در بحث «فرجام نخبگان دنیا طلب» موضوع بلعم باعورا بیان شد. وی از علماء مشهور بنیاسرائیل بود و حضرت موسی (علیهالسلام) از او بهعنوان یک مبلغ دین استفاده میکرد و از مقربین و افراد مورد عنایت حضرت موسی به شمار میرفت. آنقدر اهل عبادت و دعا بود که دعایش در پیشگاه خداوند به اجابت میرسید، اما در اثر پیروی از هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی، و به خاطر وعدههای مال و مقام توسط فرعون، باآنهمه علم و مقام معنوی، از راه حق منحرف شد و به دنبال آن، همه مقامات معنوی خود را از دست داد. خداوند در قرآن کریم او را به سگ هاری تشبیه میکند که هر کاری کنی، انسان را رها نمیکند. شیطان چنان بر روح و روان بلعم باعورا مسلط شد (که مانند سگ هاری که به چیزی جز حمله و گاز گرفتن فکر نمیکند) وی هم به چیزی جز هوی و هوس و رسیدن به پست و مقام فکر نمیکرد، لذا با تمام وجود در برابر حضرت موسی (علیهالسلام) ایستاد.
قرآن کریم در مورد این عالم منحرف میفرماید:
«واتل علیهم نبأ الذی»
ای پیامبر! خبر (بلعم باعورا) را برای مردم بیان نما.
«اتیناه ایاتنا»
(بلعم باعورایی که) ما خود را به او دادیم.
«فانسلخ منها»
اما (این عالم منحرف) از این آیات الهی خارج شد (آیات الهی مانند پوست بر تن بر او احاطه داشت، اما این شخص از این پوست بیرون آمد)
«فأتبعه الشیطان»
پس (بعد از خروج آیات الهی) شیطان به تعقیب او پرداخت و به او رسید.
«ولو شئنا لرفعنه بها ولکنه أخلد الی الارض واتبع هویه»
اگر میخواستیم میتوانستیم او را بهاجبار در مسیر حق نگه داریم و بهواسطه آن آیات و علوم، به او مقام والایی بدهیم؛ اما او را به اختیارش واگذاشتیم و او بهجای اینکه با استفاده از علوم و دانش خویش هرروز مقامات بالاتر را طی میکند، به پستی گرایید و بر اثر پیروی از هوی و هوس مراحل سقوط را پیمود.
«فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث اوتترکه یلهث»
او مانند سگ هاری است که اگر به او حمله کنی، دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذاری باز چنین است.
خداوند حکیم میفرماید:
«فاقصص القصص لعلهم یتفکرون»
ای پیامبر این داستانها را برای مردم بازگو کن، شاید درباره آن بیاندیشند.
تفکر در آیات یعنی بدانیم سابقه و علم و دانش برای هیچکس بهتنهایی موجب سعادت ابدی نمیشود، بلکه در کنار بال علم، بال دیگری به نام تقوا لازم است تا انسان بهوسیله آن راه تکامل را بپیماید.
شناخت بلعم باعورهای زمان
از ماجرای بلعم باعورا و امثال او درمییابیم که انسان ممکن است ازنظر علمی به درجات بالا برسد، اما اگر جلوی ریاستطلبی و دنیاگرایی خود را نگیرد سقوط خواهد کرد. چنان چه در صدر اسلام و در طول سی سال انقلاب اسلامی بسیاری سقوط کردند. پس ما نباید فقط به سوابق افراد نگاه کنیم. بله سابقه امتیاز است، اما معیار اصلی، وضعیت فعلی افراد و پایبندی آنها به اسلام ناب و راه حضرت امام و شهدا است.
در طول انقلاب برخی از افرادی که اهل مبارزه با طاغوت زمان بودند و نقشی در انقلاب داشتند، بعد از مدتی مانند بلعم باعورا منحرف شدند و به مقابله با حضرت امام و رهبری برخاستند و حزب و فرزند و فامیل خود را بر همهچیز مقدم داشتند. در حوادث سال 88 بارها مقام معظم رهبری، مردود شدن برخی از خواص و نخبگان را اعلام کردند.
منبع: سقوط خواص در قرآن کریم، اسدالله محمدی نیا