امروز را روز دختران نامیدند. راستی چرا؟ مگر دختر بودن اهمیتی ویژه دارد و یا مگر مسئولیتی اختصاصی را میطلبد؟
آری. دختر بودن یعنی مادر فردا شدن. مادری که وظیفه تربیت نسلی را بر عهده دارد. پس باید ازنظر آگاهی و دانستنیها بسیار غنی و لبریز از فهم و دانش باشد. دختران ما در جامعه با مسائل و موضوعات فراوانی روبرو هستند. یکی از این مسائل خواسته آنان برای داشتن رابطه با جنس مخالف و از این طریق انتخاب همسر آینده است. در این مبحث سعی داریم این موضوع را بهنقد بنشینیم و از معایب و محاسن آن «اگر محاسنی داشته باشد» برای شما بگوییم. به همین منظور مصاحبهای را که با دکتر صدیقه یگانه، روانشناس در این رابطه انجامشده برای شما عزیزان به نمایش میگذاریم.
دوستیهای خیابانی بین دختر و پسر را چگونه تجزیهوتحلیل میکنید؟
بهطورکلی، در آغاز نوجوانی به علت بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی، گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف بیشتر میشود. داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت میکند و نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین مینماید؛ و درصورتیکه پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزشهای وجودی خود دچار شک و تردید میشود. بعضی از پسران، داشتن دوستدختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود محسوب میکنند و در شرایطی که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند، عدهای از آنان، نیازهای جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستیهای افراطی برطرف مینمایند. متقابلاً برخی دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی میکنند و متأسفانه اکثر قریب بهاتفاق این دختران تصور میکنند که این دوستیها به ازدواج منتهی میشوند. اصولاً تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است.
پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود غافل باقی نمیمانند، اما دختران در این دوستیها معمولاً به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آنها این عشق را آسمانی و پاک میدانند و خیانت در آن را گناهی بخششناپذیر میشمارند.
پسر جوان با وعدههای فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواستههای خود میکند و پس از مدتی تسلیم نشدن پسر برای ازدواج و دختر جوان دچار آسیب روانی میشود و احساس افسردگی، پوچی و بیارزشی میکند. متأسفانه آسیبهای اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستیهایی بیشتر متوجه دختران است و اگر دختری یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند تا پایان عمر، شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست میدهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل میکند. دوستیهای خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است و بیشتر یک پیوند غریزی است. اگر هم به ازدواج منتهی شود پشتوانه عشق و محبت ندارد و چنین ازدواجی دوام پیدا نمیکند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیشتر شریک لذتهای جنسی یکدیگر بودهاند و زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربهِ این دوستیها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح یکدیگر به وجود نمیآید، زیرا در اوج هیجانات افراد نمیتوانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم اجباراً ازدواجی صورت گیرد، اغلب پس از مدتی کوتاه به جدایی و طلاق منتهی میشود و یا اینکه زناشویی مملو از مشاجرات و درگیری نصیبشان خواهد شد.
دوستی از جنس غیرمجاز
لطفاً در مورد آینده این دوستیها بیشتر توضیح دهید.
متأسفانه این دوستیها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و بر اساس هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شکل میگیرد که در این روابط، بازنده اصلی و همیشگی غالباً دختران جوان هستند؛ دخترانی که با نهایت سادگی، زیبایی، لطافت و ظرافتی را که خدا به آنها امانت داده، در اختیار کسی میگذارند که در خیانت کردن به امانت مهارت دارد. دختران جوان باور نمیکنند که چنین پسرانی معمولاً تنوعطلب هستند؛ و پس از مدتی کوتاه، سراغ طعمهای دیگر میروند و همه وعدههای بهظاهر عاشقانه را فراموش میکنند.
دوستیهای خیابانی تحت تأثیر چه عواملی شکل میگیرند و افزایش مییابند؟
زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده بهخوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستیها تن میدهد.
جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف، میخواهد به آرامش برسد. او لذت این دوستی را عامل تسکین برای بحران بیهویتی خویش میداند.
امنیت، احترام، محبت و دوست داشته شدن ازجمله نیازهای روانی انسان است که متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانوادهها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادی، این دو نهاد انسانساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم میشوند.
عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است؛ اگر دختران به قداست، ارزش، اهمیت و کرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توأم با متانت و بزرگمنشی و بیاعتنایی داشته باشند و بهسادگی در برابر خواستههای جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمیآید.
متأسفانه عدهای برای دفاع از حقوق زنان خیابانی، این تفکر غلط را تبلیغ میکنند که «فقر اقتصادی» ریشه این معضل اجتماعی است؛ اما به نظر میرسد «فقر و ضعف فرهنگی» بنیاد اصلی این معضل باشد، زیرا برخی از این عناصر اجتماعی نهتنها فقر اقتصادی را لمس نکردهاند، بلکه کمابیش از رفاه اقتصادی و امکانات فراوان برخوردار بودهاند، ولی نگرش آنها نسبت به وجود انسانی خود حقیرانه و پست بوده است. در مقابل، بسیاری از زنان پاک و فرهیخته ایرانی درنهایت فقر اقتصادی، ازنظر فرهنگی کاملاً غنیاند و با نهایت عفاف و نجابت، به کارهای سازنده و مثبت میپردازند.
آیا این دوستیها به ازدواج منجر میشود؟
تعداد کمی از این دوستیها آن هم معمولاً در شرایط اضطراری و اجباری اجرای تشریفات قانونی ازدواج منتهی میشود.
آیا آیندهِ چنین ازدواجهایی قابل پیشبینی است؟
ازدواج پیوند عمیق میان دو انسان بر اساس مودّت و حب شدید است. دو انسانی که واقعیتهای وجودی یکدیگر را پذیرفتهاند در برابر یکدیگر مسئولیت و تعهد احساس میکنند و در حق هم دلسوزی، فداکاری و ایثار روا میدارند.
دوستیهای خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است و بیشتر یک پیوند غریزی است. برای پیشگیری از بروز چنین آسیبهای اجتماعی، چه پیشنهادهایی دارید؟
والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوههای صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند. از روشهای تربیتی مؤثر در این زمینه میتوان به این موارد اشاره کرد: تقویت ارزشهای اخلاقی، معنوی و انسانی و سست گردانیدن معیارهای صرفاً مادی در نظر جوانان، تقویت و توسعه مراکز ورزشی و تفریحی و برنامهریزی صحیح برای اوقات فراغت جوانان، ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی جهت برطرف کردن کمبودهای عاطفی کودکان و نوجوانان، پرورش احساس عزتنفس و اعتمادبهنفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه، بهسازی وضع خانوادهها از طریق تماس با کارشناسان متخصص در امور خانواده، آموزش مهارتهای حل مسئله به نوجوانان پرهیز از سختگیری و تنبیه و همچنین اجتناب از آسانگیری در تربیت فرزندان، تشویق فرزندان به رعایت تعادل و دوری از بیبندوباری، برقراری احساس امنیت در خانواده و جامعه و جلوگیری از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان.
منبع: سایت تبیان (با تلخیص و اضافه)