طواف دل
  • 1532
  • 192 مرتبه
خلاصه‌ای از زندگی‌نامه حضرت اباالفضل‌العباس (علیه‌السلام)

خلاصه‌ای از زندگی‌نامه حضرت اباالفضل‌العباس (علیه‌السلام)

1398/12/01 02:36:25 ب.ظ

خاندان حضرت عباس (علیه‌السلام):

در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (علیه‌السلام) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامی‌اش فاطمه، دخت حزام‌بن‌خالدبن‌ربیعه‌بن‌عامر کلبی و کنیه‌اش (ام‌البنین) بود.

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بود که امیرالمؤمنین از برادرش عقیل که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام‌البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام‌های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.

عباس (علیه‌السلام) از برادران دیگرش بزرگ‌تر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (علیه‌السلام) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.

ارادت قلبی ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) به خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن‌قدر بود که امام حسین (علیه‌السلام) را از فرزندان خود بیشتر دوست می‌داشت؛ به‌طوری‌که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (علیه‌السلام) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به او داده شد، فرمود رگ‌های قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (علیه‌السلام).

 

دوران کودکی حضرت ابوالفضل‌العباس (علیه‌السلام):

در روزهای کودکی عباس، پدر گران‌قدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانی‌اش بر وی تأثیر می‌نهاد. او از دانش و بینش علی (علیه‌السلام) بهره می‌برد. حضرت درباره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به‌سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا می‌گیرد، از من معارف فراگرفت.

در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام (علیه‌السلام) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خودداری کرد و گفت: شرم می‌کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده‌ام، دو بگویم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده‌ای پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلندقامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی (علیه‌السلام) با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره می‌کرد، با لبخندی رضایت‌آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری می‌کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه می‌پرسید، می‌فرمود: دستان عباس در راه یاری حسین (علیه‌السلام) قطع خواهد شد.

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر می‌داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به‌سان عمویش جعفربن‌ابی‌طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدری گاه علی (علیه‌السلام) را بر آن می‌داشت تا پاره پیکرش را ببوسد، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. ازاین‌رو لحظه‌ای عباس را از خود دور نمی‌ساخت. فرزند پاک‌دل علی (علیه‌السلام) در مدت 14 سال و چهل‌وهفت روز که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.

در ایام دشوار خلافت، لحظه‌ای از وی جدا نشد و آنگاه‌که در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، باآنکه حدود دوازده سال داشت، حماسه‌ای جاوید آفرید.

 

مقام علمی حضرت عباس (علیه‌السلام):

حضرت عباس (علیه‌السلام) در خانه‌ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند.

لذا از خاندان عصمت (علیه‌السلام) در مورد حضرت عباس (علیه‌السلام) نقل شده است که فرموده‌اند: زق العلم زقا، یعنی همان‌طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می‌دهد، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (علیه‌السلام) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، باتقوا و پاک بود.

 

مقام حضرت عباس (علیه‌السلام) نزد ائمه (علیهم‌السلام):

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (علیه‌السلام) را از دیدگاه امامان معصوم (علیهم‌السلام) دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (علیه‌السلام) توجه کنیم.

در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (علیه‌السلام) حاضر شد و در رأس آن‌ها عمربن‌سعد شروع به دادوفریاد کرد، امام حسین (علیه‌السلام) به حضرت عباس (علیه‌السلام) فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سؤال کن که به چه منظور آمده‌اند و چه می‌خواهند.

در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می‌فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (علیه‌السلام) دارد، زیرا امام معصوم العیاذبالله سخنی بی‌مورد و گزاف نمی‌گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به‌عنوان نماینده خود عباس (علیه‌السلام) را به اردوی دشمن می‌فرستد.

روز عاشورا هنگامی‌که حضرت عباس (علیه‌السلام) از اسب بر روی زمین افتاد، امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: (الان انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره‌ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (علیه‌السلام) و نقش او در پشتیبانی از امام حسین (علیه‌السلام) است.

امام زمان (علیه‌السلام)، در قسمتی از زیارت‌نامه‌ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (علیه‌السلام) را چنین مورد خطاب قرار می‌دهند: السلام علی ابی‌الفضل‌العباس‌بن‌امیرالمؤمنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له، الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزیدبن‌الرقاد الجهنی و حکیم‌بن‌طفیل الطائی.

امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) به عبیدالله‌بن‌عباس‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود: هیچ روزی بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخت‌تر از روز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه‌بن‌عبدالمطلب کشته شد و بعدازآن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسرعموی پیامبر جعفربن‌ابی‌طالب کشته شد سپس امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (علیه‌السلام) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (علیه‌السلام) ایستادند و می‌پنداشتند که از امت اسلام هستند و هر یک از آن‌ها می‌خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (علیه‌السلام) به نزد پروردگار می‌انداخت و ایشان را موعظه می‌فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم و جور و دشمنی به شهادت رساندند.

آنگاه امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (علیه‌السلام) را رحمت کند که به‌حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان‌طور که به جعفربن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (علیه‌السلام) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می‌خورند.

 

ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (علیه‌السلام):

با توجه به روایاتی که درشان حضرت عباس (علیه‌السلام) از ائمه (علیهم‌السلام) رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به‌روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می‌شود. حضرت عباس (علیه‌السلام) فرزند کسی است که آیه «و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله» (بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و ازخودگذشتگی بودند و سوره هل آتی، درشان ایثار ایشان نازل شده است.

فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ به‌طوری‌که امیرمؤمنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می‌داند.

در جایی دیگر، علی (علیه‌السلام) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می‌نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و ازخودگذشتگی می‌داند.

علی (علیه‌السلام) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می‌فرماید: بدان که برترین مؤمنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مؤمنان برتر باشد.

حال در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس را از سایر شهیدان متمایز می‌سازد؟

جواب این است که معرفت حضرت عباس (علیه‌السلام) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کامل‌تر بود. بر اساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل‌بیت (علیه‌السلام) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می‌سازد و ارزش اعمال را متفاوت می‌کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که فرمود: (ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) شاید ناظر به این معنا باشد.

در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورت‌های گوناگون و متفاوت نقل شده، به این دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می‌شود. به‌عنوان‌مثال، ثواب زیارت امام رضا (علیه‌السلام) در روایت‌های معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.

آری حضرت عباس (علیه‌السلام) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.

 

القاب تابناک حضرت ابوالفضل‌العباس (علیه‌السلام)

1. قمربنی‌هاشم

بهره‌مندی بسیار عباس از جمال و جلال و سیمای سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانی، زمینه‌ساز این لقب است.

 

2. باب‌الحوائج

کریمی از دودمان کریمان که چون حاجتمندی سوی او روی کند، خواسته‌هایش را برآورده می‌سازد.


3. طیار

بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس (علیه‌السلام) در فضای عالم قدس و بهشت جاودان است.


4. الشهید

شهادت که نشان نمایان ابوالفضل (علیه‌السلام) است و در چهره حیات او درخشندگی بسیار دارد، زمینه‌ساز این لقب است.


5. سقا

دلاوری عباس در صحنه‌های حیرت‌آور آب‌رسانی به تشنگان، سبب این لقب شد.


6. عبد صالح

لقبی که حضرت صادق (علیه‌السلام) در زیارت عموی گران‌قدرش بدان اشاره دارد: السلام علیک ایها العبد الصالح؛ سلام بر تو، ای بنده صالح خدا.


7. سپه‌سالار

صاحب لواء یا سپه‌سالار لقب بزرگ‌ترین شخصیت نظامی است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.


8. پرچم‌دار و علمدار

یادآور دلاوری و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمداری عباس (علیه‌السلام) این لقب را برایش به ارمغان آورد.

 

9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به‌حساب خدا گذارنده تلاش‌ها)، مواسی (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگری مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقب‌های ابوالفضل است.

 

عباس‌بن‌علی (علیه‌السلام)

فرزند امیرالمؤمنین، برادر سیدالشهدا، فرمانده و پرچم‌دار سپاه امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا. عباس در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند است. (1) مادرش «فاطمه کلابیه» بود که بعدها با کنیه «ام‌البنین» شهرت یافت. علی (علیه‌السلام) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام‌البنین ازدواج کرد. عباس، ثمره این ازدواج بود. ولادتش را در (2) شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته‌اند و بزرگ‌ترین فرزند ام‌البنین بود و این چهار فرزند رشید، همه در کربلا در رکاب امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند. وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، عباس چهارده‌ساله بود و در کربلا 34 سال داشت. کنیه‌اش «ابوالفضل» و «ابو فاضل» بود و از معروف‌ترین لقب‌هایش، قمر بنی‌هاشم، سقاء، صاحب لوای الحسین، علمدار، ابو‌القربه، عبد صالح، باب الحوائج و... است.

عباس با لبابه، دختر عبیدالله‌بن‌عباس (پسرعموی پدرش) ازدواج کرد و از این ازدواج، دو پسر به نام‌های عبیدالله و فضل یافت. بعضی دو پسر دیگر برای او به نام‌های محمد و قاسم ذکر کرده‌اند.

آن حضرت، قامتی رشید، چهره‌ای زیبا و شجاعتی کم‌نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را «قمر بنی هاشم» می‌گفتند. در حادثه کربلا، سمت پرچم‌داری سپاه حسین (علیه‌السلام) و سقایی خیمه‌های اطفال و اهل‌بیت امام را داشت و در رکاب برادر، غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمه‌ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (علیه‌السلام) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند (3).

روز عاشورا، سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند. وقتی علمدار کربلا از امام حسین (علیه‌السلام) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست که برای کودکان تشنه و خیمه‌های بی‌آب، آب تهیه کند. ابوالفضل (علیه‌السلام) به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه‌ها با سپاه دشمن که فرات را در محاصره داشتند درگیر شد و دست‌هایش قطع گردید و به شهادت رسید. البته پیش از آن نیز چندین نوبت. هم رکاب با سیدالشهدا به میدان رفته و با سپاه یزید جنگیده بود. عباس، مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود. وقتی وارد فرات شد، باآنکه تشنه بود، اما به خاطر تشنگی برادرش حسین (علیه‌السلام) آب نخورد و خطاب به خویش چنین گفت:

یا نفس من بعد الحسین هونی
و بعده لا کنتان تکونی

هذا الحسین وارد المنون
و تشربین بارد المعین

تالله ما هذا فعال دینی
 
و سوگند یاد کرد که آب ننوشد.
(4) وقتی دست راستش قطع شد، این رجز را می‌خواند:

و الله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابداً عن دینی

و عن امام صادق الیقین
نجل النبی الطاهر الأمین

 
و چون دست چپش قطع شد، چنین گفت:

یا نفس لا تخشی من الکفار
و ابشری برحمة الجبار

مع النبی السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یساری

فاصلهم یا رب حر النار

شهادت عباس، برای امام حسین بسیار ناگوار و شکننده بود. جمله پرسوز امام، وقتی‌که به بالین عباس رسید، این بود: «الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی». (5) و پیکرش، کنار «نهر علقمه» ماند و سیدالشهدا به‌سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل‌بیت خبر داد. هنگام دفن شهدای کربلا نیز، در همان محل دفن شد. ازاین‌رو امروز حرم اباالفضل (علیه‌السلام) با حرم سیدالشهدا فاصله دارد.

مقام والای عباس‌بن‌علی (علیه‌السلام) بسیار است. تعابیر بلندی که در زیارت‌نامه اوست، گویای آن است. این زیارت که از قول حضرت صادق (علیه‌السلام) روایت شده، ازجمله چنین دارد:

«السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین ... اشهد الله آنک مضیت علی ما مضی به البدریون و المجاهدون فی سبیل الله المناصحون فی جهاد اعدائه المبالغون فی نصرة اولیائه الذابون عن أحبائه...»(6) که تأیید و تأکیدی بر مقام عبودیت و صلاح و طاعت او و نیز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و یاوران اولیاء خدا و مدافعان از دوستان خداست. امام سجاد (علیه‌السلام) نیز سیمای درخشان عباس‌بن‌علی را این‌گونه ترسیم فرموده است: «رحم الله عمی العباس فلقد آثر و ابلی و فدا اخاه بنفسه حتی قطعت یداه فابدله الله عز و جل بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فی الجنة کما جعل جعفر‌بن‌ابی طالب.و ان للعباس عند الله تبارک و تعالی منزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة»(7)؛ که در آن نیز مقام ایثار، گذشت، فداکاری، جانبازی، قطع شدن دستانش و یافتن بال پرواز در بهشت، هم بال با جعفر طیار و فرشتگان مطرح است و اینکه: عمویم عباس، نزد خدای متعال، مقامی دارد که روز قیامت، همه شهیدان به آن غبطه می‌خورند و رشک می‌برند.

عباس یعنی تا شهــــــادت یکه‌تازی
عبـــــــاس یعنی عشق، یعنی پاک‌بازی

عباس یعنی با شهیـــــدان هم‌نوازی
عبـــــــاس یعنی یک نیستان تک‌نوازی

عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشـق
یعنی مسیر سبز پرپیچ‌وخم عشــق

جوشیدن بحـــر وفا، معنای عبــــاس
لب‌تشنه رفتن تا خدا، معنای عباس
(8)
 
در زیارت ناحیه مقدسه نیز از زبان حضرت مهدی (علیه‌السلام) به او این‌گونه سلام داده شده است: «السلام علی ابی الفضل‌العباس‌بن‌امیرالمؤمنین، المواسی اخاه بنفسه، الآخذ لغده من امسه، الفادی له، الواقی الساعی الیه بمائه، المقطوعة یداه...»
(9).

کربلا کعبه عشـق است و من اندر احرام
شد در این قبلــه عشاق، دو تا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشـــم من داد از آن آب روان تصـــویرم

باید این دیده و این دست دهم قربانــــی
تا که تکمیل شود حج من و تقدیرم
(10)

 

پی‌نوشت‌ها

1 ـ لغت‌نامه دهخدا.
2 ـ الیوم نامت اعین بک لم تنم و تسهدت اخری فعز منامها
3 ـ بحارالانوار، ج 45، ص.41
4 ـ معالی السبطین، ج 1، ص 446. مقتل خوارزمی، ج 2، ص.30
5 ـ مفاتیح‌الجنان، ص.435
6 ـ سفینة البحار، ج 2، ص.155
7 ـ خلیل شفیعی.
8 ـ بحارالانوار، ج 45، ص.66
9 ـ ای اشک‌ها بریزید، حسان، ص 210. درباره زندگی عباس‌بن‌علی (علیه‌السلام). ر.ک: «العباس‌بن‌علی»، باقر شریف القرشی،214 صفحه، دار الکتاب الاسلامی.
10 ـ انصار الحسین، ص 105، تنقیح المقال، مامقانی، ج 2، ص.133

منبع: سایت شهید آوینی

اخبار مرتبط