خصوصیات فردی آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله)
شیخ صدوق در معانی الاخبار از حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) روایت کرده است که: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در چشم هر بیننده باعظمت و موقر بود، روی نیکویش چون ماه تابان درخشنده، قامتش متوسط، سری بزرگ و متناسب، مویی پیچیده، صورتی سفید و نورانی، پیشانی پهن و فراخ، ابروانی کمانی و کشیده، محاسن پرپشت، گونههای برجسته، دهان کوچک و متناسب، دندانها چون مروارید سفید و منظم، گردن نقرهفام، اعضا و جوارح متناسب و دستوپا کشیده بود. قدمها را از زمین آهسته بلند میکرد و بهآرامی بر زمین میگذاشت. چشمهای مبارکش به زمین بیشتر متوجه بود و به کسی خیره نمیشد. هر کس را میدید به سلام ابتدا میکرد.
سخن گفتن آن حضرت متفکرانه به نظر میرسید و اکثر اوقات ساکت بود. جز در مواقع ضرورت آغاز سخن نمیکرد. هنگام تکلم بهآرامی لب به سخن باز میکرد. کلامش کوتاه، جامع و بدون تفصیل زیاد بود. خلقش نیکو بود. به کسی جفا نمیکرد و کسی را حقیر نمیشمرد. نعمت الهی در نظرش بزرگ بود و هیچ نعمتی هرچند کوچک را مذمت نمیکرد بلکه همواره تعریف مینمود. دنیا و ناملایمات آن هرگز او را به خشم نمیآورد ولی چون حقی را پایمال شده میدید از خشم کسی او را نمیشناخت تا آنکه حق را یاری کند. بیشتر، خنده آن حضرت تبسم بود و به صدای بلند نمیخندید. هنگام تبسم دندانهای مبارکش همچون دانههای مروارید میدرخشید.
رفتار آن حضرت با دوستان
امام حسین (علیهالسلام) فرمود از پدرم رفتار آن حضرت را با دوستان و همنشینان سؤال کردم فرمود:
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همیشه خوشرو و خوشخو و نرم بود و خشن و درشتخو و فحاش و عیبجو نبود. کسی را زیاد مدح نمیکرد و از چیزی که به آن میل و رغبت نداشت غفلت میورزید. بهطوریکه مردم از او ناامید نمیشدند. همواره خود را از سه چیز دور میداشت: جدال، پرحرفی، گفتن مطالب بیفایده؛ و نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز میکرد: هرگز کسی را سرزنش نمیکرد و عیب نمیگرفت، عیب مردم را جستجو نمیکرد و سخن نمیگفت مگر در جایی که امید صواب در آن داشت. هنگام تکلم چنان حاضران را تحت تأثیر قرار میداد و جذب میکرد که از هیچکس نفس شنیده نمیشد و چون سکوت میکرد آنان سخن میگفتند. دوستان در حضور آن حضرت با یکدیگر روی مطلبی نزاع نمیکردند. اگر کسی در محضر پیامبر صحبت میکرد همه ساکت میشدند تا سخنش پایان یابد و صحبتشان در محضر پیامبر بهنوبت بود. از هر چه اهل مجلس میخندیدند ایشان نیز میخندید و آنگاهکه از چیزی تعجب میکردند ایشان نیز متعجب میشد و در مجلس همچون یکی از اصحاب بود.
بر اسائه ادب و بدرفتاری شخصی غریب در پرسش و گفتار صبر میکرد و موقعی که اصحاب درصدد جلب شخص مزاحم برمیآمدند، میفرمود وقتی حاجتمندان را دیدید به آنان کمک کنید و درصدد رفع حاجت آنها برآیید. هرگز ثنای کسی را نمیپذیرفت مگر آنکه ثنایش برای تشکر از آن حضرت باشد. هرگز کلام کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه کلامش از حد مشروع تجاوز نماید؛ که در آن صورت با گفتن و نهی کردن و یا برخاستن کلام او را قطع مینمود.
خواب آن حضرت
مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق گوید: زیرانداز رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) یک عبا و متکایش یک پوست که داخل آن از لیف خرما پر شده بود و آن حضرت گاهی روی حصیر میخوابید و جز آن حصیر زیراندازی نداشت.
حضرت امام باقر (علیهالسلام) فرمودهاند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هیچگاه از خواب برنخاستند مگر آنکه بر زمین میافتادند و برای خدا سجده میکردند.
در کتاب خصال از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است که بیداری آخر شب (نزدیک اذان صبح) باعث تندرستی و نیز خرسندی پروردگار است و باعث میشود انسان در معرض رحمت حق قرار گیرد. علاوه بر آنکه تمسک به شیوه پیامبران است.
از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هنگام خوابیدن آیة الکرسی را میخواندند و سپس میفرمودند خدایا ایمانم را به تو سپردم و نسبت به طاغوت کافر هستم. بارالها در خوابوبیداری مرا حفظ فرما.
در کتاب فلاح السّائل از امام هادی (علیهالسلام) روایت شده است که ما اهلبیت هنگام خوابیدن ده کار انجام میدهیم:
طهارت داشتن، صورت را بر کف دست راست نهادن، سیوسه مرتبه سبحانالله گفتن، سیوسه مرتبه الحمدالله گفتن، سیوچهار مرتبه اللهاکبر گفتن، صورت را روبهقبله نمودن، سوره الحمد را خواندن، آیة الکرسی را خواندن، آیه شهدالله انه لا اله الا هو را تا آخر خواندن و هر کس به آنها عمل کند بهره کافی خود را از شب گرفته است.
در کتاب تهذیب از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است که فرمود: بر شما باد که نماز شب را هرگز ترک نکنید زیرا که سنت پیامبران است.
منبع: درسهایی از زندگی پیامبر نور و رحمت، آیتالله مهدی حائری تهرانی