اسم من عنکبوت است. من از خانوادهٔ حشرات هستم. در زبان فارسی به من کارتن، کار تنه، کار تنک، جولاه، شیر مگس هم میگویند.
ما عنکبوتها 34 هزار نوع داریم. روش زندگی من فردی است. ما عنکبوتها غالباً با یکدیگر دشمنی داریم. عنکبوتهای ماده از نر بزرگتر هستند. بدن من دارای دو قسمت است و پنج جفت پا دارم. در انتهای پاهای من یک جفت قلاب خاردار و کشسان وجود دارد که به سطح گیاهان میچسبد و راه رفتن من را بر روی این سطوح آسان میکند.
همهٔ ما در بدنمان غدد سمی داریم؛ امّا تنها تعداد کمی از ما دارای اهمیت بهداشتی درمانی هستیم. از خصوصیات دیگر من بافتن تارهای چسبنده است که باعث به دام افتادن حشرات میشود و من از آنها تغذیه میکنم. جنس تارهای من از پروتئین است و بهگونهای طراحی شده است که میتوان آن را سی الی پنجاهدرصد طول اولیهاش (بدون اینکه پاره شود) کشید. بهطور تقریبی قطر یک تارعنکبوت یکدهم قطر تار موی انسان است. گونههای مختلف ما عنکبوتها، انواع مختلفی از تار را تولید میکنند.
بعضی از ما قادر هستیم بهوسیلهٔ غدّههای مختلفی که برای تولید تار داریم هفت نوع تار تولید کنیم که هرکدام از آنها کاربرد خاصی دارند.
پاهای من ویژگیهایی دارند که باعث میشود خیلی سریع خودش را از تار چسبنده جدا کند و به آن نچسبد.
امروزه به تقلید از تارهای من، نخهایی ساخته میشود که در پزشکی، ماهی گیری و ساخت لباسهای ضدگلوله مورداستفاده قرار میگیرد.
در سوره عنکبوت آیه 41 دو بار اسم من آورده شده است که در این آیه میخوانیم: «داستان کسانی که غیر از خدا دوستانی اختیار کردهاند، همچون عنکبوت است که با آب دهان خود خانه ای برای خویش ساخته و در حقیقت اگر میدانستند، سستترین خانهها همان خانهٔ عنکبوت است». در تاریخ نقل شده است زمانی که دشمنان پیامبر (صلیاللهعلیهواله) ایشان را تعقیب میکردند، پیامبر (صلیاللهعلیهواله) به درون غاری پناه برد. یکی نیز همراه پیامبر (صلیاللهعلیهواله) بود. صدای دشمنان لحظهبهلحظه نزدیکتر میشد. همراه پیامبر (صلیاللهعلیهواله) رو به حضرت کرد و گفت: «ما دو نفر هستیم؛ ولی تعداد آنها زیاد است. بدون شک آنها ما را خواهند کُشت.» ولی حضرت محمد (صلیاللهعلیهواله) که تا آن زمان آرامش و سکوت خود را حفظ کرده بودند، فرمودند: «اشتباه می کنی، ما دو نفر نیستیم؛ بلکه سه نفریم، خداوند نیز با ماست.» در آن لحظه معجزههای رخ داد و یکی از ما عنکبوتها که بزرگ بود با تنیدن تار خود، دهانه غار را مسدود کرد. سپاه دشمن با دیدن تارعنکبوت تصور کردند کسی وارد غار نشده است و برای اینکه فرصت را از دست ندهند، به تعقیب خود ادامه دادند و فوراً آنجا را ترک کردند. در آن روز توکّل حضرت محمد (صلیاللهعلیهواله) جانشان را نجات داد؛ زیرا زمانی که دل توکل کند، خداوند دستبهکار میشود. «و من یتوکل علی الله فهو حسبه».
منبع: مجله بشارت