ترس از پروردگار عالم، عامل بسیار مهم بازدارنده است، بهطوریکه اگر ترس از خداوند واقعیت داشته باشد، انسان را در برابر گناهان و خلافکاریها بیمه میکند و در دنیا مانند بعضی از بندگان بیبندوبار و لاابالی، آزاد و افسارگسیخته زندگی نمیکند.
پرواضح است که اینهمه اعمال خلاف و مفاسد فردی و اجتماعی به خاطر آن است که اغلب مردم از خدا نمیترسند و درواقع خدا را نمیشناسند، اگر میشناختند میترسیدند و اگر میترسیدند گناه نمیکردند.
فلذا میبینیم از زمان حضرت آدم (علیهالسلام) این مسئله مطرح بوده و هابیل به برادرش قابیل میگوید: اگر تو برای کشتن من بهسوی من دست باز کنی من به سوی تو دست باز نمیکنم تا تو را بکشم، زیرا من از پروردگار عالم میترسم. (مائده/8)
بدیهی است که در آنجا، یگانه عاملی که هابیل را از اقدام به قتل قابیل بازداشت همان ترس از خدا بود و بس. شایان توجه است که بدانیم منظور از ترس در اینجا چیست و چرا و چگونه باید از خدا بترسیم؟! درباره ترس از خدا، تصوراتی وجود دارد:
1 ـ ترس از عقاب خدا
چنانکه اکثر بندگان، از ترس عذاب و جهنم، خدا را پرستش میکنند و اگر عذاب و جهنمی وجود نداشت قطعاً عبادت نیم کردند و در روایت ازاینگونه عبادت، تعبیر به عمل غلامان شده است که از ترس مجازات مولی فرمان میبرند.
2 ـ ترس از دست دادن ثواب
عدهای نیز خدا به خاطر ثواب و پاداش اخروی و به دست آوردن بهشت عبادت میکنند که اگر بهشتی و ثوابی نبود، عبادت نمیکردند و اینگونه عبادت در روایت به تجارت تعبیر شده است یعنی عبادت به خاطر منفعت است.
3 ـ خوف مراقبت
عدهای نیز از ترس مراقبت خدا را عبادتت میکنند زیرا خدا را در همهجا و در همه حال حاضر و ناظر میدانند، فلذا از او میترسند و در حضور او گناه و خلاف نمیکنند.
4 ـ خوف از عظمت خدا
کسانی که خدا آر کاملاً شناختهاند مانند انبیاء، اولیا و مخلصین و به مقامی رسیدهاند که خدا را نه به خاطر بهشت و نه برای ترس جهنم بلکه به خاطر ترس از مقام و عظمت و کبریائیاش عبادت میکنند.
5 ـ ترس دوری از خدا
آنان که خدا را شناختهاند و با وی انس گرفته و به یاد او قلبهایشان را مطمئن ساختهاند از این میترسند که مبادا کاری کنند و خلافی از آنان سر بزند که از محبوب و معشوق دور بیافتند؛ زیرا که اعمال خوب و بد انسان است که او را به خدا نزدیک یا از خدا دور میسازد.
منبع: بهشتیان و دوزخیان، سید آصف هاشمی