بیندیشیم
در طول تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی همیشه رادمردانی بودهاند که چون ستارگانی درخشان فرا راه دیگران و همچون شمعی سوزان و روشنیبخش محفل انس یاران و اصحاب انقلاب بودهاند آنان به مصداق آیه شریفه «والسابقون السابقون» در تمامی عرصهها و صحنههای امتحان و تمامی میادین فداکاری و ایثار حضوری چشمگیر داشته و گوی سبقت را در اخلاص، شجاعت، ایثار از دیگر همرزمان ربوده و میادین عزت و شرف را درنوردیده و هزار قله عشق را فتح نموده بودند آنان به اوج سعادت دست یافتند و اکنون ما ماندهایم و راهی دراز و وظیفهای سنگین!
یکی از آن ستارگان، سردار شهید حاج حسین خرازی میباشد که امید است با مطالعه زندگی و سیره آن عزیز به وظیفه سنگین و خطیر خویش واقف گردیده و ادامهدهندگان راه آن بزرگواران باشیم.
زندگینامه شهید
در سال 1336 در خانوادهای مذهبی، متدین و اصیل در یکی از محلههای قدیمی شهر اصفهان دیده به جهان گشود. از همان کودکی آثار هوش و ذکاوت در وجود او هویدا بود بهطوریکه در انجام امور مربوطه به خود نوعاً از استعداد و نبوغ خاصی برخوردار بود. پس از اخذ دیپلم در آستانه سال 1355 به سربازی میرود. لیکن با اوجگیری انقلاب در سال 1357 به دنبال فرمان امام خمینی قدس سره مبنی بر فرار سربازان از پادگانها به سیل خروشان مردم پیوسته، در کلیه فعالیتهای انقلابی و مردمی شرکت میکند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حاج حسین با عضویت در کمیته دفاع شهری اصفهان، در درگیری با ضدانقلاب منطقه، دستگیری عناصر ساواک و عمال حکومتنظامی شاه، حراست از جایگاههای حساس شهر، نقش مستقیم و فعالی را ایفا مینماید.
او دوران اصلی خودسازیاش را در ششماهه اول انقلاب به پایان میبرد. با چهرهای معصوم و سربهزیر، پیوسته با قرآن مأنوس است. بیسروصدا، کمحرف، با لبخندی ملیح و دوستداشتنی بر لب و بسیاری از اوقات در خود فرو میرود. ازاینرو در جریان تأسیس اسلحهخانهای در کمیته دفاع شهری که بعداً سپاه پاسداران اصفهان نام گرفت حسین فرد مورد اعتمادی است که مسؤولیت اداره آن نیز به او واگذار میشود و بدینسان او کار نظامی را از پایینترین رده شروع کرده و بهزودی با توجه به آموختههای قبلی دوران سربازی، از همان آغاز کار، یک سر و گردن از دیگران فاصله میگیرد. در اواسط بهمنماه سال 1358 که توطئههای چپ ضدانقلاب در گنبد و ترکمنصحرا اقدام قاطع و انقلابی نیروهای خط امام در خنثیسازی این توطئه را طلب میکند. از استان اصفهان حدود یکصد نفر از پاسداران جانبرکف ازجمله حسین به منطقه اعزام میشوند و حسین بهواسطه تسلط بر استفاده از ادوات مختلف و خصلتهای ذاتی خود فرماندهی درگیری با ضدانقلاب در شمال شهر در محدوده دانشسرا را میپذیرد او با فرماندهی صحیح بر نیروهای تحت امر خود شمال منطقه درگیری را تأمین مینماید.
شهید و جبهه
حاج حسین در دورانی که توفیق درک جبهه را داشت همیشه مرد خط مقدم بود. فرماندهی بر قلبها خصلت مهمی بود که حاج حسین از حفظ و حاکمیت ارزشهای اسلامی در وجود خود به دست آورده بود و حضوری عاشقانه در صحنههای نبرد از او اسطورهای بزرگ ساخته بود و با کلام خود که برگرفته از آیات قرآن بود، زمینه روحی برای پیروزی در صحنههای نبرد را برای نیروهای تحت امر خود فراهم میکرد. بسیاری از مواقع نیروهای عادی بسیجی با او برخورد میکردند و بدون اینکه او را بشناسند با او به صحبت مینشستند و حتی از فرمانده لشگر میگفتند. حضور همیشگی در بین نیروها و جلوتر از همه به خط دشمن هجوم بردن، باعث شده بود که این روحیه در تمام بچههای لشگر تأثیرگذار شود.
با شهادت حسین لشگر در ماتم و عزا، سیاهپوش گردید. حاج حسین را بعد از عزاداری مفصل و سخنان آقا رحیم (سردار صفوی) با آمبولانس به اصفهان منتقل کردند. در اصفهان تشییعجنازه بینظیری از حسین و یکصد نفر دیگر از یاران شهید به عمل آمد. حاج حسین را در تکیه شهدا، قطعهای که شهدای عملیات کربلای پنج را در آن به خاک سپردهاند، درست در محلی که در آخرین سفر، آن را نشان داده و خواسته بود او را نیز آنجا دفن کنند، به خاک سپرده شد.
چند روز پس از پایان عملیات کربلای پنج، عراقیها پاتک سنگینی را در شلمچه آغاز میکنند، در جریان دفع حملات گسترده آنها، چند نفر از افسران دشمن به اسارت رزمندگان اسلام درمیآیند. یکی از اسرا در بازجویی اولیه که در خط دوم نهر جاسم از او به عمل میآید میگوید: «در جبهه ما، جشن گرفتهاند زیرا به ردههای مختلف از طریق بیسیم گفتهاند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است.»
آری، این خبر مربوط به حسین خرازی فرمانده دلاور لشگر امام حسین (علیهالسلام) است. فرمانده جوانی که حتی تا پایان، افتخار تکتیرانداز بودن در خط مقدم را از دست نداد و روح بلند او فرماندهان بزرگی را تقدیم جبهه اسلام کرد. آری این همان حسین است که در عملیات طریقالقدس، هنگامیکه بهاتفاق دیگر یاوران حضرت امام قدس سره خود را به تنگه چزابه میرساند، در کنار خاکریز، در سجده استغاثه میکند، اشک میریزد و ملتمسانه از خدا طلب کمک میکند تا منطقه تأمینشده از نفوذ دشمن حفظ شود و هم اوست که زیر شدیدترین آتش خشم دشمن، علیه آنها چون شیر غرانی میجنگد و با هدایت خوب خود به صد درصد اهداف عملیات نیز دست مییابد او از یکسو در برابر خدا، بندهای خاضع و ناچیز است و از سوی دیگر در مقابل دشمن بهمثابه مظهر اسم جبار خداوند ظاهر میشود.
شهید در کلام مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)
بسم الله الرحمن الرحیم
«سردار شهید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت برادر شهید حاج حسین خرازی به لقاءالله شتافت و با ذخیرهای از ایمان و تقوی و جهاد و تلاش شبانهروزی برای خدا و نبرد بیامان با دشمنان خدا، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد. او که در طول 6 سال جنگ، قلههایی از افتخار و شرف را فتح کرده بود اینک به قله رفیع شهادت دست یافته است و او که هل من ناصر حسین زمان را به همه وجود لبیک گفته بود، اکنون به زیارت مولایش امام حسین (علیهالسلام) نائل آمده است و او که در جمع یاران لشگر سرافراز امام حسین (علیهالسلام) عاشقانه بهسوی دیار محبوب میتاخت پیش از دیگر یاران به منزل رسیده و به فوز دیدار نائل آمده است، آری او پاداش جهاد صادقانه و مخلصانه خود را اکنون گرفته و با نوشیدن جام شهادت سبک بالان در جمع شهدا و صالحین درآمده است...
برادر شما سید علی خامنهای »
رئیسجمهوری اسلامی ایران 10/12/65
منبع: کتاب شور عاشقی با اندک تصرف و تلخیص