انقلاب اسلامی
  • 8630
  • 129 مرتبه
شباهت‌های بعثت و انقلاب اسلامی

شباهت‌های بعثت و انقلاب اسلامی

1401/11/20 11:09:24 ق.ظ

الف) تقارن با جاهلیت

هر دو حرکت بعثت و رویداد انقلاب اسلامی ایران، در عصر غلبه جاهلیت و انحطاط اخلاقی بشر اتفاق افتاد. جاهلیت دوران بعثت در میان عرب به اوج خود رسیده بود. قوم عرب در آن هنگام هم گرفتار جهل علمی و فرهنگی و هم غوطه‌ور در فساد اخلاقی بود. اقوام دیگران عصر نیز هرچند ازنظر علم و فرهنگ و به‌اصطلاح تمدن، پیشرفته‌تر نشان می‌دادند و قابل‌مقایسه با عرب‌ها نبودند، ولی ازنظر انحطاط اخلاقی و روحی و جنگ‌های خون‌بار پی‌درپی، دست‌کمی از عرب جاهلی نداشتند. این ویژگی‌های ناپسند آن‌چنان پیش می‌رفت که نزدیک بود بنیاد این اقوام و ملت‌ها را به‌کلی نابود کند.

اما جاهلیت عصر حاضر، تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی همان روزگار است که با رنگی نو و به‌صورت صنعتی پدیدار گشته است و بشریت را به نیستی تهدید می‌کند. بعثت و انقلاب اسلامی، هر دو در زمانی اتفاق افتاد که بشر ازنظر اخلاقی و فرهنگی، نهایت نیاز را به یک حرکت الهی فراگیر و هشداردهنده داشته و دارد. هدف هر دو حرکت اسلامی، این بوده است که با این جاهلیت مبارزه و فساد را از جامعه بشری ریشه‌کن کنند و با همه عوامل فساد نه‌تنها در قلمرو اسلام که در همه جوامع بشری به مقابله برخیزند.


ب) استقلال مکتب

بعثت و انقلاب اسلامی، نه‌تنها در محیط خود، بلکه در سطح جهان، مکتبی مستقل به شمار می‌آیند و از همه مکتب‌های حاکم بر جهان و حتی از مکتب‌های دینی رایج دنیا، جدا هستند. این دو انقلاب کوشیده‌اند طرحی نو و نظمی نوین در سطح جهان پدید آورند و به‌هیچ‌وجه دنباله‌رو مکتب‌های بشری، اعم از فلسفی، اقتصادی یا سیاسی نیستند و در همه این زمینه‌ها، خود مکتبی مستقل شمرده می‌شوند.


ج) قدرت سوم

بعثت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله) در عرصه گیتی، قدرت سومی میان ایران و روم به شمار می‌رفت. این قدرت کاملاً مستقل و جدای از هرگونه وابستگی به قدرت‌های دیگر بود. انقلاب اسلامی ایران نیز میان قدرت‌های جهان و عمدتاً میان بلوک شرق و غرب، قدرت مستقل یا قدرت سوم شمرده می‌شود. این قدرت الهی و اسلامی، مانند قدرت صدر اسلام روی پای خود ایستاده است و از هیچ‌یک از ابرقدرت‌ها کمک نمی‌گیرد و کاملاً متکی‌به‌خود است. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله) هم از دو ابرقدرت عصر خود کمک نگرفت و مانند سیاستمداران و سیاست‌بازان جهان نبود که با یک قدرت سازش کند و کنار بیاید تا در پناه و یاری آن از آسیب و گزند قدرت دیگر در امان بماند. انقلاب اسلامی ایران هم‌چنین نیست و اینک در سطح جهان، به‌عنوان قدرتی مستقل و جدا از ابرقدرت‌ها شناخته می‌شود.


د) تشکیل حکومت الهی

یکی از جنبه‌های تشابه میان بعثت و انقلاب اسلامیان است که هر دو حرکت، بر اساس دین، حکومت تأسیس کردند؛ حکومتی بسیار نیرومند با همه اسباب و لوازم و ضوابط آن. آن‌ها با این کار، دین را از کُنج معابد بیرون آوردند و به صحنه اجتماع کشانیدند.

جهان هرگز انتظاران را نداشت که دست‌کم در عصر حاضر، دین بتواند قدرت سیاسی را به دست گیرد؛ اما شاهد بودیم که اسلام در آغاز ظهور و در عصر انقلاب، در بین بهت و حیرت جهانیان، حکومت (الله) را بر پایه قوانین الهی و دستورات قرآنی استوار کرد. شخص رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله) و جانشینانش در آن زمان و نیز شخص امام خمینی (رحمه‌الله) و جانشین ایشان مقام معظم رهبری، با قدرت تمام، زمام امر دین و سیاست را به دست گرفتند و حتی در جنگ و صلح که عنصری اجتناب‌ناپذیر در عرصه سیاست و حکومت است، با ایفا کردن نقشی بزرگ، سرانجام پیروز و سرفراز از غایله بیرون آمدند.


ه) مشابهت در زمان

بعثت و انقلاب اسلامی ایران، دوران مهجوری را پیمودند و سپس شکوفا و پیروز گردیدند. در صدر اسلام، اختناق مکه، از هر نظر عرصه را بر مسلمان‌ها و بر شخص پیامبر تنگ کرده بود؛ به‌طوری‌که مسلمانان در چند گروه ناچار شدند به حبشه و بعد به مدینه هجرت کنند. خود رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله) نیز از مکه هجرت کرد تا بعدها پیروزمندانه به زادگاه خود بازگردد. انقلاب اسلامی هم دوران خفقان پیش از هجرت امام خمینی (رحمه‌الله) و پس‌ازآن را پشت سر گذاشت و سرانجام امام در دوران هجرت پیروز شد و با چنین پیروزی به وطن بازگشت.

پیامبر گرامی اسلام از بعثت تا هجرت سیزده سال دوران خفقان را طی کرد و پس از هجرت، ده سال حیات داشت و از اسلام حمایت می‌کرد و آنگاه جان به جان‌آفرین تسلیم نمود. امام خمینی (رحمه‌الله) نیز از سال 1342 تا سال 1357، حدوداً چهارده سال با خفقان و تبعید خود و یارانش مواجه بود و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هم ده سال انقلاب را هدایت و راهنمایی کرد و آنگاه چشم از جهان فروبست.


و) مشابهت مکانی

بعثت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله) در میان نادان‌ترین و بی‌سوادترین مردم و فاسدترین اجتماعات آن روزگار اتفاق افتاد. به همین دلیل تا چند سال پس از بعثت، ایران و روم ـ دو ابرقدرت منطقه ـ به آن اهمیت نمی‌دادند و حتی کسی احتمال نمی‌داد این دعوت الهی در جای خود پا گیرد؛ چه رسد به اینکه به خارج از جزیره العرب سرایت کند و در زمین گسترش یابد و سرانجام هر دو ابرقدرت را از میان بردارد.

ایران قبل از انقلاب هم ازنظر وضع مذهبی و سیاسی خاص خود، بسیار دور از انتظار بود که بتواند چنین حکومت اسلامی را به جهان عرضه کند. ازنظر سیاسی هم سال‌های سال حاکمان ایران از عنوان خلافت و حکومت شرعی فاصله گرفته بودند و علما و مردم، آن حکومت‌ها را اسلامی نمی‌دانستند، ولی همان نظام‌ها به مردم القا کرده بودند که تا پیش از ظهور صاحب‌الزمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برای اداره کشور چاره‌ای جز همین حکومت‌های سلطنتی و غیردینی نیست. اضافه بر همه این‌ها، استعمار غرب به‌ویژه امریکا، کاملاً بر سیاست ایران سلطه داشت و ایران را برای خود سرزمین امن و ثبات می‌دانست. در چنین شرایطی، بسیار خلاف انتظار بود که چنین انقلابی ظهور کند و چنین نظامی استقرار یابد.


ز) درگیری با منافقان

بعثت و انقلاب اسلامی در ایران، از همان آغاز دوران شکوفایی، دچار نفاق و منافقان گردیدند. نقش منافقان در صدر اسلام و به‌ویژه پس از هجرت، در سراسر سوره‌های مدنی قرآن بازگو شده است. هرقدر اسلام پیش می‌رفت و عمر پیامبر به سر می‌رسید، نقش آنان بیشتر می‌شد و مبارزه قرآن با آن‌ها گسترش می‌یافت تا جایی که یک سوره کامل درباره ایشان نازل گردید. در زمان نزول سوره‌های مائده و توبه نیز که از آخرین سوره‌های مدنی هستند، نبرد اسلام با نفاق به اوج رسید. از طرفی، شاهد بودیم که انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی، عیناً به چنین دشمن خودی مبتلا گردید که از بیگانه بدتر و ضربه‌اش کاری تر است.


منبع: مجله گلبرگ