زیر پا نهادن رسوم مذهبی
وقتی رضاخان به قدرت رسید، درصدد فریب مردم برآمد. او با پای پیاده همراه دستهجات عزاداری حرکت میکرد و در مجالس عزاداری و تکیهها حاضر میشد و خود را مقیّد به اصول مذهب نشان میداد؛ اما بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تلاش خود را در راه زیر پا نهادن رسوم مذهبی به کار بست. او در راه رسیدن به اهداف شوم و پلید خود، حتی حرم مطهر امام رضا (علیهالسلام) را به خاک و خون کشید و واقعه مسجد گوهرشاد، نمونه بارز و علنی دشمنی او با اسلام بود.
تغییر لباس دستور استعمارگران
رضاخان به دستور استعمارگران غربی و به کمک جریان وابسته روشنفکر، تمام توان خود را در تغییر لباس ملی به کار گرفت و بهعنوان لباس متحدالشکل، مردم را مجبور به تغییر لباس و کلاه نمود و از تمامی قدرت و ابزاری که در دست داشت، برای این مقصد استفاده کرد. او لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود. سفر رضاخان به ترکیه، یکی از توطئههای روشنفکران وابسته بود تا رضاخان تحت تأثیر قرار گیرد و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی ایران تلاش نماید.
پیشبینی مخالفت روحانیون
در زمان رضاخان، پیش از آنکه طرح تغییر لباس و بر سر گذاشتن کلاه شاپو به مرحله اجرا درآید، برای جلوگیری از مخالفت روحانیان، نخست دولت اعلام کرد به این دلیل که اشخاص غیرروحانی یا روحانی نمایان، نتوانند از پوشیدن لباس و عمامه سوءاستفاده کنند، باید اشخاصی که به این لباس ملبّس هستند، از دو نفر از مراجع گواهی بگیرند که آیا برای پوشیدن لباس روحانیت صلاحیت دارند، یا خیر و مجتهدان نیز شهادتنامه بدهند. سپس روحانیان گواهی را به وزارت معارف ببرند و اجازه پوشیدن لباس دریافت کنند. دولت بدین ترتیب، در مورد کسانی که معمّم بودند، سختگیریهایی نمود. پسازآن، افراد معمّم، یا در معابر رفتوآمد نمیکردند و در خانه میماندند و یا اگر در معابر رفتوآمد میکردند، گرفتار پلیس میشدند.
تأثیر اقتصادی تغییر لباس
تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب، این بود که زمینه استفاده از لباسها، لوازمآرایش و سایر فراوردههای ظاهرفریب سرمایهداری فراهم گردید؛ زیرا تا وقتیکه مرد و زن ایرانی لباس سنتی خود را میپوشیدند، طبعاً مناسب با آن زیورآلات مصرف میکردند و بیشتر لباسها و زیورآلات نیز در داخل کشور تولید میشد و محتاج محصولات غربی نبودند. این موضوع، برای سرمایهداری غرب غیرقابلتحمل بود. ازاینرو، با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آنها را وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند. بدین ترتیب، کمکم صنایع داخلی از قبیل کارگاههای نسّاجی پارچه و شال و نمدمالی و عبابافی و. چون نمیتوانستند با مدهای رنگارنگ پاریس و لندن و نیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایههای داخلی، بهجای تولید، مجبور به واردات شده و سرمایهداران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند.
باید صورتاً و سنتاً غربی شویم
رضاشاه بعد از مسافرت ترکیه، در اغلب اوقات، ضمن صحبت از پیشرفت سریع کشور ترکیه، از تغییر لباس مردان و رفع حجاب خانمها سخن میگفت و این مسئله را تشویق میکرد. او یک روز اوایل خرداد 1314، هیئت دولت را احضار کرد و گفت: «ما باید صورتاً و سنتاً غربی شویم و باید در قدم اول، کلاهها تبدیل به شاپو شود. پس فردا که افتتاح مجلس دوره دوازدهم است، همه باید با شاپو حاضر شوند و در مجالس باید کلاه را به عادت غربیها از سر بردارند و نیز باید شروع به رفع حجاب زنها نمود. شما وزرا و معاونان باید پیشقدم شوید».
جنبش شیراز، مقدمه قیام مشهد
چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، یعنی در یکی از شبهای جمعه ماه ذیالحجه سال 1353 ق، وزیر معارف مسافرتی به شیراز میکند و به مناسبتی، مجلس جشنی با حضور قشرهای مختلف مردم برپا میشود. پس از ایراد سخنرانیها و نمایش، در خاتمه، عدهای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان میشوند و ناگهان نقاب از چهره برمیگیرند و ارکستر آهنگ رقص مینوازد و دختران به پایکوبی میپردازند. در این هنگام، عدهای بهعنوان اعتراض ازآنجا خارج میشوند. روز بعد، این خبر مانند بمبی صدا میکند و عدهای از مردم در مسجد وکیل اجتماع مینمایند. سید حسامالدین فالی که از عالمان و روحانیان بانفوذ شیراز بود، به منبر میرود و اینگونه اعمال را تقبیح و محکوم میکند. خبر جنبش شیراز و تعطیل بازار به تهران میرسد، بهناچار دستور گرفتاری سید حسامالدین صادر میشود و او را زندانی میکنند.
تغییر لباس، مقدمه کشف حجاب
خبر گرفتاری حسامالدین فالی از روحانیان شیراز به حوزه علمیه قم، مشهد و تبریز میرسد. در تبریز دو مرجع بزرگوار، یکی آیتالله سید ابوالحسن انگجی و دیگری آیتالله آقا میرزا صادق، درباره تغییر لباس و کلاه شاپو اعتراض میکنند. از تهران دستور تعقیب داده میشود که آن دو نفر توقیف و به سمنان تبعید میگردند. در مشهد هم که دستور تغییر لباس، به همراه خبر جشن شیراز و گرفتاری فالی و تبعید دو نفر از عالمان تبریز، غوغایی برپا میکند و مراجع روحانی را سخت ناراحت نموده، جلساتی برای بحث و گفتوگو درباره این مسائل تشکیل میگردد. در این جلسات، مسئله تغییر لباس مطرح میشود و علما اظهار عقیده میکنند که دنباله تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید با شدت از آن جلوگیری نمود.
تغییر لباس پیامد تغییر فرهنگ
تغییر لباس، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمیتواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس آنان را به تن نمیکند.
درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود را به گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه به شمار میآید. لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست؛ پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده و با آن اعلام میکند که از کدام فرهنگ پیروی میکند. هم چنانکه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز میکند، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزشها و بینشها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد.
گردهمایی مردم در مسجد گوهرشاد
مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنرانی بر ضد لباس بیگانه و اسلام زدایی شده بود. با بازداشت برخی از عالمان مبارز، اجتماعات وسیعتر گردیده و لحن سخنرانان آتشینتر و شعار مردم تندتر شده بود. از مرکز به شهربانی مشهد دستور داده شد که واعظان معروف شهر را دستگیر کنند؛ اما گردهمایی فزاینده مردم در مسجد گوهرشاد برای شنیدن سخنان واعظان و روحانیان، بیشتر شد. علما و مجتهدان در منزل یکی از مراجع اجتماع کرده و تصمیم گرفتند که تلگرافی به شاه مخابره و او را از اقدامات ضد دینیاش منصرف سازند. این تلگراف به امضای هشت تن از علمای متعهد ارسال گردید. سپس خطبای معروف و مشهور چون شیخ مهدی واعظ خراسانی، شیخ عباس علی محقق و شیخ بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر رفتند و مردم را بیشازپیش آگاه ساختند.
حمله به مسجد گوهرشاد
صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بیمحابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یکصد نفر کشته و زخمی شدند؛ اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پسازاین هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و... بهطرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحبالزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی داده میشد و مسجد یکپارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فراگرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمهشب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسلهای سنگین را بر بامهای مشرفبه مسجد کار گذاشتند.
حیله اسدی، نائب التولیه آستان قدس رضوی
قزّاقان و نیروهای شهربانی و آگاهی که در اطراف مسجد و نقاط حساس شهر مشهد مستقر شده بودند، شایع کردند که برای حفاظت از بانکها آمدهاند. اسدی، نایب التولیه رضاشاه، از نقشه کشتار مطلع شد و چون میدانست که مجتهدان هم در مسجد هستند، درصدد برآمد که آنها را ازآنجا خارج کند. ازاینرو، بهدروغ پیغام فرستاد که تلگراف شما را اعلیحضرت همایونی پاسخ گفته، تشریف بیاورید برای مذاکره و با این حیله مجتهدان را از کشیکخانه به مسجد دارالتولیه کشاند. او میدانست اگر مجتهدان و عالمان طراز اول در این حمله و یورش کشته شوند، خراسان یکپارچه آتش خواهد شد و این آتش، گسترش خواهد یافت و دیگر بههیچروی نمیتوان از آن جلوگیری کرد. پس با این حیله علما را از مسجد خارج ساخت.
فتح مسجد گوهرشاد
پاسی از نیمههای شب دوازدهم ربیعالثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسلهای قزّاقان، حرم مطهر امام رضا (علیهالسلام) را به لرزه انداخت و سربازان شاه، به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد. عدهای از مأموران مخفی رژیم، پیشتر وارد مسجد شده بودند و قرار بود آنها از داخل وارد عمل شده و راه را برای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار کنند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست، پا به درون خانه خدا گذاشتند و همه مسجدیان را از دم تیغ گذراندند.
توقیف علما و روحانیان
از روز یکشنبه 22 تیر، دولت به توقیف و بازداشت علما و روحانیان مشهد اقدام نمود وعدهای از علما را توقیف کرد و عدهای از آنها هم مخفی شدند. ازجمله توقیفشدگان، آیتالله سید یونس اردبیلی و آقازاده، فرزند آخوند ملا محمدکاظم بودند. بیش از سی نفر از عالمان و واعظان را دستگیر کردند و شهر تقریباً حالت حکومتنظامی به خود گرفته و ورود و خروج اشخاص به شهر، مستلزم داشتن جواز بود. مأموران برای دستگیری شیخ بهلول جایزه تعیین کرده بودند. پس از رفع غائله، اداره شهربانی برای پیدا کردن عاملان واقعه دستبهکار شد و عدهای تحت بازجویی قرار گرفتند و درنتیجه، اسدی، نائب التولیه آستان قدس هم که یکی از محرکان معرفی شد، بلافاصله دستگیر شد و تحت محاکمه قرار گرفت و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم گردید.
اهانت به آستان قدس رضوی
کشتار دستهجمعی مردم مشهد و دستگیری و محاکمه عدهای از علما و محکوم کردن جمعی در دادگاههای نظامی و صدور مجازاتهای سنگین و حکم اعدام برای عدهای، رفتهرفته در کشور موجب گفتوگوها و ابراز نارضایتیهایی گردید و مردم در مورد دیانت رضاخان دچار تردید شدند؛ زیرا مردم آنچه در صحن حضرت رضا دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کرده و اینهمه قساوت و خونریزی را تقبیح میکردند؛ چراکه نظامیان، حرمت آستان قدس رضوی را رعایت نکرده و در این مکان مقدس، خون هزاران بیگناه را بر زمین ریخته بودند.
سخن رهبر کبیر انقلاب
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (رحمهالله) در خصوص تغییر لباس و کلاه چنین بیان داشتند: «... آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور میدانند، با آنها حرفی نداریم که آنها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیده اند... . آن روز که کلاه پهلوی سر آنها گذاشتند، همه میگفتند: مملکت باید شعار ملی داشته باشد، استقلال در پوشش دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد، کلاه لگنی [شاپو] گذاشتند سر آنها، یک دفعه حرفها عوض شد. گفتند: ما با اجانب مراوده داریم. باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم. مملکتی که با کلاه عظمت برای خود درست میکند یا برایش درست میکنند، هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم میبرند».
قیام مسجد گوهرشاد، نقطه اوج مبارزات
قیام مسجد گوهرشاد و کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع بسیاری از آنها، نقطه اوج مبارزههای بر ضد رضاخان بود و از آن واقعه جانگداز تا سقوط پهلوی اول و دوم، این مبارزه هم چنان ادامه داشت تا اینکه خداوند متعال، پاداش این مبارزات و ازجانگذشتگیها را، پیروزی انقلاب اسلامی که از بزرگترین انقلابهای تاریخ است، قرارداد و این ملت را به نعمت استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی آراسته و مفتخر ساخت و عظمت اسلام را زنده نمود و آن را مقدمهای برای ظهور و قیام شمشیر انتقامگیری و عدالت فراگیر و نابودی بتهای گسترده عالمگیر، حضرت مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) قرار داد.
منبع: سایت حوزه