طواف دل
  • 1476
  • 139 مرتبه
به مناسبت وفات حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)

به مناسبت وفات حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)

1398/12/01 02:07:40 ب.ظ

نام نامی و نسب گرامی حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)

خدیجه‌بنت‌خویلد، بن‌اسد، بن‌عبدالعزّی، بن‌قصی، بن‌کلاب، بن‌مرة، بن‌کعب، بن‌لؤی، بن‌غالب، بن‌فهر (1) پدر بزرگوارش «خویلد» قهرمان دلاوری بود که در دفاع از حریم کعبه، روز به‌یادماندنی آفرید.

مادرش «فاطمه»‌بنت‌زائده، بن‌أصمّ، بن‌رواحه، بن‌حجر، بن‌عبد، بن‌معیص، بن‌عامر، بن‌لؤی، بن‌غالب، بن‌فهر (2) بانویی بافضیلت بود. (3) بنابراین حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) از تیره قریش می‌باشد، از سوی پدر در نیای سوم و از سوی مادر در نیای هشتم با نسب پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیوند می‌خورد. (4)

 

نام نامی و القاب گرامی حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)

برای حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) القاب فراوانی است که از عظمت بیکران و قداست بی‌پایان آن حضرت حکایت می‌کند که از آن جمله است: صدیقه، مبارکه، ام‌المؤمنین، طاهره، راضیه، مرضیه و... .

یتیمان او را «ام‌الیتامی»، بینوایان او را «ام‌الصعالیک»، مؤمنان او را «ام‌المؤمنین» و کوثر جاری خلقت نیز او را «ام‌الزهراء» یا سرچشمه کوثر می‌دانستند.

 

سیمای حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در آیینه وحی

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در نخستین سیر شبانه خود که در ماه ربیع‌الاول، دو سال بعد از بعثت که از خانه حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) انجام پذیرفت، (5) هنگامی‌که به‌سوی زمین بازمی‌گشتند از پیک وحی چنین مورد خطاب قرار گرفتند: «حاجتی أن تقرأ علی خدیجة مِن الله و منّی السلام؛(6) حاجت من این است که از خدای منّان و از منِ جبرئیل، بر خدیجه سلام برسانی». هنگامی‌که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درود خدای منان را به حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) ابلاغ نمودند، او در پاسخ گفت: خدا سلام است، سلام از او به‌سوی اوست. (7)

در یکی از تهاجمات ددمنشانه قریش و انتشار شایعه کشته شدن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در میان درّه‌ها و صخره‌های اطراف مکه، به دنبال حبیبش می‌گشت و سیلاب اشک بر صورتش روان بود. پیک وحی بر پیامبر رحمت فرود آمد و عرضه داشت: ملائکه آسمان به جهت گریه خدیجه (سلام‌الله‌علیها) به گریه افتاده‌اند، او راه به‌سوی خود فراخوان، درود مرا ابلاغ کن و او را بشارت بده که خدایش به او درود می‌فرستد و او را به قصری در بهشت بشارت ده که در آن هیچ غم و اندوهی نیست. (8)

 

خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) از دیدگاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) احادیث فراوان در مناقب حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) رسیده است که به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. هر روز خدای متعال چندین بار باوجود خدیجه بر فرشتگان مباهات می‌کند. (9)

2. او هنگامی به من ایمان آورد که دیگران به من کفر می‌ورزیدند. او مرا تصدیق نمود، هنگامی‌که دیگران انکار می‌کردند، او همه ثروتش را در اختیار من قرار داد هنگامی‌که دیگران دریغ می‌ورزیدند. خدای منان از او به من فرزند عنایت کرد ولی دیگران را محروم ساخت. (10)

3. بهترین بانوان عالمیان عبارت‌اند از: مریم دخت عمران، آسیه دخت مزاحم، خدیجه دخت خویلد و فاطمه دخت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله). (11)

4. برترین بانوان بهشت عبارت‌اند از: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون). (12)

5. خدیجه پیش از همه بانوان عالم، به ایمان به خدا و رسول خدا سبقت گرفت. (13)

6. من او را از اعماق دل دوست داشتم. (14)

7. من دوستداران خدیجه را نیز دوست می‌دارم. (15)

8. هرگز خدای متعال همسری بهتر از خدیجه به من عطا نکرد. (16)

9. خدای متعال علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، فاطمه و خدیجه را بر جهانیان برگزید. (17)

10. خطاب به عایشه: از خدیجه این‌گونه سخن مگو، او نخستین بانویی بود که به من ایمان آورد، او برای من فرزند آورد وتو محروم شدی. (18)

 

حضرت خدیجه در گفتار بزرگان

به شماری از سخنان اصحاب سیره و تراجم فقط اشاره می‌کنیم:

1. ابن‌هشام صاحب کتاب معروف «السیرة النبویة» می‌نویسد: خدیجه صاحب نسب والا، دارای برترین شرافت، صاحب بیشترین ثروت و حریص‌ترین بانوان قریش به حفظ امانت و التزام به معیارهای اخلاقی، عفت و کرامت انسانی بود و لذا بلندترین قله شرف را به خود اختصاص داده بود.

2. ذهبی پیشتاز رجالیون عامه می‌نویسد:

خدیجه سرور بانوان بهشت، فرزانه قریش، از تیره اسد، جلیل‌القدر، متدین، خویشتن‌دار، بزرگوار، از بانوان بهشتی ویکی از بانوانی بود که به قله کمال رسیده بودند. (19)

3. ابن‌حجر عسقلانی در این رابطه می‌نویسد:

خدیجه در نخستین لحظات بعثت، رسالت آن حضرت را تصدیق نمود، اعتقاد راسخ و ثبات قدم او نشانگر یقین کامل، عقل وافر و عزم راسخ او بود. (20)

4. سهیلی صاحب آثار فراوان در سیره ومغازی می‌نویسد: حضرت خدیجه سرور بانوان قریش بود، در جاهلیت و اسلام به «طاهره» ملقّب بود. (21)

 

حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در گذر تاریخ

قلم همواره در طول تاریخ، در دست چاپلوسان و در خدمت زورمداران بوده، از این رهگذر بسیاری از حقایق مسلّم تاریخ، دستخوش تحریف شده و رنگ واقعیت تاریخی به خود گرفته تا جایی که اگر پژوهشگری بر اساس یافته‌های علمی خود پرده از روی واقعیت‌ها بردارد، موجب شگفت همگان خواهد بود.

یکی از پژوهشگران معاصر، با دلایل متقن اثبات کرده که تنها یار غار پیامبر: عبدالله‌بن‌اریقط‌بن‌بکر بوده و در عهد معاویه و با پول او داستان غار جعل شده و شخص دیگری به‌جای عبدالله یار غار معرفی شده است. (22)

همو اثبات کرده که جمله «الانزع البطین» را پیروان معاویه جعل کرده‌اند. (23)

بسیاری از محدثان تصریح کرده‌اند: حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) هنگام ازدواج با پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دوشیزه بود و هرگز شوی دیگری انتخاب نکرده بود، از آن جمله است:

1. سید مرتضی علم الهدی، در کتاب «الشافی فی الإمامة».
2. شیخ طوسی، در کتاب «تلخیص الشافی».
3. بلاذری، در کتاب «أنساب الأشراف».
(24)
4. ابوالقاسم کوفی، در کتاب «الاستغاثة فی بِدَع الثلاثة».

بسیاری از محدثان و مورخان نیز این مطلب را از منابع یادشده نقل کرده‌اند. (25) این عده تأکید می‌کنند که سن شریف حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در آن هنگام 25 یا 28 سال بوده و هرگز شوی دیگری انتخاب نکرده بوده، زینب، رقیه وام کلثوم فرزندان «هاله» خواهر حضرت خدیجه بودند که تحت کفالت و مراقبت حضرت خدیجه به سر می‌برده‌اند.

مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محمد شیرازی نیز استظهار کرده‌اند که حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) دوشیزه بوده‌اند و به همه اشراف قریش پاسخ منفی داده بودند و دل درگرو جوان هاشمی، حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داشتند. (26)

ولی همه مورخان اتفاق‌نظر دارند که حضرت خدیجه زیباترین دوشیزه حجاز بود.

امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) که مظهر جمال الهی بود، خود را شبیه‌ترین اهل‌بیت به مادرش حضرت خدیجه می‌دانست.

از عبدالله محض پدرِ نفس زکیه پرسیده‌اند: چگونه است که دندان‌های امام صادق (علیه‌السلام) این‌قدر زیبا و برّاق است و درخشش ویژه‌ای دارد که همگان را به‌سوی خود جذب می‌کند؟

عبدالله محض گفت: نمی‌دانم، ولی می‌دانم که حضرت خدیجه نیز این‌گونه بود و حضرت زهرا نیز زیبایی و درخشندگی را از مادرش به ارث برده بود. (27)

 

نخستین بانوی مسلمان

پیش از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) پیرو آیین جد بزرگوارش حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و به‌اصطلاح از «حُنَفاء» بوده و در نخستین روزی که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به پیامبری مبعوث شدند، او تسلیم بودن خود را اعلام کرد، چنانکه در حدیث شریف آمده است:

نخستین کسانی که به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان آورده‌اند از مردان، علی (علیه‌السلام) و از بانوان، حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بوده‌اند. (28)

هنگامی‌که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در نخستین روز بعثت از غار حرا با رسالت عظیم پایین می‌آمدند، سرور بانوان قریش به استقبال آن حضرت شتافت و عرض کرد: این چه نوری است که در پیشانی شما می‌بینم؟ فرمودند: این نور نبوّت است. آنگاه ارکان اسلام را برای ایشان بیان نمودند و حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) عرضه داشتند: «آمنتُ و صدّقتُ و رضیتُ و سلّمتُ؛(29) من ایمان آوردم، پیامبری‌ات را باور کردم، آیین اسلام را پسندیدم و تسلیم شدم».

 

نخستین بانوی نمازگزار

حضرت خدیجه نخستین بانوی نمازگزار در اسلام است، سال‌ها شمار باورداران دین مقدس اسلام منحصر به حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) و حضرت علی (علیه‌السلام) بود، هر روز پنج بار پیامبر رحمت به مسجدالحرام شرفیاب می‌شدند، رو به کعبه می‌ایستادند، امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در سوی راست و حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در پشت سر می‌ایستادند. این سه انسان مسئول و متعهد، امت اسلامی را تشکیل می‌دادند و پرستش معبود را در کنار خانه توحید به نمایش می‌گذاشتند. (30)

 

نخستین بانوی معتقد به ولایت

امیرمؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) از شش‌سالگی در خانه پیامبر تحت مراقبت حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بودند و لذا خدیجه نسبت به آن حضرت، حق پرورش و مادری داشت، هنگامی‌که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مقام منیع ولایت را به حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بیان نمودند و از او خواستند که به ولایت امیرمؤمنان معتقد شود، حضرت خدیجه با صراحت تمام عرضه داشتند: من به ولایت علی (علیه‌السلام) ایمان آوردم و بیعت نمودم. (31)

مهرورزی حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) به حضرت علی (علیه‌السلام) در سطحی بود که در وصف امیرمؤمنان آورده‌اند: او برادر پیامبر، عزیزترین مردمان در نزد او و نور چشم خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) بود. (32)

 

نخستین بانویی که از میوه‌های بهشتی تناول کرد

حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) نخستین بانوی مسلمانی است که به دست مبارک پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از انگور بهشتی تناول نمود. (33)

 

تنها همسر

حضرت خدیجه تنها بانویی است که نسل طیب‌وطاهر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از او باقی ماند. او تنها بانوی شایسته‌ای است که خدا او را وِعاء و ظرف انوار درخشان امامت قرار داد. پیامبر رحمت، در مقام بیان شایستگی حضرت خدیجه به دخت گرامی حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) چنین فرمودند: دخترم! این مادرت خدیجه بود که خدای متعال او را وِعاء نور امامت قرار داد. (34)

تا حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در قید حیات بود، پیامبر اکرم با هیچ بانوی دیگری ازدواج نکردند. حضرت خدیجه سرچشمه کوثر جاری نبوت است که امروز بیش از 80 میلیون سید از نسل او در جهان وجود دارد که مظاهر خیر کثیر و مصادیق کوثر، عطیه حق‌تعالی به خیرالبشر، حضرت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشند. در واپسین لحظات زندگی حضرت خدیجه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او بشارت داد که در بهشت نیز او همسر آن حضرت خواهد بود. (35)

 

فرزانه قریش و ازدواج

حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) علاوه بر جمال، کمال، ثروت و شرافت نسب، از دانش، بینش، اصالت اندیشه، قدرت تصمیم‌گیری، دقت نظر، سلامت فکر، صلابت رأی، عقل وافر و اندیشه صائب برخوردار بود، از این رهگذر خواستگارهای فراوانی از سران بنی‌هاشم، سلاطین یمن و اشراف طائف، با اموال و امکانات فراوان درصدد ازدواج با آن قلّه شرف برآمدند، ولی او دست رد بر سینه همه آن‌ها زد و دل در گرو امین قریش داشت.

حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) علت گزینش امین قریش را این‌گونه بیان می‌کند:

«یابن‌عَمِّ إنّی رَغِبْتُ فیک لِقَرابَتِک مِنّی وَ شَرَفِک مِنْ قَوْمِک وَ أَمانَتِک عِنْدَهُمْ وَ صِدْقِ حَدیثِک وَ حُسْنِ خُلْقِک؛(36) ای پسرعمو! من دل در گرو تو دارم، زیرا: 1. تو خویشاوند من هستی؛ 2. تو از شرافت والا برخوردار می‌باشی؛ 3. تو به امانت در میان قوم خود مشهور هستی؛ 4. تو فردی راست گفتار می‌باشی؛ 5. تو از اخلاق نیکو برخوردار هستی».

حضرت خدیجه راز اصلی این گزینش را به صفیه چنین بیان کرد: «إنّی قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ مُؤَیدٌ مِنْ رَبِّ العالمین؛(37) من به طور قطع ویقین می‌دانم که او از سوی پروردگار عالمیان مورد تأیید می‌باشد».

وی همچنین از بانوی فرزانه‌ای به نام نفیسه بهره جست و به همراه او به محضر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شتافت و عرضه داشت: من دختری از تبار خویش برای شما در نظر گرفته‌ام. پیامبر پرسید: او کیست؟ حضرت خدیجه عرض کرد: «هی مَمْلوکتُک خَدیجةُ؛(38) او کنیز تو خدیجه است».

 

مراسم خواستگاری

در مراسم خواستگاری حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) خطبه‌ای در عظمت و شرافت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایراد کرد و خطاب به خویلد از دخترش حضرت خدیجه خواستگاری کرد و خویلد اختیار را به حضرت خدیجه داد و حضرت خدیجه از عمویش «عمروبن اسد» که بزرگ خاندان بود، رخصت طلبید و موافقت خود را اعلام کرد و اظهار داشت: مهریه‌اش نیز از مال خودش خواهد بود. آنگاه عمروبن اسد خطبه شیوایی ایراد کرد و در پایان فرمود: «زَوَّجْناها وَرضینا بِهِ؛ (39) ما خدیجه را به همسری پیامبر درآوردیم وبه این پیوند مقدس خوشوقتیم». آنگاه با کمال صراحت اعلام کرد: «مَنْ ذَا الَّذی فی النّاسِ مِثْلُ مُحَمَّدٍ؛ (40) کیست در میان مردمان که همانند محمد و همسنگ او باشد؟»

خویلد پدر خدیجه در مراسم عقد فرمود: ای معشر عرب! آسمان سایه نینداخته و زمین بر فراز خود حمل نکرده، کسی را که از محمد برتر باشد همه گواه باشید که من او را به دامادی خود برگزیدم و به این پیوند مقدس مفتخر هستم. (41)

آنگاه حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اموال، اغنام، احشام، عطریات و جامه‌های فراوان در اختیار حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) گذاشت تا ولیمه عروسی را بر عهده بگیرد. حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) سفره بسیار باشکوهی گسترد و سه روز تمام اهالی مکه و پیرامون آن را میهمان کرد. (42) و این نخستین ولیمه‌ای بود که از سوی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ترتیب داده شد. (43)

 

ثروت حضرت خدیجه

حضرت خدیجه سالیان دراز بزرگ‌ترین کاروان تجاری قریش را در اختیار داشت و ثروت کلانی از راه این تجارت گسترده به دست آورده بود، همه را در اختیار پیامبر قرار داد تا به‌دلخواه آن‌ها را هزینه کند.

علامه مامقانی گوید: به تواتر رسیده که آیین مقدس اسلام جز با شمشیر حضرت علی (علیه‌السلام) و ثروت حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) برپا نشد. (44)

 

درایت حضرت خدیجه

در اصالت رأی و صلابت اندیشه حضرت خدیجه همین بس که مورخان گفته‌اند: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در همه امور با حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) مشورت می‌کردند. (45)

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر مسلمان شدن قریش و رهایی آن‌ها از آتش قهر الهی بسیار علاقه‌مند بود، هنگامی‌که با عناد و لجاجت آن‌ها مواجه می‌شد، قلب شریفش پر از غم و اندوه می‌شد، چون به دودمان رسالت تشریف می‌برد و با حضرت خدیجه راز دل می‌گفت، حضرت خدیجه با سخنان حکیمانه و نگاه‌های آرامش‌بخش خود، دل شریف آن حضرت را تسکین می‌داد. (46)

در دوران سخت و مشقت‌بار محاصره اقتصادی آن حضرت در شِعب ابوطالب، ثروت فراوان حضرت خدیجه در شکستن حصر اقتصادی بسیار مؤثر بود. در این دوران، تبسم شادی‌آفرین آن بانوی نمونه، در زدودن آثار شکننده آن‌همه غم و اندوه سهم فراوان داشت. اگرچه همواره خدای منان با عنایات بیکران خود پشتیبان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود ولی چهره شاداب و نگاه‌های پرنشاط خدیجه او را برای روزگار سختی که در پیش رو داشت، مصمّم تر می‌نمود.

 

صدف کوثر

حضرت خدیجه برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دو پسر (قاسم و عبدالله) و یک دختر آورد؛ هردو پسرش در کودکی درگذشتند ولی دخترش کوثر جاری خلقت، مادر یازده امام نور، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌باشد.

همه سیره نویسان اتفاق‌نظر دارند که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تنها از همسرش خدیجه و ماریه صاحب فرزند شد. ماریه قبیطه برای آن حضرت، «ابراهیم» را آورد که در سه‌سالگی درگذشت.

 

چشم‌اندازی به سیرت حضرت خدیجه

پس از هنگامه بعثت نیز در تمام حوادث تلخ و شیرین در کنار او و شریک غم او بود، همواره نگران سلامتی او بود، غلامان و خدمتگزارانش را به جستجوی او می‌فرستاد و در مواردی شخصاً به جستجوی آن حضرت می‌پرداخت و در موارد خاصی آن حضرت را تا غار حرا همراهی می‌کرد. (47)

یک‌بار که با کوله باری از مواد خوراکی راه صعب‌العبور جبل النور را پیموده، بر فراز کوه صعود کرد، در غار حرا به محضر آن حضرت شرفیاب شده، از خستگی راه دم فروبسته، از سلامتی همسر گرامی‌اش خشنود و مسرور بود، پیک وحی نازل شده، از تلاش‌های بی‌دریغ او سپاس گفت.

ابولهب و همسرش ام‌جمیل خارهای بیابان را جمع کرده بر سر راه پیامبر می‌ریختند، حضرت خدیجه غلامانش را می‌فرستاد تا خارها را از مسیر آن حضرت گردآوری کرده به دور بریزند. (48)

در مدت سه سال که در شعب ابوطالب در محاصره اقتصادی بودند و اجازه دادوستد به آن‌ها داده نمی‌شد، اگر ثروت و دارایی حضرت خدیجه نبود، شاید همه آن‌ها از گرسنگی تلف می‌شدند.

او مواد خوراکی را به‌وسیله برادرزاده‌اش حکیم‌بن‌حزام به چندین برابر قیمت تهیه می‌کرد و با دشواری خاصی به شعب می‌رسانید تا سد جوع شود. (49)

 

غروب غمبار تنها غمگسار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

25 سال تمام حضرت خدیجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود، نگاه‌های جاذب و غم زدایش تنها مایه تسلّی پیامبر رحمت در محیط خانه بود ولی هزار افسوس که با ارتحال جان‌گدازش غم و اندوه فراوانی به وسعت دریاها و سنگینی کوه‌ها بر دل پیامبر فروریخت. این حادثه جان‌گداز و فاجعه توان‌فرسا، در دهم رمضان دهمین سال بعثت، سه سال پیش از هجرت اتفاق افتاد. (50)

در حجون دفن شد، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در قبر او وارد شد و به دست مبارک خود او را در قبر گذاشت. در آن هنگام هنوز نماز میت تشریع نشده بود. وفات حضرت خدیجه سه ماه بعد از وفات حضرت ابوطالب اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌شدت محزون شد. (51) فاصله این دو حادثه غمبار را از سه روز تا سه ماه گفته‌اند.

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن سال را «عام الحُزن»؛ سال غم و اندوه نام نهاد و درواقع یک سال اعلام عزای عمومی نمود. (52)

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همواره می‌فرمودند: تا هنگامی‌که ابوطالب و خدیجه زنده بودند، هرگز غم و اندوهی بر من مستولی نشد. (53) خاطرات تلخ و شیرین ایام زندگی مشترک خدیجه هرگز در بایگانی حافظه پیامبر کمرنگ نشد. او هرگز از خانه بیرون نمی‌رفت جز این‌که از خدیجه یاد می‌کرد و موجبات رشک و حسد همسران نوجوان فراهم می‌شد و گاهی با طوفان اعتراض آن‌ها مواجه می‌شد، ولی با قاطعیت از خدیجه حمایت می‌کرد و می‌فرمود: آری خدیجه این‌گونه بود و خدای متعال نسل مرا از او قرار داد. (54) هنگامی‌که گوسفندی در خانه پیامبر ذبح می‌شد، برای دوستان خدیجه از آن می‌فرستادند. (55)

 

وصیت‌های حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)

حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگی وصایایی به شرح زیر به پیامبر اکرم نمود:

1. برای او دعای خیر کند.
2. او را با دست خود در خاک قرار دهد.
3. پیش از دفن در قبر او وارد شود.
4. عبایی را که به هنگام نزول وحی بر دوش داشت، روی کفن او قرار دهد.
(56)

حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به‌وسیله حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) تقاضا کرد. (57) آنگاه پیک وحی فرود آمد و کفن بهشتی از سوی پروردگار از بهشت آورد.

ام‌ایمن و ام‌الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه را شستشو دادند و برای آخرین بار وداع کردند. (58)

پیامبر رحمت نخست با عبای خود او را کفن کرد، آنگاه کفن بهشتی را بر روی آن قرار داد. حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) ابراز نگرانی کرد، اسماء‌بنت‌عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به‌جای خدیجه نقش مادری ایفا کند. (59)

 

مزار منور حضرت خدیجه

پیکر منور و مطهر خدیجه طاهره (سلام‌الله‌علیها) در دامنه کوه (حجون) به خاک سپرده شد که بیش از 14 قرن است همه‌ساله پذیرای میلیون‌ها زائر است که در ایام حج و عمره به زیارت قبر مطهرش می‌شتابند و بسیاری از مراجع عالی‌قدر شیعه مانند مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محمد شیرازی قدس سره و آیت‌الله‌العظمی سید صادق شیرازی دام‌ظله به استحباب زیارت قبر شریفش فتوا داده‌اند. (60)

در طول قرون و اعصار گنبد و بارگاه باشکوهی بر فراز قبر شریفش بود که در سال 1344 هـ توسط ددمنشان وهابی با خاک یکسان گردید. پس از ارتحال حضرت خدیجه، زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها) پروانه‌وار دور شمع وجود پیامبر می‌گردید و می‌پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ (61) پیامبر اکرم با یادآوری جایگاه رفیع خدیجه در بهشت برین دختر گران‌مایه‌اش را تسلّی می‌داد. (62)

امیر بیان، پیشوای پروا پیشگان، مولای متقیان (علیه‌السلام) در سوگ حضرت خدیجه چکامه‌ای سروده و در آن، فضایل و مناقب آن بانوی گران‌مایه را برشمرده‌اند. (63)

 

تشریف‌فرمایی حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) به محشر

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تشریفات ورود حضرت خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) را به صحرای محشر چنین توصیف می‌نماید: هفتاد هزار فرشته درحالی‌که پرچم‌هایی منقّش و مزین با جمله «الله اکبر» را در دست دارند، به استقبال او می‌شتابند. (64)

 

پایان حسدها و کینه‌ها

حضرت خدیجه در طول زندگی محسود بود، او رفت و در جوار پروردگار مأوا گزید ولی حسد حاسدان با ارتحال او پایان نیافت.

حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها)، در مورد یکی از همسران پیامبر می‌گوید: هرگز اتفاق نیفتاد که مرا ببیند و به مادرم ناسزا نگوید.

از این رهگذر در احادیث فراوان آمده است که به هنگام ظهور حضرت بقیةالله ارواحنافداه، خدای منان او را زنده می‌سازد، حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر او حد قذف جاری می‌کند که به ماریه، مادر ابراهیم تهمت ناموسی زده بود و انتقام مادرش حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را از او می‌گیرد. (65)

در صحیح بخاری از یکی از همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده که گفت:

من هرگز به احدی از همسران پیامبر همانند خدیجه حسد نورزیدم، درحالی‌که هرگز او را ندیده بودم ازبس‌که پیامبر از او یاد می‌کرد. گاهی می‌گفتم: گویی به‌جز خدیجه هیچ زنی در این دنیا نبوده است؟!

وی می‌افزاید: روزی به‌شدت بر خدیجه حسد ورزیدم، به پیامبر گفتم: چقدر از خدیجه سخن خواهی گفت، مگر خدای متعال بهتر از او را به تو ارزانی نکرده است؟

فرمود: به خدا سوگند، خدای متعال بهتر از او را به من روزی نکرده، او به من ایمان آورد هنگامی‌که دیگران کفر ورزیدند، او همه ثروتش را در اختیار من نهاد، هنگامی‌که دیگران دریغ کردند، خدای منان از او برایم فرزند روزی کرد و از دیگران روزی نکرد. (66)

 

خانه حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)

پس از ارتحال خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) منزل مسکونی‌اش به‌عنوان یکی از مشاهد مشرفه، همه‌ساله مورد بازدید هزاران زائر مشتاق، الهام‌بخش حجاج بیت‌الله‌الحرام بود. ابن‌بطوطه جهانگرد نامی می‌نویسد: از مشاهد مشرفه در نزدیکی مسجدالحرام «قبّة الوحی» است و آن خانه ام‌المؤمنین خدیجه می‌باشد. (67)

شیخ انصاری قدس سره در مناسک حج خود می‌نویسد: در مکه معظمه مستحب است که حجاج خانه خدا به منزل حضرت خدیجه شرفیاب شوند. (68)

باکمال تأسف دست جنایت‌پیشه آل سعود این «قبّة الوحی» را نیز همانند دیگر آثار اسلامی تخریب و با خاک یکسان نموده است.

به امید روزی که فرزند برومندش ظهور کند و آن دست نیرومند الهی از آستین غیبت بیرون آید و حقوق ازدست‌رفته آل پیامبر را برگرداند و جایگاه رفیع خاندان وحی را برای همگان آشکار نماید، ان‌شاءالله.

 


[1]. ابن‌هشام، السیرة النوبیة، ج 2، ص 8.
[2]. همان.
[3]. سیلاوی، الانوار الساطعه، ص 10.
[4]. زیرا «قُصی» نیای چهارم و «لُؤی» نیای هشتم پبامبر می‌باشد.
[5]. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 1، ص 228.
[6]. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 279 ـ صحیح بخاری، ج 5، ص 112.
[7]. شیخ طوسی، الأمالی، ص 175، مجلس 6، ح 46.
[8]. صحیح بخاری، ج 5، ص 112 ـ گنجی، کفایة الطالب، ص 359.
[9]. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 18، ص 243 ـ اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 72.
[10]. ذهبی، سِیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 82 ـ ابن‌حجر، الاصابه، ج 4، ص 275.
[11]. ابن‌اثیر، اُسْد الغابه، ج 5، ص 537.
[12]. ابن‌عبد البرّ، الاستیعاب، ج 2، ص 720.
[13]. حاکم، مستدرک صحیحین، ج 2، ص 720.
[14]. بحرانی، العوالم، ج 11، ص 32.
[15]. محلاتی، ریاحین الشریعة، ج 2، ص 206.
[16]. ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج 1، ص 80.
[17]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 37، ص 63.
[18]. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص 20.
[19]. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 109.
[20]. ابن‌حجر، فتح الباری، ج 7، ص 134.
[21]. سهیلی، الروض الانف، ج 1، ص 215.
[22]. ر.ک: نجاح طائی، یار غار، ص 61 ـ همو، صاحب الغار، ص 79.
[23]. همو، سیرة الامام امیرالمؤمنین، ج 7، ص 173.
[24]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج 1، ص 98.
[25]. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 1، ص 160 ـ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 191 ـ ریاحین الشریعة، ج 2، ص 269.
[26]. سید محمد شیرازی، اُمّهات المؤمنین، ص 90.
[27]. طبری، دلائل الإمامة، ص 151.
[28]. شیخ طوسی، الأمالی، ص 259، مجلس 10، ح 467.
[29]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 18، ص 232.
[30]. نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص 45.
[31]. داستان تلقین فاطمه‌بنت‌اسد، گواه صدق این حقیقت است که از مردم عهد رسالت نیز پیرامون ولایت امیرمؤمنان پرس وجو می‌شود.
[32]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 144.
[33]. هیثمی، مجمع الزوائد، ج 9، ص 225.
[34]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 144.
[35]. یعقوبی، التاریخ، ج 2، ص 28 ـ طبرانی، المعجم الکبیر، ج 22، ص 376.
[36]. طبری، دلائل الإمامة، ص 77.
[37]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 57.
[38]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 16.
[39]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 59.
[40]. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 1، ص 41.
[41]. سید عبدالرزاق مقرم، وفاة الزهراء، ص 7.
[42]. شیخ طوسی، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 397.
[43]. عبد المنعم، ام‌المؤمنین خدیجة، ص 40.
[44]. سبط‌بن‌جوزی، تذکرة الخواص، ص 314.
[45]. مامقانی، تنقیح المقال، ج 3، ص 77.
[46]. قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج 3، ص 17.
[47]. ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج 1، ص 219.
[48]. عبد المنعم، ام‌المؤمنین خدیجة، ص 78.
[49]. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 235.
[50]. طبری، دلائل الإمامة، ص 8.
[51]. شبراوی، الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 128.
[52]. دُخَیل، ام البنین خدیجه، ص 12 ـ نمازی، مستدرک سفینة، ج 3، ص 31.
[53]. اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 16 ـ محدث قمی، کحل البصر، ص 55.
[54]. قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج 3، ص 17.
[55]. صحیح بخاری، ج 5، ص 39.
[56]. ابن‌حجر، الإصابة، ج 4، ص 275.
[57]. سیلاوی، الأنوار الساطعه، ص 375.
[58]. شرهانی، حیاة السیدة خدیجه، ص 282.
[59]. محلاتی، رباحین الشریعة، ج 2، ص 412.
[60]. آیت الله العظمی‌شیرازی، اُمّهات المعصومین، ص 95.
[61]. آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری، مهذّب الاحکام، ج 14، ص 400.
[62]. تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 354.
[63]. صحیح بخاری، ج 5، ص 112.
[64]. ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 170.
[65]. بحرانی، حلیة الابرار، (چاپ سنگی)، ج 2، ب 54.
[66]. ابن‌حجر، فتح الباری، ج 7، ص 137.
[67]. ذهبی، سِیر أعلام النبلاء، ج 2، ص 110.
[68]. سیلاوی، الأنوار الساطعه، ص 299 ـ شیخ انصاری، مناسک الحج، ص 127.

منبع: سرچشمه کوثر ام‌المؤمنین خدیجه کبری، استاد علی اکبر مهدی پور

اخبار مرتبط