شخصی وارد مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهواله) شد و به پیامبر (صلیاللهعلیهواله) عرض کرد: «ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز!» پیامبر او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره؛ (زلزال/ 7و8) پس هر کس ذرهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند و هر کس ذرهای کار بد کرده آن را میبیند»
آن شخص اندکی به فکر فرورفت سپس به خواننده آیه گفت: «آیا این جمله، وحی است؟» او در جواب گفت: «آری!» آن شخص گفت: «من درس خود را از همین آیه آموختم.»
یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است.
سپس آن صحابی به حضور رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود. پیامبر فرمود: «دَعَوُه فانه فَقِهَ؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت.» (گنجینه معارف/ ص 22)
منبع: خدا همهجا هست، ناصر خاکسار