز تبدیل میگردد.
ازاینرو، علی (علیهالسلام) با برادرش همانگونه رفتار میکند که با دیگران. به منسوبین خویش آنسان مینگرد که به دیگر مردمان. بر والیان، در رعایت حقوق بیتالمال سخت میگیرد و به استاندار خود چنین مینویسد:
حق را در هر جا و در مورد هرکس از خاصان و نزدیکان که لازم آمد، اجرا کن و در این راه، با امید به بازده نیکویش پای بفشار. هرگاه حق، خویشان و نور چشمهایت را بیازارد، در برابر سنگینی خاصی که این امر بر تو دارد، به فرجامش بیندیش که بسی ستایشانگیز است.1
1. همان، نامه 53، ص 974.
معاشرتهای ناسالم
رفاقتها، معاشرتها و دوستیهای ناسالم و همراه با فساد، از زمینههای اجتماعی فتنه هستند. دوستیهایی که نه بر اساس ایمان و عقل و علم که بر پایه هوسهای زودگذر و درکهای ناقص شکل مییابند، آدمی را از مسیر صلاح منحرف میکنند و به جاده فساد و بیراهه فتنهها میکشانند. ازاینرو، امام علی (علیهالسلام) از نشستوبرخاستهای بیجا و گردآمدنهای بیهدف نهی میکند و میفرماید: «همنشینی با مردم هواپرست ایمان را از خاطرهها به دست فراموشی میسپرد و سبب حضور شیاطین میشود».1
1. همان، خطبه 86.
تحمیل افکار و سلیقهها
حق هیچگاه نمیتواند با زور و فشار بر دیگران، مقبولیت یابد. تحمیل، دیگران را به واکنش وامیدارد و اثر مطلوب خویش را، هرچند حق باشد، از دست میدهد.
اسلام که بر اساس منطق و اعتدال و ایمان و تفکر بنا نهاده شده است، اختیار خدادادی انسانها را به رسمیت میشناسد و همچنان که برای آنها قوانینی تعیین کرده، آزادیهایی نیز در محدوده عمل عطا کرده است. این مکتب الهی، حق تعیین سرنوشت را برای آدمی محفوظ نگاه داشته است. برای نمونه میبینیم که پیشوای حق مداران جهان، علی (علیهالسلام) درباره نماز جماعت چنین سفارش میکند: «و در نماز جماعت، خود را با کمتوانترین افراد، هماهنگ کنید و خود، کارگردان فتنهها نباشید».1
1. همان، نامه 52.
منبع: مجله گلبرگ